خانه > فواد عبداللهى > نعره هاى يک ليبرال

نعره هاى يک ليبرال

دسامبر 10, 2010

پاسخي به صالحي نيا کادر حزب کمونيست کارگري ايران
معلوم و معرفه بود که بورژوازی لیبرال ایران و جنبش سبز اش، در جدال دو ساله اخير، آنقدر ماهیتا ضد کارگری بودند که نتوانستند توجه و حمايت طبقه کارگر و زحمتکش جامعه ايران را به خود جلب کنند. بعد از فروکش کردن سبز، طبيعي بود که تمام طيف اين جنبش از داریوش همایون و گنجی تا موسوی و کروبی و راه توده و از اکثریت تا حزب کمونیست کارگری ایران در ارزیابی شان به یک نتیجه واحد برسند که سبز طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه را پشت خود نداشت.

نتيجه اين شد که باید این بخش جامعه را به خود جلب مي کردند. چپي که سرنشين اين معرکه شد شیاد شد. حزب کمونيست کارگري با شعار "انقلاب انساني براي حکومت انساني" گوي سبقت را از همه ربود و بدنه کادري خود را آموزش و موظف به آژيتاستون براي جلب طبقه کارگر به صف جنبش سبز کرد. دهن کجي آشکار به لنينيسم و مواضع رسمي حزب حکمتيست در تحولات خرداد ٨٨ بازتاب سياست بورژوايي اين جريان است و بايد در متن تلاش آگاهانه اش عليه منفعت پرولتاريا و انقلاب کارگري فهميده شود.
سعيد صالحي نيا در مقام قازوراتي ليبرال و در شايعه نامه اخيرش زور خود را زد که احکامي پوچ و کهنه را به حزب حکمتيست قالب کند. نگرفت! ايشان کادري است در مکتب "انقلاب انساني براي حکومت انساني" هرچند آماتور اما ياد گرفته که چگونه حقايق را تحريف و دروغ را جلا دهد. من طرف پلميک سياسي امثال ايشان نيستم. آنچه آموزنده است حقارت سياسي و فرهنگي ليبراليسم است. البته اگر کسي در اين معرکه دنبال آموزه اي باشد.
 ايشان مدعي شده که رهبري حزب حکمتيست "جنبش سبز را جنبشي براي سرنگوني جمهوري اسلامي خوانده و چون اين جنبش شکست خورده بنابراين جمهوري اسلامي به ثبات سياسي رسيده است"! جالبتر اينکه ايشان نتيجه گيري کرده که "کوروش مدرسی ، جریانهای حکومتی و لیبرال را که خودشان را سبز نامیدند، اول با یک شعبده بازی ، سرنگونی طلب می نامد و بعد شکستشان می دهد و بعدش هم مدعی می شود که ایران ثبات یافته و بعدش و بخاطر این ثبات، رژیم اسلامی دارد طرح تعدیل را پیش می برد"! (تاکيدات از من است)
کي؟ کجا؟ چه وقت؟ بر عکس ادعاهای پوچ و خود ساخته صالحی نیا٬ حزب حکمتيست جنبش سبز را سرنگونی طلب ننامید. آنچه در جلو چشمان ما اتفاق افتاد همپياله شدن بخش عمده اپوزیسیون سرنگونی طلب ایران با این جبهه و اميد بستن به عباي جنبش سبز بود. جوهر "یاداشتهايی بر يک انقلاب" از رئیس دفتر سیاسی حزب کمونيست کارگري هنوز خشک نشده است. اعلام عروج انقلاب از تاسوعا عاشورا و نماز جمعه رفسنجانی و روز قدس در اسناد رسمی حزب مطبوع ايشان و دست نوشته ها و مصاحبه های متنوع ليدر انقلاب از جمله اعلام آتش بس با موسوی و کربی٬ همه و همه براي هر کمونيست و کارگري که در جبهه برابري طلبي شمشير ميزند قابل رويت اند.
مطلب صالحي نيا، افترا و نشر اکاذيب و تحريک عليه کمونيست ها و طبقه کارگر است. اين نوع پروکاسيون ها نبايد اجازه خودنمايي داشته باشند. ما "نميگذريم" و از اين تحريکات و مزه پراني ها عکس خواهيم گرفت. بايد دانست که فرهنگ وارونه کردن حقايق توسط ليبراليسم يک حرکت صرفا شخصي نيست. ايشان هر که باشد عضو خواه ناخواه يک حزب و جبهه سياسي است. اينجا هم دروغ مثل همه جا يک ابزار نامقدس در دنياي سياست است. من اين  "شهامت" سعيد آقا را در متن سياست امروز و جبهه بندي هاي سياسي – طبقاتي در ايران مي فهمم و براي "انقلاب انقلاب" گفتن هاي ايشان آن جايگاهي که خودشان مدعي هستند قائل نيستم.
جدال بر سر این است که نگذاریم طبقه کارگر و کمونیست ها فریب بورژوازي ليبرال ايران و جنبش اش را بخورند. دعواي اينها بر سر چگونگي و نوع استثمار طبقه کارگر است نه منفعت آن. آقاي صالحي نيا و حزب مطبوعشان در کمپ تقسيم دسترنج طبقه کارگر کمين کرده اند. اختلاف ما کمونيست ها و طبقه کارگر با جنبش سبز اختلافي بر سر دوري و نزديکي با موسوي و کروبي نيست. اختلافي است ماهيتا طبقاتي. تلاش اين جنبش و طوافين آن، چيزي جز به سياهي لشکر کشاندن پرولتاريا در رودرويي هاي آتي نيست. حقيقت طبقاتي است و وظيفه ما کمونيست ها بر افراشتن پرچم طبقه کارگر در مقابل بزرگترين و قدرتمند ترين جنبش بورژوازي ايران است. هدف ما خنثي کردن سياست و تاکتيک فريب و خرافه اي است که از جانب چپ و راست اين جنبش به طبقه کارگر باورانده مي شود. هر درجه طبقه کارگر آگاهتر و متحد تر از دل اين ماجرا بيرون آيد به همان درجه به رهايي سوسياليستي خود نزديک تر شده است.  تا همين الان فعالیت کمونیست های طبقه کارگر پته بخش زیادی از کسانی که به خود چپ می گویند و چیزی غیر از مدل غیرمذهبی همان بورژوازی لیبرال ایران نیستند را روي آب ريخته است.

دسته‌ها:فواد عبداللهى