خانه > ميليتانت > به مناسبت ۱۶ آذر ۱۳۸۹، روز دانشجو

به مناسبت ۱۶ آذر ۱۳۸۹، روز دانشجو

دسامبر 7, 2010

شورای دبیری گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
جنبش دانشجویی ایران، با بیش از پنج دهه تجربۀ غنی مبارزاتی، جنبشی است اجتماعی که فراز و فرودهای بسیاری را ازسر گذرانده و حتی در مقاطعی حسّاس، تاریخ ساز گردیده است. می توان جنبش دانشجویی را در کلیت خود، با وجود آلودگی به نظرات لیبرالی و رفرمیستی یا معضلات و اشتباهات قابل نقد بخش چپ این بدنه، حرکتی مثبت، و رو به جلو ارزیابی کرد که شالودۀ اصلی آن همواره تقابل و مبارزه با استبداد و خفقان، به مثابۀ یکی از صفات بارز وضع موجود، بوده است.

ما در حالی به استقبال 16 آذر، روز دانشجو، می رویم که سه مشخصۀ شرایط حاکم بر جنبش دانشجویی- همان طور که پیش تر در بیانیه ای به مناسبت اوّل مهرماه، روز بازگشایی مدارس و دانشگاه ها بیان شد (1)- به شرح زیر است:

اوّل، افزایش فضای امنیتی دانشگاه ها (از مجرای تصفیۀ اساتید، صدور احکام زندان و تعلیق برای فعّالین دانشجویی، افزایش نظارت از طریق رؤسای انتصابی، نیروی بسیج و مانند آن در دانشگاه ها و غیره)؛

دوّم، التهاب سیاسی در محیط دانشگاه ها، که خود بازتاب التهاب سیاسی- اجتماعی و اقتصادی موجود در بطن جامعه می باشد و؛

سوّم، پیگیری پروژۀ اسلامی کردن علوم انسانی، به مثابۀ حملۀ ایدئولوژیک حاکمیّت به دانشگاه.

جالبست که در این بین، با وجود فرو ریختن بخش زیادی از "توهّم سبز" شاهدیم که چگونه برخی از آن به اصطلاح رهبران سبز، مذبوحانه سعی دارند تا به بهانۀ این روز، جنبش دانشجویی را به اهرم فشار خود علیه جناح دیگر حاکمیّت تبدیل کنند و آن را به حرکتی "اصلاحی" در چارچوب نظام تقلیل دهند. به عنوان نمونه کروبی در پیامی به تاریخ 13 آذر 89، اعلام کرد "حضور جوانان و دانشگاهیان در تمامی صحنه ها چه در شکل گیری انقلاب، چه در دفاع مقدّس و چه در سازندگی و آبادانی کشور، ناشی از دیدگاه ژرف امام به دانشگاه و دانشگاهیان بود" و ادامه می دهد که "حرکت های اصلاحی سالیان اخیر، نقش جوانان و جنبش دانشجویی را به عنوان یکی از مهمترین «گروه های مرجع» در ایران تثبیت کرده است؛ لذا در شرایطی که جامعۀ ما نیاز به روشنگری و آگاهی بخشی هرچه بیشتر و تبیین راهبردهای اصلاح طلبانه برای عموم شهروندان دارد، و همان طور که بنیان گذار فقید آن امام خمینی یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاه سازی ملت می داند، شما جوانان و دانشجویان و دانشگاهیان باید ]…[ این مسئولیّت را به گسترۀ کشور و در جای جای نقاط ایران، بسط و گسترش دهید". (2)

