با بزرگداشت یکم ماه می روز سازندگان جهان … حرکت تاریخ و نقش خرده بورژوازی در آن (بخش٢)
در کشور ما ایران، این سرزمین ملازده ی ویران، کارگران و مزدبگیران بیش از دیگر شهروندان ما با این نظام تک قطبی درگیر و دچار تصادم و تناقض آشکار و تاریخی با آن می باشند؛
حرکت تاریخ و نقش خرده بورژوازی در آن
آیا تعادل بخشی از فرضیه های تاکنونی انقلاب در کشورهای صنعتی، پیرامونی آن و عقب مانده از دیدگاه چپ بنیادگرا دچار سستی نشده است؟ آیا به تبع آن پیش فرض های گذشته حاکم بر روابط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی سپری شده، می توان هنوز همان عامل ها وعنصرهای پیشبرنده، یا(محرک عینی و ذهنی) را برای انقلاب ها، اعتراض ها و خیزش های امروزین صادق دانست و همانگونه تعریف کرد؟
حکومت اسلام و زمستان فقر
بهار آمد!
اما:
« با گستره کولاک استخوان سوز زمستان فقر»
غارت شدگان چکار کنند؟
فصل حکومت بوران ِسوز و انجماد ِاستخوان شکن زمستان، با نخستین گام ِگرم بهار در هم می ریزد؛ و دم خورشید: قافله سالار مهر ِرویش طبیعت، طلیعه امید ِنجات از سرما را، بی ریا و برابرـ مادروارـ با یک نگاه ِ چشم ِمهربانی، گرداگرد هستی ِهست جاری می سازد؛ تا برف و یخ بندان کوه و دشت ها، روان ِچشمه های زلال شده، پشتگرمی سیرابی سبزه و گل و بلبل و زندگی برای همه ی جویندگان، پویندگان و آرزومندان شادی وتلاش شوند. آفتاب: بی نیاز از شیرینی ِبهشت و زهر آتش جهنم، یکسان شادابی، روشنی و گرمایش را بر همگان با گشاده دلی می آفشاند؛ او فرصت زیستن، حق سیراب گشتنن و خواندن ِ سرود زندگی، در بهاران را مساوی بین زندگان تقسیم می کند.
ناز و نیازِ بهار و راز ِطبیعت ِطناز
ناز و نیازِ بهار و راز ِطبیعت ِطناز
بکام دوستدارانش همیشه شاد
و
پربار باد
از دور سرما و سوز و سختی تلخ زمستان چندان نمانده است. اینک: اندک اندک طبیعت خاموش می رود که بیدارباش ِخواب کرخت طولانی اش را با ترنم ِ گام ِآفتاب بهاری آغاز کند، چشم و دل و تن ِخواب آلوده اش را در زلال چشمه ساران ِ جاری غرور بشوید، با سرود نسیم، که از ستیغ قله های ستبر جان گرفته است، خود را هم آوا گرداند، و در ارکستر بزرگ هیاهوهای پرندگان، لطافت باران، طبل رعد و برق، در رنگین کمان ِبهاران، سهمی بیابد؛ همدل با عاشقان، آواز بخواند. خلوتگه مهری در میان گلباران باغ و صحرا بجوید. در ستایش محبت برای دلبرش شعری بسراید. آشیانه امنی بسازد و آرامش را بی ترس و وحشت، با تمام لذت در آغوش بفشارد.
چهارشنبه سوری و تعارض طبیعی دو فرهنگ
در پی انتخابات، همگی شاهد نبرد دو مافیای نظام بوده و دیدیم که فساد، خودکامی، نابردباری دستگاه ولی فقیه و گرداب حکومت اسلامی در دوایر پی در پی مرگ خود، این بار چه آسان، اشتلم احمدی نژاد و باند او را به کام خود کشید و به تبع آن: هم قوام سران موسس مخالف خود و مریدان وابسته به آنان را در هم ریخت، و هم سهمی را که از سفره قدرت و غارت مردم با آنان داشت را یکجا تصاحب کرد!؟ با این کار خامنه ای و پشتیبانان او فعلن، علاوه بر خاک کردن منحرفان، در کنار آن توانسته اند، رفسنجانی و طیف های همراه او و مخالفان دیگر را نیز به هراس از نوبت نابودی خود به عقب نشینی وادار و به موضع دفاعی بکشاند؛ که رای دادن خاتمی: لااقل ناشی ترس از این تیغ تیز و کور چاقو کشان رهبر بود.
