تین ایجرهای جنگ جو و بشارت رهایی ایران
از روز پنجم همین ماه دهها میلیون نوجوان همزمان در سراسر دنیا با شیفتگی دست اندرکار یک پروژه مشترک به هدف آزادی مردم ایران گشته اند. پروژه شامل یک حمله نظامی است. این حمله، بزرگترین عملیات از نوع خود است که بنا به نقشه تعداد پنجاه هزار سرباز زبده امریکایی با همراهی تجهیزات سوپر مدرن خود شهر تهران و مناطق وسیعی از ایران را از نیروهای جمهوری اسلامی و از جمله تسلیحات اتمی پاک میکنند…
نشخوار بی پایان قانون کار در ایران
تفرج سیاستمدارن حاکم بر ایران بدور قانون کار ظاهرا نقطه پایان ندارد. سرنوشت قانون کار در ایران داستان پاس دادن فارغ البال پیشنویسها از این دست به آن دست، حواله کردن از این ارگان به ارگان دیگر است. پیش نویس کذایی هر از چندگاهی سر از ارگانهای مختلف در میاورد، و به سیاق سابق هنوز به جایی نرسیده به کشوی نهاد بغل دستی سپرده میشود. در دور قبلی، اله کلنگ میان مجلس و شورای نگهبان شش سال طول انجامید تا قانون کار فعلی رسمیت پیدا کند. قایم موبشک بازی دولت احمدی نژاد در عرض شش سال تنها به چهارمین پیش نویس خود رسیده است. این پیش نویس با مخالفتهای اولیه در میان زیر مجموعه های خود رژیم حتی نتوانست تا مجلس هم برسد. کسی نمیداند مابقی بازی چگونه خواهد بود.
وقتی آقای رئیس جمهور ویلون میزند!
گرانی افسار گسیخته جان مردم ایران را به لبشان رسانده است. سیر صعودی و سرسام آور قیمت مسکن، اقلام اصلی مایحتاج روزمره، خوراک و پوشاک، مخارج ایاب و ذهاب و درمان و بهداشت هر یک بتنهایی به وانفسای زندگی تبدیل شده است. گرانی و تورم بمثابه یک هیولای سیری ناپذیر هر روز بخش تازه تری از دستمزد و دارایی محقر بخش عظیم مردم را میبلعد. ناامنی مطلق بر تار و پود حیات آن مردم تنیده است و پایانی بر آن در چشم انداز نیست. حذف سوبسیدها به باتلاق تباهی در آن مملکت ابعاد تازه تری بخشیده است.
از عاشورا تا روز جهانى كارگر!
اوضاع وخيم سياسى جريان سبز در ايران بر كسى پوشيده نيست. اضمحلال و تشتت مبتنى بر ناكارايى سياسى اين جريان از يكسال قبل عيان شد. دامنه تظاهراتها بسرعت کاهش یافت، روز قدس و آخرين تيرهای ترکش زرادخانه ضد احمدنژادی اين جريان قدرت بسيج خود را از دست داد. صد البته نميشد مدت طولانی در پس "الله اکبر شبانه در پشت بام منازل" تداوم جنبش را وعده داد. سرکوب رژيم بر کسی پوشيده نبود، اما افول سبز قابل پوشاندن در پشت عامل سرکوب نبود. از همان زمان انتقاد و بازبينى و تجديد نظر در مواضع، طيف سردمداران سبز در داخل و خارج كشور را بخود مشغول كرد. بسرعتى باور نكردنى تئوريسنهاى سبز ايراد را كشف كردند: "بايد از غلظت اسلامی خود بكاهيم، به مردم، به كارگران، به اعتراضات مردم و به مناسبتهاى ملى دست ببريم". از بهمن گذشته و از ابراز وجود مجدد اين جريان، از چهار شنبه سورى سبز ملى – ايرانى که بگذریم، تا حالا روز جهانى سبز زنان را داشته ايم. نوبت اول مه، روز جهانى سبز كارگران هم در راه است!