البته کروبی و سایر آقایان، تعمداً فراموش می کنند که خمینی در اوّل اردیبهشت ماه 59 و در جمع دانشجویان عضو انجمن اسلامی و سازمان های دانشجویان مسلمان دانشگاه های سراسر كشور گفته بود، "من آن چیزی را كه شورای انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیۀ دانشگاه و راجع به این كه باید دانشگاه از این جهاتی كه در آن هست بیرون برود تا مستقل بشود تا بتوانیم ما استقلالش را حفظ كنیم، پشتیبانی می كنم" (3) و سپس در 27 آذرماه همان سال اعلام کرد که "باید همه اشخاصی که علاقه دارند به این کشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به این ملت، توانشان را روی هم بگذارند برای اصلاح دانشگاه؛ خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتر است." (4)
5 سال بعد از به اصطلاح "انقلاب فرهنگی" و تصفیۀ شمار زیادی از دانشجویان و اساتید دانشگاه، خمینی در 27 فروردین سال 64 بازهم از وضعیّت دانشگاه ها نالان بود و می گفت:" همه دردهای ایران از دانشگاه ها شروع شده است. دانشگاه تلخی هایی داشت که به این زودی رفع نمی شود ]…[. دانشگاهی که تمام گرفتاری های ما منشأ اش در آن بود". حتی او در وصیّت نامۀ خود می گوید "باید ملت غارت شده بدانند كه در نیم قرن اخیر آن چه به ایران و اسلام ضربۀ مهلک زده است، قسمت عمده اش از دانشگاه ها بوده است" و "… بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار، كه نگذارند عناصر فاسد دارای مكتب های انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مراكز تعلیم و تربیت نفوذ كنند" (تأکید از ماست) (5). با این وجود، شاهدیم که چگونه عناصر فرصت طلب و مرتجعی نظیر کروبی، سعی می کنند تا با قلب حقایق، استقلال جنبش دانشجویی و تعارض آن با "قدرت" را سلب و آن را از اهداف ماهوی خود دور سازند.

به هر حال، همان طور که پیش تر نیز گفته شد، جنبش دانشجویی امسال در شرایطی قرار دارد که از یک سو جوّ امنیتی و سرکوب، و از سوی دیگر فشارهای اقتصادی (هم چون اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها به عنوان جزئی مهم از طرح تحوّل اقتصادی که با افزایش اساسی ترین هزینه های زندگی، بسیاری از دانشجویان- به خصوص دانشجویان شهرستانی- و خانواده های آن ها را با مشکل در تأمین هزینه های تحصیلی رو به رو می سازد) تشدید گردیده است.

در چنین شرایطی، به اعتقاد ما یکی از تکالیف محوری جنبش دانشجویی، هم چنان تدارک برای ایجاد تشکل مستقل دانشجویی است. امّا پرسش اینست که آیا با وجود جوّ اختناق آمیز کنونی و نبود حتی دموکراسی نیم بند بورژوایی، آیا قادریم که چنین تشکل و سازمانی را فوری برپا کنیم؟ بی تردید پاسخ منفی است. زیرا برای ایجاد تشکل مستقل دانشجویی، ما نیازمند پیش زمینه هایی عینی هستیم. به سخن دیگر، وجود حدّاقل فضایی که بتوان به شکل آزادانه و به دور از دخالت لباس شخصی ها و سرکوب پلیس، به فعّالیّت های روزمرّۀ دانشجویی (از مسایل صنفی گرفته تا مسایل سیاسی) پرداخت. در این جا، ابتدایی ترین مطالبات جنبش دانشجویی، به مثابۀ یک کل، می تواند به شرح زیر باشد:

آزادی دانشجویان و اساتید زندانی و ایجاد امکان بازگشت مجدّد آنان به دانشگاه.

از میان برداشتن هر نوع مانع از شرکت آزاد همۀ دانشجویان (اعم از ستاره دار و غیره) و اساتید در امور تحصیلی دانشگاه. بازگشت تمامی اساتیدی که از سوی حکومت فعلی بالإجبار "بازنشسته" شده اند (اگر قرار باشد تا کسی استادان را برکنار کند، آن خود دانشجو
ان هستند).

ممنوعیّت حضور پاسداران، بسیجی ها یا هر نوع از نیروهای امنیتی و نظامی رسمی و غیر رسمی رژیم در محیط دانشگاه، و مقابله با ایجاد فضای "پادگانی".