نیمه همیشه خسته انسان «زنان» … برای گرامیداشت جهانی ٨ مارس
هدف این مقاله کوتاه: در راستای اهمیت و بزرگداشت اندکی از جایگاه واقعی زن و نقش اوست که من به سهم خودم برای گرامیداشت این پدیده شگرف، گرانقدر و هستی بخش، مراتب سپاسگزاریم را با این مقاله، بعنوان هدیه ای ناچیز برای (روز جهانی زن) آنرا پیشکش همه ی زنان جهان می کنم.
گامی کوچک در راه تفاهمی بزرگ ٬ رفرم ناپذیر حکومت اسلامی
از شواهد موجود چنین به نظر می آید که سرآخر: بخش برزگی از مخالفان سمج و یک پا مرغی خوشبین به اصلاحات حکومت دینی و انتخابات آزاد، آنان هم پس از سوزاندن نیرو و فرصت های غیر قابل جبران بسیار، اینک، از ولایت فقیه مطلق و دستگاه خودرای و رفرم ناپذیر اش، سلب امید نموده، به او و همه همفکران و همدستان موافق به شرکت در انتخابات اخیراش پشت کرده و هماکنون خود را در نظر و عمل با طیفی از اپوزیسیون همرای و همراه کرده اند،
فصل بازستانی قدرت سیاسی و اقتصادی از دو هم پشت ذاتی «دین و سرمایه» بخش پایانی
"فساد ِجهانی"
در قلب اقتصاد و فرهنگ دنیای بشدت بی رحم، وحشی و نابرابر امروز، یک جامعه کوچک سرمایه داران کلان، در پیوند با کاسه لیسان دینمدار ِمظهراش، هستی انسان فقیر را در طول تاریخ و در پهنه ی جهان، پیگیر غارت و به کام خود و وابستگان خرداش تصرف کرده اند.
« علیه دزدان و برای نجات کشور»«بپا خیزیم»
" بردباری ستم خیانت است"
چرا و تا به کی باید برای اندکی نان و دمی آرامش و سقفی قد تن بر سر، اینگونه انسان در گستره جهان، روز به روز تکیده تر و غارت زده تر می گردد، و همچنان همیشه کار، بی نواتر و بی پناه تر می باشد، چرا؟ بیائید بی طرفانه و فقط در اینجا به وضع مردم ایران و دعاوی سی و سه ساله رهبران آسمانی آن بنگریم و دلایل این نابسامانی ها را بیابیم که چرا اغلب مردم، این سان سرشکسته، دل خسته، چشم و دست گرسنه، آسمان جول وتنها همین (آخرت پناه) شده اند و در همواره حال این دوران رقت برانگیز حکومت اسلامی، آنان مدام در بیراهه های دین، محکوم به رنج و مرارت طاقتفرسا در بند دین دولتی اسیر گشته و یا پیگیر به انحراف رفته و سرآخر پشیمان، در دام سرگردانی به ماتم زندگی از دست رفته خود می نشسته است، همانگونه که اینک هاج و واج مانده است؟ و چندش آورتر از همه نبود منابع ضد اطلاعات، تا در مقابل ابزار تبلیغی قدرتمند دستگاه فاسد و تبهکار، بخش عامی جامعه را هوشیار ساخت.
