خانه > نسان نودينيان > انقلاب در مصر٬ تعابير و تفاسير!

انقلاب در مصر٬ تعابير و تفاسير!

فوریه 5, 2011

قيام در مصر در ابعاد وسيع و گسترده اي در شهرهاي قاهره و اسكندريه همچنان ادامه دارد. با پيروزي  قيام و پاكسازي دستگاه حاكم و رفتن حسني مبارك، راه شروع انقلاب براي تحقق آرمان و مطالبات جامعه، خلاصي از فقر و بيكاري، امنيت و آسايش و رفاه و آزادي بيان و تشكل وارد صحنه سياسي و طبقاتي جامعه ميشود.

قيام مردمي مصر، در واقع قيام جوانان و اقشار تهيدست جامعه براي خلاصي از وضعيت فلاكتبار و فقر و بيكاري توده اي اولين جرقه هاي آتشين و توده اي خود را در ميدان تحرير(آزادي) قاهره به نمايش گذاشت. الگوي اين قيام اگر مستقيما و بلافصل از انقلاب تونس عليه بيكاري و فقر منتج ميشد، اما ريشه در اعتراضات و تظاهرات تاريخي تر در سالهاي نود ببعد دارد. مبارزه مردم مصر در طول بيش از يك دهه گذشته در مقاطع مختلف و به اشكال گوناگون در شهرهاي بزرگ از جمله قاهره و اسكندريه و چند شهر ديگر در جريان بوده است. انقلاب قيام كنندگان بر متن نارضايتي وسيع طبقاتي ـ  اجتماعي و حاصل بيش از يك دهه تجربه اعتراضات خياباني است. اين قيام اگر با بسيج بيش از ٦٠هزار نفر از طريق فيس بوك و تويتر و از كانال و با هدايت و سازماندهي يك تشكل نسبتا نوپا به اسم جنبش ٦آوريل كه در دفاع از اعتراضات كارگري در مصر پايه ريزي شده بود، فراخوان داده شد، وسيعا مورد توجه ده ها نهاد و احزاب و سازمانهاي اپوزيسيون قرار گرفت.

در هر قيام و انقلاب و خيزش توده اي فراخوان دهنده و سازمانده اوليه در مكانيسم، فرهنگ، مطالبات و پرچم، احساسات و روحيه قيام كنندگان و كاراكتر قيام  تاثير تعيين كننده دارد. قيام مردم مصر از اين مستثني جدا نيست.

انقلاب و قيام كنندگان،  سكوت روزهاي اول شروعش توسط «اخوان المسلمين» و سپس پرواز برداعي از اروپا به مقصد شركت در نماز جمعه در قاهره، سكوت و حمايت خجولانه امرموسي از مبارك را بخاطر دارد. تاريخ و استارت شروع قيام اينبارنه در آكادمي ها بلكه توسط معترضيني نوشته ميشود كه خود حاصل پرچم و روحيه و ذوق و كاراكتر قيام هستند. و با اين تعريف قيام و انقلاب اينبار براحتي مقهور و در اسارت اين جريانات از جمله امر موسي و اخوان المسلمين و برداعي و امثالهم قرار نميگيرد. بخش عمده و زنده اين قيام و انقلاب ميرود صف خود را از اين اقشار جدا كند. پرچم جنبش ٦آوريل و بخش عمده جنبش كارگري و رهبران كارگري با جنبش ٦آوريل تداعي ميشوند، این جنبش از بخش جدايي ناپذير كاراكتر و سوخت و ساز(متابوليسم) قيام در مصر هستند

در اين ميان ميدياي هميشه نوكر از جمله در آلمان و بي بي سي دائما چاكر و مخلص مذهب و جريانات ارتجاعي دارند تخته گاز تعابير و تفاسير سوپر ارتجاعي خود را بخورد مردم ميدهند. اينروزها كم نيستند ميديا و رسانه هايي كه تصاويري از نماز خواندن در ميادين را منعكس ميكنند(كاراكتر اسلامي انقلاب). انقلاب مصر براي "دمكراسي" يا "ضد غربي"، "بيداري اسلامي." اين تعابير و تفاسير اگر از روي انعكاس "فرهنگ" جهان سومي نباشد، در بهترين حالت با تجربه بيش از سه دهه حاكميت سياه و قداره كشي و نسل كشي اسلام سياسي، اما اينبار از روي عمد و با اين عمد كاملا آگاهانه براي به تصوير و وارونه نشان دادن قدرت قيام كنندگان، است. مهندسي و معماري افكار عمومي بشيوه ميديا و رسانه نوكر و اسلامي. 

كاراكتر اصلي و احساسات انقلابي مردم ما در ايران در به پيروزي رساندن قيام ٥٧ نه در نمازهاي جمعه مشتي آخوند مرتجع و نمايندگان تجار و بازار و حوزه هاي علميه در خيابانها كه  سمبل صف اسلام سياسي در مقابل زنان و جوانان انقلابي چپ و كمونيستها بود، بلكه در صداي ميليوني مردم در تهران "مي كشم مي كشم آنكه برادرم" كشت، تعريف ميشود. قيام ٥٧ با اعتصابات عظيم و دخالت كارگران صنعت نفت، اين رهبران سر سخت  به پيروزي رسيد.

