رمز گرامیداشت دوم بهمن
سالها سپری میشوند و سالیادهای تاریخی تکرار میشوند،مواردی وجودداردکه هرچه از مبداء اتفاقات تاریخی دورتر میشویم پروسهای کهآن حادثه مورد نظر را بوجود آورده بهفراموشی سپرده میشود و حادثه مورد نظر تقدس و الوهیتی پیدا میکند که گاها بسان معجزهای ویا اتفاقی نا ممکن جلوهگر میشود وسایه بر درک تاریخی آن میافکند.
دوم بهمن"دووی ڕێبهندان"1324برابر با22ژانویه1946 هم ازاین قاعده مستثنی نیست،چرا که جمهوری ای خودمختار در تحت حکومتی شاهنشاهی اعلام موجودیت میکند!دیده شده که حکومتی موروثی درچارچوب یک جمهوری بهزندگیش ادامه دهد (مانند مۆناکۆ در فرانسه) اما طلوع یک جمهوری درزیرلوای حکومتی سلطنتی پدیدهای بود نادر و حتی یگانه ،اعلام یک جمهوری خودمختار ودموکراتیک در سرزمینی پادشاهی وموروثی استبدادی!.ولی باتمام اگرها و اماها میبینیم کهاینچنین شد.
چهار سال به عقب برگردیم؛جنگ جهانی دوم است ،متفقین علیه هیتلر به کشور بهظاهر بیطرف اما طرفدار آلمان نازی وارد میشوند،ناتوانی ارتش شاهنشاهی آشکار میشودکه خود نشانی از جدائی نیروهای حکومتی با توده مردم به عبارتی عدم انسجام ملی یا شکل نگرفتن احساسات ملی ایرانی درمقابله با نیروی بیگانه میباشد. متفقین، انگلستان از جنوب وارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی از شمال وارد کشور ایران شدند.
در نواحی شمال غربی (آذربایجان)و منطقهغرب کشورجوانههای شکل گیری ملت های ترک وکرد که در فروپاشی دولتهای عثمانی و قاجار آغاز به رویش کردهبودند، موجودیت خود را نشان دادند(بخشی از مناطق کرد نشین،منطقه مکریان تااشنویه و ماکورا دربر میگرفت. در مناطق سنندج،کرمانشاه وایلام که تحت استیلای انگستان بود این پدیده امکان بروز پیدانکرد) ، نشان داده شد که تلاش دوران رضاشاه برای بوجود آوردن یک ملت یک پارچه "ایرانی" ناموفق بوده است و اکنون به وضوح کثیرالملله بودن ایران بروزات خود را نشان داد.
ناتوانی نیروهای سرکوبگر دولت مرکزی ایران در منطقه غرب ایران و تاثیرات مقاومت کمونیستها(چه ارتش سرخ وچه کمونیستهای اروپای شرقی در حماسهآفرینی های مقابله با فاشیسم و نهضت مقاومت فرانسه و مبارزات ضد فاشیسم در اسپانیا) در برابر فاشیسم هیتلری، روشنفکران وآزادیخواهان را بهحرکت درآورده بود ،در بخش تحت نفوذ ارتش سرخ رفت و آمد های فرهنگی و سیاسی به باکو(آذربایجان شوروی) آغاز شد وآشنائی با فرهنگ جدید ونوین ضد فاشیسم گسترش پیداکرد.