آغاز فاز عملی، در طیف بندی طبقات
در گذشته ی نچندان دور، تلاش های پوشیده و آشکار متعددی در راستای همکارهای سیاسی، جهت ایجاد اتحاد نیروئی متشکل و همرأی، در راستائی اهداف مختلف و یا شاید از دید بعضی: زمینه ی پیدائی راه حل اراده ی منسجم، به عنوان نیروی جایگزین در بین نیروهای مخالف نظام ولائی، در داخل و خارج روی نشان داده است. برجسته ترین چهره ی این اقدامات را می توان در تراکم نیروهای مخالفان رنگین، در دو ظرف و جریان نسبتن شناخته شده دید: جمهوریخواهان لائیک و دموکرات و جمهوریخواهان دموکرات، که تشکیل نهاد عمومی آنها به دور پیش ازانتخابات 88 برمی گردد، و آن بسیار پیش از تنازع این چنین سران حکومت بود!
فصل باستانی قدرت سیاسی و اقتصادی از دو هم پشت ذاتی «دین و سرمایه» بخش ٣
" استعداد بررسی دلایل فقر و استبداد"
امکان سمتگیری درست و لازمه ی عبور مطمئن از گیجی های بین راه مبارزه ی طبقاتی، کشف موانع رسیدن به هدف و مرتفع نمودن آسیب پذیری توده ها در حین نبرد سراسری، تنها شامل سازماندهی ارگانهای توده ای، تشکلات صنفی ـ مطالباتی مستقل کارگری و ایجاد شبکه و یا هسته های مخفی ـ علنی محل کار و محیط زیست و…نیست، بلکه همچنین نیاز به آگاهی های ریشه ای از دشمنان دارد که توسط مبارزان چپ و روشنگران مترقی، مجموعه ی دسیسه های استتار شده، در برابر چشمان مردم، به ساده ترین شکل نشان داده می شوند، و آنها هم افشاگری هائی هستند از واقعیات ساختار موجود، که با خبرگی تمام، زیر رنگ و لعاب مکارانه ی(سرمایه و دین) پوشیده مانده اند، که آشنائی و پی بردن به آنها، استعداد شناخت افقی را در هر یک از احاد جامعه می طلبد، وجود این امکان، درک علل درد مندی ها را بالا می برد و تحول توان بررسی دلایل فقر و استبداد را برای همگان شفاف نموده و سرعت می دهد، و بیداری نوع بشر محروم امروزی در هر گوشه از زمین سوخته را میسر می سازند.
غلو ادیان و دگم های آنان ٬ تظاهر به اخلاق مداری
بهانه ی این نوشته کوتاه به خاطر حمایت از حق انتخاب کاملن آزاد و مستقل خانم «گلشیفته فراهانی» در اِعمال اراده ی هنرمندانه ی او بر افکار، آمال و ادامه راه و تحقق هرچه بیشتر دنیای درون او و بروز آنها در عالم واقع است.
فصل بازستانی قدرت سیاسی و اقتصادی از دو هم پشت ذاتی جهانی « سرمایه و دین»(بخش ٢)
"آب رفته به جوی باز نمی گردد"
تلاطم در تحولات منطقه خودی، خاورمیانه و جهان در ارتباط با شاخ و سینه کشیدن رهبران مستاصل حکومت اسلامی به قیمت جان و مال و کشور مردم بالاست و اوج و فرود ـ کند و تند شدن(بحران تصمیمگیری ـ در تحریم بیشتر، و یا اقدام نظامی) را حساس تر نموده، و نحوه برخورد با آنها و عواقب تصمیم، نسبت به هریک از کشورهای مشمول، چندان قابل پیش بینی نیست و به همین دلیل ساده، رسیدن به مواضع صریح و مشترک در بین متحدین بر علیه ایران را نیز بسیار پیچیده و مشکل ساخته است. اتخاذ نتیجه ی قطعی و چگونگی تعامل با دو محور(تنگه هرمزـ تولید سوخت هسته ای)هر چه باشد که(بهانه است) و در سرنوشت محتوم فرسایش رژیم مافیائی تاثیری نداشته و در جلب رضایت مخالفان داخلی (مردم) و نیروهای متنوع خارجی به سرکردگی امریکا توفیری ندارد. مردم تاب بردباری بیش از این رژیم را ندارند و آمریکا نیز که خود در منجلاب بحران ساختارمالی دچار اعتراضات و سرخوردگی توده ای ست، با ولایت خامنه ای و دستگاه خود رای و مستبد او، امنیت مالی در منطقه ندارد و تمامی تلاش اش معطوف به (راه حل)تعدیل ساختار مستبد ولائی ست و نه بیشتر! غرب و در راس اش آمریکا و دیگر دول ذینفع آسیا با حکومت اسلامی که منافع آنان در ایران و منطقه خاورمیانه را به مخاطره نیاندازد هیچ مشکلی ندارند.
