خانه > محمد ایرانی > ارزش و اهمیت نهادهای حقوق بشری در پیشبرد مبارزه

ارزش و اهمیت نهادهای حقوق بشری در پیشبرد مبارزه

دسامبر 26, 2010

واقعیت اینستکه اصول حقوق بشربه مبانی تبدیل شده که اکثریت وسیعی ازمردم جهان وگروههای سیاسی ؛ بجزاقلیتی ازگروههای سیاسی که اصول حقوق بشررازاده امپریالیسم وسرمایه جهانی دیده وازان حمایت نمیکنند ، مبارزات خودرابرعلیه دولتهای دیکتاتوری بران بنانهاده اند .

 موضوع بقدری جاافتاده است که حتی حکومتهای مستبدنیزبا صرف هزینه وفرستادن نمایندگانی درسازمان ملل وکشورهای جهان ، تلاش دارند مساله راتخفیف داده وازحاد شدن ان درجامعه جهانی جلوگیری کنندودرضمن سعی دارندوانمودنمایند که زندانی سیاسی نداشته ومردم نیزدر کمال آزادی بسرمیبرند . طبیعی است که همه گروهها وسازمانهای حقوق بشری ونهادهای مشابه چه درداخل ایران وچه خارج ان همه تلاششان برای ایجادواستقرارمبانی حقوق بشردرداخل کشورمیباشندولذا میبایست عملکردشان طوری باشد که نتیجه مثبتی عاید مردم داخل کشورنماید . باتوجه به انچه گفته شدازطرفی با مردمی درداخل ایران روبروهستیم که درزیرسرکوب وحشیانه حکومت اسلامی ازاولیه ترین آزادیهایی که درقرن ۲۱ برای انسان شناخته شده محرومندوگروههای مدافع حقوق بشری که میخواهند ازانها پشتیبانی کنندوازطرف دیگرمقابل حکومتی قرارداریم که این مبانی رابرای تثبیت حکومت خودنقض میکندوارزشی برای مردم کشوری که حکومت میکنند قائل نیستندولی نمیخواهنداین موضوع اخبارجهان راپوشش دهدودرنتیجه زیرفشاردولتهای جهانی بخصوص کشورهای پیشرفته ومردم انها قرارگیرند . روشن است که بسیاری ازایرانیان برونمرزکه سالهاازوطن خوددورهستندباانگیزه بالایی تلاش دارندجامعه جهانی ودولتهای کشورهای پیشرفته که بدلیل دراختیارداشتن تولیدات صنعتی ، غذایی ، دارویی ، سلاح ، وسایل مخابراتی ، وسایل سرکوب وخلاصه صاحب تکنولوژیهای پیشرفته بوده وبانکهاوشرکتهای بیمه رادراختیاردارند ؛ برعکس کشورهایی که تلاش دارند خودرابه تمدن جهانی نزدیک نموده ویاخوددارای حکومتهای مستبدهستندوانگیزه ای برای دفاع ازمردم کشوردیگری نداشته ویا درسایه نزدیکی با دولت اسلامی به نوایی میرسند ، ولذاامکان فشاربرحکومت اسلامی رادارندرا متوجه خفقان و سرکوبی نمایندکه درکشورجریان دارد . دراین میان ایرانیانی که درزیرفشاروسرکوب چند سال اخیرمهاجرت نمودند بخصوص انهایی که جمهوری اسلامی پیگیرمحبوس نمودن انهاست ، طبعاباانگیزه بیشتری میخواهند به هموطنانی که همدوش انها مبارزه میکردندرا کمک نمایند . موضوع اصلی اینستکه همه ایرانیان برونمرزی که درتلاش برای حداقل تخفیف دردهای ایرانیان درونمرزفعالیت میکنندمیبایست پیرومبانی حقوق بشرکه ازحقوق هرانسانی بدون درنظرگرفتن مرام ، عقیده ، نژاد ، جنسیت وغیره دفاع میکند ، خودنیزاین مبانی رابه یکسان بکاربرند تاجوهراین حقوق که اختصاصی نبوده وتعلق یکسان بهمه نیازمندان دارد ، محسوس گردد .