ایجاد فضای باز و آزاد در محیط دانشگاه برای بحث و تبادل نظر در مورد برنامۀ تحصیلی، مسایل روز جامعه و غیره.

جایگزینی مدیریّت دست نشاندۀ دانشگاه (از طریق فشارهای دانشجویی با در نظر گرفتن شرایط کنکرت و مشخّص حاکم بر هر دانشگاه و ارزیابی توان دانشجویان و سایر عوامل).

در کنار این مطالبات حدّاقلی و دموکراتیک، لازم است تا جنبش دانشجویی در دو مسیر اصلی نیز گام بردارد:

مقابله با هرگونه توهّم نسبت به اصلاح طلبان و سایر جناح های حاکمیّت، و افشای آنان (به مثابۀ شرطی لازم برای حفظ استقلال جنبش دانشجویی).

تلاش برای پیوند جنبش دانشجویی با سایر مبارزات اجتماعی، نظیر مبارزات کارگری و زنان.

چنان چه همۀ ما با ایجاد یک تشکل مستقل دانشجویی توافق داشته باشیم (به عبارت دیگر تحلیل و ارزیابی ما صحیح بوده باشد)، تنها راه برای تحقق این هدف، دوره ای از تدارکات و ایجاد پیش زمینه است. در همین جاست که نقش و وظایف طیف چپ جنبش دانشجویی، وزن و اهمیّت بسزایی پیدا می کند.

این پیش زمینه، در وهلۀ نخست، ایجاد یک قطب سوسیالیستی در میان گرایشات فعّال و مبارزات سوسیالیستی دانشجویان است. قطبی که ضمن حضور سیاسی، خود را به شکل مخفی سازمان دهد. به سخن دیگر، از لحاظ سیاسی و تبلیغاتی تا حدّ امکان (با در نظر گرفتن شدّت نظارت و فضای امنیتی دانشگاه ها) باز و وسیع، و از لحاظ تشکیلاتی کاملاً بسته و مخفی باشد.

یک قطب سوسیالیستی تنها می تواند بر محور سختاری سازمانده، یعنی یک نشریۀ سوسیالیستی با اهداف مشخّص، شکل گیرد. نشریه ای که با رعایت دموکراسی درونی، نظرات مختلف را منعکس کند و زمینۀ نظری و تئوریک، تاریخی و سیاسی را برای ساختن قطب سوسیالیستی مهیّا سازد. امّا در بُعد تشکیلاتی و به منظور رعایت مسایل امنیتی، تنها شکل سازماندهی این قطب ضرورتاً می باید بر محور ایجاد "هسته های مخفی سوسیالیستی" باشد (وظایف و شکل سازماندهی این هسته ها می تواند به شکل درونی به بحث گذاشته شود).

سازماندهی "هسته های مخفی سوسیالیستی"، تنها شکل سازماندهی در انطباق با وضعیّت کنونی است. بدین ترتیب، پس از متشکل نمودن خود و انجام فعّالیّت های مشترک عملی (بر اساس اتحاد عمل) و تبادل نظر در مورد مسایل تئوریک و سازماندهی مشترک، ما می توانیم خود را برای وضعیتی که شرایط عینی در جهت ایجاد یک "تشکل مستقل دانشجویی" مساعد گردد، آماده کنیم.

زنده باد جنبش دانشجویی!

متحداً در جهت حفظ استقلال جنبش دانشجویی و نیز ایجاد یک قطب سوسیالیستی گام برداریم!

16 آذر 89

(1) رجوع شود به سرمقالۀ نشریۀ میلیتانت، شمارۀ 35 (مهر 89)

(2) https://kalemenews.wordpress.com/2010/12/04/327/

(3) http://www.ido.ir/a.aspx?a=1389020108

(4) http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?Id=16997&PageNum=1

(5) http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=11673

دسته‌ها:ميليتانت