دبیرکل ژ.ک.در مقاله ای زیر عنوان "ما و مردم" مینویسد:
"گرد وغبارتبلیغات وپروپاگاند زهرآگین فاشیستها رخسار بی غبارکردستان راهم مانند بیشتر کشورهای جهان آنچنان تاریک گرداندهبود…چند نفری…کهکتاب"هدیه" وشماره اول نیشتمان را خواندهاند وهواداری وتمایل مارا به حکومت شورودیدهبودند،گفتهبودند کهآرمان جمعیت ژ.ک. ترویج مرام کمونیزم است،این گفته بیشک از منبع تبلیغات فاشیستها سرچشمه میگیرد،وگرنه ماکمونیست نیستیم واگر کمونیست هم باشیم جای هیچ اعتراضی برای مردم نیست دراین رابطه هیئت مرکزی جمعیت بیانیه رسمی را انتشار خواهد داد…"
در منطقه ای که اثری از وجود کار خانه ویا حتی کارگاههای صنعتی نبود یعنی در فضائی که جز تجارت و کاسب کاری کمترین اثر سرمایهداری درآن به چشم نمیخورد ، در منطقهای که هنوز عشایر وشیوخ سلطه اجتماعی وسیاسی داشتند کۆمهڵه" ژ.ک" متولد شد. دراین برههجوانانی روشنفکر و پرشور دست به اقدامی انقلابی زدند وبرای اعلام بدست آوردن حق تعیین سرنوشت ملت کرد، اقدام به بوجود آوردن تشکیلات به معنای مدرن و شهری آن زدند (تشکیلاتی مخفی با اسمهای مستعار دارای ارگان تبلیغی"نیشتمان"…)هرچند عمر این حرکت کوتاه بود و بنا به مصلحت زمان با انحلال کومهڵه "ژ.ک" حزب دموکرات به مثابه حزبی با برنامه و اساسنامه و…بوجود آمداهمیت مسئله اما نقطه پایانی است که به یاغیگری های طاتفهای، قبیلهئی و قومی که تا آن زمان در قالب کردایهتی صورت میگرفت نهادهشد.
در اینجااست که اهمیت بوجود آمدن حرکت سیاسی جدید در کردستان ایران اهمیت پیدا می کند و علیرغم تمام کم وکاستی هائی از جمله نبود کادرهای درس خواندهشهری کهتوان اداره اموررا داشته باشند وهم چنین تکنسین ها و مهندسین و…که سازمانده جامعه نوین شهری باشند، در اوضاع آنزمان سنت مبارزه مدنی ولائیک(سکولار) متولد شد مبارزه برای حل مسئله ملی از دست طوایف کوه نشین بیرون آمده بود. تا آن زمان "کوردایهتی"پدیدهای بود مرکب از یاغیگری عشایری درزیر جتر خواست ملی و تبعیت از شیوخ متشرع و پیران طریقت.
رمز پیشرفت و شکوفائی مبارزه دموکراتیک حل مسئله ملی در کردستان مرهون این "حرکت مدنی لائیک" است.
میبینیم که قاضی محمد متشرع در سلک سیاسی لباس سویل میپوشد و دیگران به تبعیت از اوضاع آنزمان چنین می کنند . از آنزمان به بعد به دلیل نبود مدرسه ،کودکان و جوانان راهی مکتب ها میشدند و پس از اتمام تحصیلات مکتبی به رتبه ملائی میرسیدهاند اما هرگاه این درس خواندههای مکاتب دینی قصد فعالیت سیاسی داشتهاند لباس فقاهت را به کناری گذاشته اند ونه در پناه دین بلکه همانند یک شهروند به فعالیت سیاسی پرداختهاند،کم نیستند مبارزین چپ و کمونیستی که پیشوند ملا را بانام خود دارند. چنانکه اشاره شد این "روش"پسندیده منطبق باحرکت متکامل اجتماعی، پدیده ایست که یاری رسان مبارزین دموکرات –لائیک وچپ وسوسیالیست در کردستان شده است. به عبارتی تن
ا خواست حل مسئله ملی در کردستان نیست که تداوم مبارزه در این منطقه را امکان پذیر ساخته است، بلکه مبارزهبرای احقاق حق تعیین سرنوشت به شیوه سکولار و دمکراتیک است که شکوفائی مبارزهرا تضمین کردهاست. ومیبینیم علیرغم عدم رشد صنعت و خدمات شهری مناسب ونبودانکشاف مبارزات طبقاتی چشم گیر، نیروهای مبارز چپ و سوسیالیست ستون اصلی مبارزات دمکراتیک علیه جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند واین امر چیزی نیست جز اثر اعجاب انگیز جدائی دین از حرکت سیاسی. این است رمز پدید آمده بعداز جنگ جهانی دوم که بصورت "فرهنگ سیاسی"جنبش انقلابی خلق کرددرآمده است که آن را گرامی میداریم.
19ژانویه2011پاریس
یوسف اردلان