درداخل کشوربرای مردمی که سالها درزیرسایه دین رسمی اسلام ومذهب شیعه زندگی میکردندولی چون درزندگی روزمره ازقوانین عرفی حاکم اطاعت میکردندولذاازاسلام بیشترنماز، روزه ، حج ، زیارت وگاها نه همگان خمس وسن ازدواج رارعایت میکردند ، مدت زیادی طول نکشید که روشن گردید مبانی اسلام بازندگی اواخرقرن بیستم جوردرنمیاید . زمانیکه برای اکثریت مردم معلوم گردید که اسلام ارزش برابربرای زنان نسبت به مردان قائل نیست ، زمانیکه اقلیتهای دینی ( حتی مذهب سنی ) وقومی دانستند قوانین بطوریکسان به انهانگاه نمیکند ، زمانیکه کارگران وزحمتکشان فهمیدند کلمه مستضعف ربطی به انها نداردوبالاخره تعدادزیادی فهمیدندهمه حرفها برای قدرت گرفتن روحانیونی است که مدتها کمین کرده بودند ، اعتراضات ومبارزه برضد حکومت شروع شده وبتدریج گروهها وسازمانهایی درداخل وخارج کشورازحقوق از دست رفته وحقوقی که میبایست نصیب مردم گردد ، حمایت کردند . حیف که جنگی ناخواسته ازطرف مردم ولی برای رفع مشکلات سران دوکشورتحمیل گردیدوموارد گفته شده و بسیارموارد دیگرکه محتویات قوانین مذهبی راهمچون مذهب مسیحی که درقرون گذشته ماهیت قدرت ان افشا شده بودراآشکارنمود ، بعنوان ترمزی درمقابل حرکتهای مردمی عمل کرد . دراین سالهاوباپایان جنگ وروشن شدن کشتارزندانیان بی دفاع وسرکوب هرنوع خواسته ای ازتمامی اقشارجامعه ، بازهم دانشجویان بودند که درغیاب گروههای سیاسی که بدلیل ناآگاهی وتلاشی ناموفق درالگوقراردادن مبارزات مردم شوروی وچین وجامعه بی طبقه توحیدی وغیره درایران وعدم آشنایی با دانش مبارزاتی ، یکی یکی توسط نظام حاکم سرکوب شده بودند ، پرچم مبارزه رابلندترافراشته کردند . بتدریج سازمانهای فمینیستی باحمایت ازعدم استفاده ازکودکان برای کارو برابری جنسیتی کمپینهایی راایجاد کردند ، هرچند هنوز با خواسته اصلی فاصله زیادی داردولی توانستندافکارنگران جهانی را به داخل کشوربرگردانند ، حقوقدانان ووکلافعال ترشده وظیفه اصلی خودرادنبال کردندتاجائیکه یکی ازنمایندگانش یعنی خانم عبادی موفق به گرفتن جایزه نوبل گردید ، کارگران دانستند که بایدبفکرسندیکاهای مستقل بروند ، گروههایی با درک مبانی حقوق بشری پابه عرصه اجتماع نهادند ، دانشجویان تشکیلاتی مستقل راباخواسته های جدیدمطرح کردند که با مبانی حاکمیت جوردرنمیامد وخلاصه نطفه حرکت جدیدی درهمه اقشارمردم بخصوص بعد ازبه بن بست رسیدن تفکراصلاحات زاییده شد . کسانی همچون آقای باقی با تاسیس رسمی گروه حقوق بشری خودکه حمایت ازهمه زندانیان راسرلوحه کارخود نهاده بود ، برای عدم اجرای حکم اعدام چند قاچاقچی که کسی انهاراانسان حساب نمیکرد حتی به خوزستان وشهرهای دیگرسفرکردودراین راه بود که فهمید حاکمیت حتی به این حدازاعتراض نیزرضایت نداشته ومشکلات عظیمی رامقابل خود دیدکه نتیجه اش اینستکه فعلا
بخاطرحمایت اززندانیان وسایرافکارش درزندان میباشد . دانشجویان قدیمی وجدید همچون طبرزدی ، زارع زاده وسایرین که طی مبارزات شکوهمندخودبه ایجاد جبهه دموکراتیک دست زده بودند ، بدلیل اینکه دولت مجوزنمیدادراسا به تاسیس سازمانهای حقوقی همچون کمیته دفاع ازدانشجویان ، کمیته دفاع اززندانیان سیاسی که بیشترحول دانشجویان زندانی دورمیزد ، مبانی حقوق بشری رامحورمبارزه باحاکم مستبدقراردادند که ازپس این حرکت افراد زیادی همچون شیوا نظرآهاری وسایرین متولد شددکه طی مبارزات