فصل بازستانی قدرت سیاسی و اقتصادی از دو هم پشت ذاتی جهانی « سرمایه و دین»
تنازعات حیاتی بخش پدیده ها
آیا ما امروز در تقاطع ِِتصادم ِِتناقضات و تنازعات ِِ حیاتی بخش پدیده ها ی پوینده و میرا قرارنداریم؟ ـ در عصر صنایع عظیم دیجیتال و دنیای مجازی براستی بزرگ، پیچیده و نویدبخش آگاهی، اطلاعات و روشنگری آسان رایانه ای ـ نیستیم؟
یلدای دربار شب سپر(شعر)
«تنها» خیل مردم اند،
نه، «خدا!»
شب یلدای ِتنهایان گذشت!
این شب ِشرم ِبلند ِنان آوران ِ
« راست » و سرنوشت ایران
"تلفیق دین و سرمایه"
رشد خوش باوری غیر قابل انکار توده های استبدادزده ی فقیر عرب به قارچ سمی (اسلام سیاسی) و طمع و تشویق ( نولیبرالیسم سیاسی و مالی جهان ) از سرکردگان ارتجاع منطقه، و همزمانی نیاز به پشتیبانی و همبستگی متقابل و حیاتی سرمایه داران ملی کشورهای مسلمان با بورژوازی لیبرال جهانی، در شرایط حاضر، این دو را با هم نزدیکتر و پیوند داده است و آنها هم فعلن توانسته اند گوی بازی رهبری توده های بپاخاسته عرب را ببرند. البته نباید از خاطر دور داشت که آنچه هم اینک در اغلب این کشور ها روی می دهد، بی سبب نیست با(سرمایه داران چاق و چله ی مذهبی مسلمان ) که آنها از دهه ها پیش مترصد این بزنگاه حساس و سرنوشت ساز، چشم به راه نشسته بودند تاخود بر سفره باقی مانده مردم از چپاول دیکتاتورها به (تنهائی) چنگ برکشند؛ و اینک آن فرصت طلائی ست تا با همگنان جهانی خود، ابتداء با نام(استقلال اسلامی)به تحریف مبارزات کارگران و توده های عاصی برخیزند و سپس آگاهانه برای تثبیت مواضع خود، بی شرمانه و شتابناک به(تبلیغ و تحکیم حاکمیت دین)مشغول شده، و از آن طریق به اهداف پوشیده و جاه طلبانه خود جامه ی عمل بپوشانند. همان فاجعه ای که ما عواقب اش را به خوبی می شناسیم؛ مصیبت دردناکی که وقوع اش در این برهه ی تاریخی جای بسی دریغ و تاسف برای ما و (نیروهای مترقی و چپ) منطقه دارد.
«چپ» و سرنوشت آتی ایران!