پرده پايانى»روباه رفسنجان»
هاشمى رفسنجانى در دايره كشمكشهاى قدرت درون خانوادگى رژيم بازنده شد. او را كنار زدند. "… در اين سن و سال چون همه مسايل سياسى را تجربه كرده ام بيشتر بدنبال اينم كه يادداشت كنم و خاطراتم را بنويسم." اين سناريويى بود كه هفته گذشته، آيت الله رفسنجانى براى مابقى زندگى سياسى خود تصوير ميكرد. در طول يكسال از كشمكشهاى آشكار و پنهان، و بخصوص در صحنه هاى حاد چند هفته قبل با بيرون كشيدن صندلى رياست مجلس خبرگان، رفسنجانى مغلوب از دايره اليت سياسى حاكم بر ايران تصفيه شد. همانقدرى كه جلوى صحنه قابل روئيت بود، حكايت از يك كشمكش حاد قدرت داشت. او درست مطابق رسم هميشگى تصفيه حسابهاى درون خانوادگى باندهاى مخوف قدرت رژيم، با خفت و حقارت بدرقه گرديد. خارج از قيل و قالهاى مندرج در روزنامه ها، اما در دنياى واقعى سياسى بودن و رفتن او، چه در داخل حكومت و چه در صف مخالفين آن، از اهميت برخوردار است.
سيكل معيبوب دستمزدها در ايران
دستمزد كارگران در ايران سال ١٣٩٠ چقدر بايد باشد؟ مبناى محاسبه چيست؟ اين سوالاتى است كه در ماه پايانى سال و در فصل تعيين دستمزد پايه كارگران، بطرز محسوسى بر فضاى جامعه سايه انداخته است. بحث مربوط به قراردادهاى سالانه، مقوله اى بنام مذاكرات ميان طرفين بازار كار، تشريفات مربوط به دخالت نمايندگان كارگران و هرگونه حفظ ظاهر از جمهورىِ اسلامى يكسر بيجاست. در اين حكومت همزمان با نمايشات مضحك تعيين دستمزد سالانه٬ بيش از هر وقت ديگر فعالين كارگرى را در زندانها و زير شكنجه ميبينيد٬ بيحفوقى مطلق كارگر در اساسى ترين زمينه ها٬ در تشكل و حق اعتصاب٬ بيش از هر وقت ديگر بنمايش درآورده ميشود. اما با همه درنده خويى و با همه اكروبات بازى مسخره مستضعف پناهى٬ حتى اين رژيم از صورت مساله اصلى جامعه گريزى ندارد. دستمزد كارگر چقدر است و چقدر بايد باشد؟
يارانه ها و فاشيسم عريان عليه مهاجران افغانستانى
"عزيزان افغانستانى چون ايرانى نيستند يارانه به آنها تعلق نميگيرد." اين جزيى از اظهارات رئيس مركز آمار جمهورى اسلامى در روز يازدهم ديماه٬ سه هفته پس از آغاز طرح يارانه ها بود.
لقمه بزرگ يارانه ها در گلوى جمهورى اسلامى
روز ٢٨ آذرماه طرح هدفمند كردن يارانه ها به اجرا درآمد. در طول يك هفته عصاره اين طرح٬ بازى با قيمتها٬ بازى با زندگى مردم زحمتكش به شكل تمام عيار خود را بنمايش گذاشته است. از همان آغاز شريانهاى اصلى حيات مردم زير ضرب قرار گرفتند. از صبح اين روز بنزين٬ نان٬ آب و برق بيكباره چند برابر گرانتر شد. از اين پس٬ يارانه ها و سرنوشت آن از يك مبحث پر از جنجال به واقعيت روزمره زندگى گره خورد. تا همينجا و مطابق آمار رسمى٬ سهم بخش اصلى مردم از سوبسيدهاى "سخاوتمندانه" دولت چيزى بيشتر از خط فقر نبود. در عرض همين چند روز جاى ترديدى باقى نمانده است كه يارانه هاى موعود قرار نيست كه حتى همان سطح نازل زندگى تاكنونى را حفظ كند. قرار بود عدالت و رفاه بياورند٬ حرف امروز مقامات روشن است: كمتر بخوريد٬ كمتر مصرف كنيد٬ تحمل كنيد و منتطر باشيد! و اين تازه آغاز راه است.
صنعت فحشا در جمهورى اسلامى
گفته ميشود بالاتر از سياهى رنگ ديگرى وجود ندارد. اين گفته درست نيست. پديده فحشا و خودفروشى زنان در ايران گواه گويايى در اين زمينه است. در دنياى امروز بازار فحشا از جمله فجايع بزرگى بحساب ميايد كه ميليونها انسان زن را به كام خود فرو ميبرد. تايلند و هند و برزيل از نمونه هاى گوياى آنست.
سركرده دزدان – باز هم يارانه ها!
فضاى سياسى ايران همچنان يكسر در قرق پديده يارانه هاست. زندگى معمولى و روزمره مردم تا سياستها و روندهاى اصلى اقتصادى و سياسى آن جامعه به اين روند گره خورده است.