دو سوي،  از يك طرف تلاش ميديا و رسانه ها براي زدن برچسب قلابي اسلامي به قيام كنندگان و انقلاب در مصر، و نماز جمعه سران و آخوند و آيت الله هاي مرتجع  با سخنراني فارسي ـ عربي خامنه اي، حساسیت و ترس از تحولات جاری در مصر و بازتاب آن در منطقه خاورمیانه و جهان عرب است. اين  حساسیت  اگر از طرف اين ها و با اسلامي خواندن قيام كنندگان و انقلاب در مصر برچسب زده ميشود، در دل يك كشمكش كاملا علني و آشكار از يك طرف قطب جوانان و مردم معترض و خواهان يك دنياي بهتر چپ و كمونيستيهاي جامعه با قطب اسلام سياسي در منطقه خاورميانه خودنمايي ميكند. همين فاكتور بسيار زنده كافي است كه شعله راديكال و انقلابي قيام كنندگان در انقلاب جاري مصر نه از مساجد و نماز جمعه، فراخوان اسلامي ها،  بلكه از طريق تويتر و فيس بوك توسط يك سازمان و تشكل راديكال كه با جنبش كارگري و دفاع از كارگران تداعي ميشود جنبش ٦آوريل، در متن مصائب اجتماعي ـ طبقاتي بويژه فقر و بيكاري، زده شد.  

بر همگان روشن و مبرهن است كه اسلام سياسي با قطبها و اشكال گوناگونش در منطقه خاورميانه فاقد آلترناتيو براي كسب قدرت سياسي است. در تونس بعد از بسرانجام رسيدن انقلاب اسلام سياسي ناكام از آلترناتيو حكومتي، در ايران، عراق و افغانستان اين ناكامي و چهره تروريستي اسلام سياسي است كه در افكار عمومي و واقعيت زندگي مردم ديده ميشود. در مصر سرنوشت اخوان المسلمین جدا از موقعيتي نيست كه اسلام سياسي در اين كشورها دارد. بي جهت نيست كه جريان اخوان المسلمين با گذشت زماني چند ساعت فوري در مقابل افاضات و عربده كشي هاي خامنه اي در نماز جمعه كه «انقلاب مصر اسلامي است» موضگيري ميكند، و اعلام ميكند كه انقلاب در مصر اسلامي نيست. اعلام اين موضع توسط جرياني راديكال اسلامي بمثابه نوشيدن همان جام زهري است كه خميني در قبول آتش بس در جنگ هشت ساله ايران و عراق و قبول شكست در اين جنگ كه قرار بود پان اس
اميسم را در منطقه خاورميانه و كشورهاي عربي بكرسي بنشاند، شبيه است. نوشيدن آن جام زهر توسط خميني اگر براي خلاصي از اعتراضات مردم كه از دست جنگ و ويراني و آوارگي و بيكاري به تنگ آمده بود و براي آرام كردن و حفظ عمر و حاكميت جمهوري اسلامي نوشيده شد، اما براي اخوان المسلمين به معناي قبول آن واقعيتهاي انكار ناپذير اجتماعي ـ سياسي است كه امروز در دل پيروزي قيام كنندگان و انقلاب در مصر جاري است، و با تجربه حاكميت و ناكامي هاي اسلام سياسي در منطقه بويژه در ايران، عراق و افغانستان نشات ميگيرد. 

در همين راستا بايد به يك پروبلماتيك اساسا واقعي و يك روش كاملا آشنا در ادبيات انقلاب و قيام در ايران و مصر و پروپاگاند و ادعاهاي اسلام سياسي نيز جواب داد. و اينكه آيا اين ادعاي اخوان المسلمين مبني بر اينكه «كه انقلاب مردم مصر، نه يك انقلاب اسلامي، انقلاب همه مردم مصر اعم از مسلمان، مسيحي و احزاب و گروه هاي مختلف سياسي است» با ادعاي خميني در روزهاي قبل از برقراري حاكميت جمهوري اسلامي كه "كمونيستها هم آزاد" هستند، يكي است.؟ موقعيت كنوني اخوان المسلمين از شرايط ابژكتيو جامعه و صف بنديهاي نيروي اجتماعي دخيل در تحولات فوري و آتي مايه ميگيرد. اخوان المسلمين سازماني اسلامي با سابقه بيش از هشتاد سال تاسيس و فعاليت است. ابژكتيو وضعيت اجتماعي كنوني با موقعيت اسلام سياسي در منطقه خاورميانه و ناكامي هاي اسلام سياسي خود آن بستر اصلي و واقعي است كه اخوان المسلمين را به صرافت موضعگيري«انقلاب مصر اسلامي نيست» انداخته است.
 همين كافي است كه ترس و نگراني ساكنان جهان و بويژه آن كشورهايي كه حاكميت اسلام سياسي را با دادن صدها هزار اعدام و سركوب و سلب آزادي بيان و آپارتايد جنسي، زن ستيزي و سنگسار، جنگ قومي و مذهبي به هيولاي ديگري بنام حكومت اسلامي بسپارند بي دليل نيست.

نگاه و امیدها به انقلاب و سرنوشت قیام کنندگان در مصر دوخته شده. درس و آزمون این انقلاب تسریبخش و تقویت کننده سیر تحولات انقلاب و قیام کنندگان در جهان عرب و ایران  است.
4فوریه 2011

دسته‌ها:نسان نودينيان