"چپ و جایگاه کنونی او در مبارزه"
این مقاله سعی مسئولانه دارد با نفی انتقادی وضعیت کنونی چپ، توان بالقوه ی ذاتی او را برجسته و تحریک کند، اما:«لازم است با سرافرازی تمام در پیشگاه مبارزات تاریخی مردم گفته شود و نیز یاد هیچکدام مان هم هرگز نرود که جهان سرمایه با همه ی توانائی های (نظامی، مالی وتبلیغاتی)اش در مقابل مواضع انسانگرایانه ی چپ همیشه ناتوان و نابردبار بوده است و همه ی جریان راست هار ایران و جهان، اعتبار و هویت سیاسی گذشته ی خود را در برابر بندگی سرمایه، تنها از دشمنی بیرحمانه با چپ دریافت داشته و هنوز هم از همین طریق بی شرمانه امرار معاش سیاسی و مالی کرده و با توان تحریف افکار و آمال توده ها، تداوم حیات عملن مزاحم و مضر خود را بر بشریت بدین شکل غیراخلاقی میسر می یابند!»
تضاد و ترس تفکر وعمل راست با تغیر و تحول بنیادی
" رد دخالت خارجی "
بی گمان ـ توده های غارت شده، زمینگیر و استبداد زده بیش از این بردباری ندارند و باید بنیان هستی ناتوان خود را از بیخ برکنند و آن را دگرگون کنند و نوعدوستان آگاه به تاریخ و فرهیخته درد مشترک با مردم ستمزده ی خود دارند، آنها از دیرباز راز تحول اجتماعی را می شناخته و از این رو همگام با توده ها علیه ظالم بوده اند و راه حل اساسی محو تعدی، فساد، جنگ وبی حقوقی را در اراده ی مردمانی می یافته اند که اغلب زیر ستم ضعیف، پراکنده و لهیده شده اند، با این وجود هر بارکه بپاخاسته اند ـ آنها توانسته اند دگرگونسازی سرنوشت خود و دیگران را ثابت کنند.
» جای پای خدا «
هان:
دین مداران ِ سارق شوق
بگوئید:
پس کجاست؟
در پهنه ی ظلمت تان ـ
» جای پای خدا «
هان:
دین مداران ِ سارق شوق
بگوئید:
پس کجاست؟
در پهنه ی ظلمت تان ـ
» جای پای خدا «
هان:
دین مداران ِ سارق شوق
بگوئید:
پس کجاست؟
در پهنه ی ظلمت تان ـ
دست خسته بر گلوگاه خورشید
در زایمان ِدیر و دردناک
که عصر،
باردار ِ فصل ِ روز است،
هیج دالی به نام ِ قابله ـ
بر درگاه ِ پا به زا
ز هر نا کجا و گمُ ِ تاریخ ـ
تاخیر در جدائی دین از دولت=» بازتولید هرچه بیشتر فساد سیاسی و اقتصادی»
"چرائی ضرورت جدائی دین از دولت"
واقعیت ِتلخ و فاجعه بار سیاست دینی حاکم بر ایران از سی وسه سال پیش تا به امروز این است که مردم قریب به اتفاق، در مقابل دید تک قطبی رژیم از انسان، یعنی (همه ی شهروندان ما) به خودی خود هیچ نیستند،
«دولت های ایدلوژیک» تخم تمرکز قدرت = با زایش طبیعی فساد
" نفس ِاختلاس"
این تخم چندزرده ی اختلاس یا به زبان روشنتر(دزدی) را آقای خمینی گذاشت! او بود که ابتداء نفس ِفرهنگ این تخم را با تمسک به اسلام و پشتیبانی دروغ و با وعده ی حکومت خدا در باور اکثریت ساده نگر آن روزگاران گذاشت و انقلاب را از مردم ایران ربود، باورمندان بسیاری به رحمت الهی را بسادگی گول زد و همچون همه ی مستبدین تاریخ، در متن و بطن یک انقلاب بزرگ مردمی و در خوشباوری حتا بخش بزرگی از نسل آگاه و به پا خاسته آن زمان "اختلاس" را کاشت، فساد را آغاز کرد، حقخوری از مردم را بنا نمود و پایه هائی بی اساسی صدارت دینی و غیرمردمی و استبداد (شیعه)را مروج ساخت و تمرکز قدرت این ساختار مرتجع را به جا گذاشت.