خوداکنون نیزدرزندانهای رژیم ویاخارج ازان ، سرود مبارزاتی خودرامینوازندوسمبلی برای نسل جدیدتردانشجویی محسوب میگردند . سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی بارهبری اسانلو ، شهابی ودیگران باردیگرپرچم مبارزاتی طبقه کارگرراباخواسته حقوق ابتدایی تشکیل سندیکای مستقل که دراصول حقوق بشری نیزمنعکس است ، افراشته کردندوبدنبال انهادومین سندیکای مستقل هفت تپه نیشکرایجاد شدورژیم که ضربه نهایی خورده شده به سلطنت قبلی راازجانب کارگران میدانست ، بلافاصله وبدون ترحم انهارازندانی نموده بدون محاکمه وبدون دلیل محکوم نمودوحتی باسپری شدن محکومیتها ، رهبران کارگران همچنان درزندان میباشندولی سندیکاهای ایجاد شده نپاشیده وبه دیگرکارگران امیدواری سایرتشکیلات مستقل رامیدهد . هنرمندان ، سینماگران ، معلمان ، استادان ، شعرا ، نویسندگان ، اندیشمندان ، خبرنگاران ، اقلیتهای جنسیتی ، مذهبی و قومی ، حتی جوانانی که موزیک زیرزمینی رارشددادند ، وخلاصه همه اقشارمردمی دانستند که حقوق جدیدی رابدلیل انسان وبشربودن باید داشته باشندو برای رسیدن باین حقوق میبایست مبارزه کنندودراین میان اندیشمندان وخبرنگاران رل مهمی بازی کردند .

ازطرف دیگرگروههای سیاسی وایدئولوژیک بدلیل ماهیت سیاسی خودناچارادرحمایتهای خودازمبارزات مردم رنگ سیاسی خود راپررنگترمینمایندوگاها دراین میانه الویت رابه تبلغات گروهی وسازمانی خودمیدهند ، باوجوداین کسی ازانگیزه مبارزه انها باحکومت اسلامی شکی نداردکه درطی سالیان درازمبارزاتی هیچ وقت حاضرنشدند به مصلحتی تن دهند ، منتهی بحث بر سرمردمیست که زیرسرکوب رژیم قراردارند . دراین میان بعضی ازاین گروهها که سابقه مبارزاتی سالهای ۵۷ -۶۰ راعلیه این رژیم داشتندوامروزه ازامکانات خوبی نیزبهره میبرند ، بیشترالویت تبلیغات گروهی رادرنظردارندوتوجه ندارند که تغییرات عمیقی که درکشورروی داده است . همچنین سران گروههای اصلاح طلب مقیم خارج که با جذب امکانات فراوان تلاش دارندمبارزه خودراباحکومت به فازمذهبی کشانده ، با حفظ ستونهایی که بنوعی این نظام رانگاه داشته جنبش رابادادن شعارهای مذهبی که درحال حاضربدلیل ایران شمول نبودن موردعدم تاییدهمه جنبشهای داخل کشوراست ، کشوررادرتغییرات سطحی نگاه دارند . هستند کسانیکه دعوای سلطنت ، جمهوری ویا پرچم رالولاقرارداده وحاضر نیستند این مواردرا به تصمیم مردم بعد ازپیروزی واگذارندواخیراگروههایی که باشعارسکولاریسم نیزخودرابرترازسایرگروهها پنداشته خودراتنها صدای سکولارداخل مینامند ! گروههاوسازمانهای چپ وهمچنین گروههای قومی ( بیشترکردها ) نیزکه قدمت طولانیتری ازمبارزه رایدک میکشندولذاوظیفه سنگینتری بگردن دارند ، بعدازسالها درحال پوست انداختن میباشند ، گروهی مبارزه مسلحانه راکنارگذشته ومبانی مبارزه بی خشونت راپذیرفته ، گروهی به رفرم اعتقاد داشته وبخشی که همچنان به ایده قدیمی پایبندبوده وگاهاحتی حقوق بشرراقبول نداشته وبه آزادی ، برابری ورفاه کامل همراه با انقلاب کارگری میاندیشند ؛ انچه مایه تعجب است اینکه چرابعضی ازانها تنها به حقوق انسانی همفکران خود میاندیشندودیگران رافاقدچنین حقوقی میبینند ! چگونه همه این گروهها که باحذف سایرین ومحدود کردن خودمیتوانند صدای مردم داخل کشوررا به مردم جهان برسانندوچگونه این آزادی ، برابری وعدالت رادرهمه اقشارمردم پیاده میکنند ، زمانیکه درحال حاضرخوددرمکان امنی زیسته ولی اعتقادی باین افکارندارند ! آیاحمایتی که فدراسیونهای کارگری خارجی ازافرادوگروههای کارگری مبارزایرانی حمایت میکنند گاها دارای تاثیربیشتری نسبت به حمایت گروههای ایرانی طرفدارکارگران نداردواگر چنین است آیا وظیفه سنگینی برای این گروههای سیاسی وجود ندارد که واقعییاتهارابه منافع گروهی حداقل دراین برهه زمانی الویت دهند ؟ دراین نوشته قصدنقد گروههای سیاسی نبوده واعتقادبراینستکه هرفردوگروهی حق داردبه اندیشه خودوفاداربوده ومبارزه خودرابران اساس ادامه دهدوکسی صلاحیت ندارد که تنها خودرامبارزبنامدکه تشخیص درست فقط بامردم است که عملکردانهارا بررسی کرده وانتخاب میکنند ، قصد آنستکه گفته شوداگرگروهها به نیروی مردم داخل کشور( حتی به گروه یا قشرویا طبقه خاصی ازمردم ) اعتقاددارندبایددرپشتیبانی ازانها بوسائل وراههای مختلف نهایت تلاش خودرابنمایند که تحرک جنبش بان هم بستگی دارد . سازمان ملل همانطورکه ازاسمش پیداست توسط دولتها بعنوان نماینده ملتها ؛ حتی اگردولتی مستبد ونماینده مردم کشورش نباشد ، تشکیل شده واصول حقوق بشرثمره مبارزات مردمیست که درطی مبارزه با دولتهای خود کسب نموده اندواین اصول درحقیقت مبانی راداراست که ازحقوق فردی هرفردازافراد یک جامعه وکشوردفاع میکندوحتی دولتهای مستبدنیزبطورظاهری ناچارندازاین اصول دفاع نمایند . بسیارآسان است که هدف
اانقدردورگرفت که همه عملکردها وتاکتیکها رازیرسوال برد ؛ کمااینکه مثل سنگ بزرگ علامت نزدن است درکشورمامعروفیت دارد ، موضوع ساده ایست اگرقراراست به جامعه ای فراترازمبانی اصول حقوق بشررسیدباید که ازمراحلی گذشت ، مراحلی که دیگر مجددموردامتحان قرارنگیرندکه نتیجه اش بازهم برقراری رژیمی باشدکه آزادی ، برابری وغیره دران ایجاد نگردد . کسانی ازاسلام رافتی ، ولایت جمهور ، جامعه بی طبقه توحیدی ، سلطنت ، جمهوری ، رهبری پرولتاریا ، سکولاریسم ، سوسیالیسم وغیره دفاع میکنند ، گاهارهبری رانیزبردوش میکشندویاپیگیردولت موقت درخارج هستند بدون اینکه بدانندموردتایید مردم داخل هستند یا نه ، گرچه اکثریتی ازانها حاضرنیستنددرکنارهم بخاطرمردم یک کشورمبارزه کنند وپیدا کردن نقاط مشترک درحد تثبیت مواضع باقی مانده ، ولی دانسته اند که بایدافکارشان رادراختیاراعضای خودومردم قراردهند ، چرا که دیگرمردم به کسانی که نشناسندروی نمیاورند . تااینجا کسی اعتراضی نداردومایه خوشحالیست که پلورالیسم برقراراست ، انتقادزمانی آغازمیگردد که این دوستان اگرحمایتی میکنند تنها به کسانیست که انها رابا خودهمفکر میبینند ، درحالیکه اگرمبانی حقوق بشری یاحتی آزادی ، برابری ورفاه کامل موردنظر است میبایست همصدا ازمردم داخل که درمقابل حکومت سرکوبگرکه تنهابه تثبیت حکومت خودمیاندیشد ، درمجامع بین المللی پشتیبانی نمایند . نمیتوان چشم برواقعیاتی بست که ازطریق همین نهادهای حقوق بشری کمکهای فراوانی به جنبشهای مردمی کشورهای دارای دیکتاتوری انجام شده ، مگرنهایت نبایدمردم یک کشورآگاه شوندتا نوع حکومت خودراانتخاب کنندودیده شده که این حمایتها موجب گردیده باری هرچند کوچک ازگرده هموطنان داخل برداشته شود . ناگفته نمانددرکنارگروههایی که درآغاز رنگ گروه سیاسی نداشته وبا اندیشه حمایت وپشتیبانی ازمبارزات مردم شکل گرفته اند با تبدیل خود به گروههای سیاسی ، الویت رابرافکارگروهی ورهبری خودبناکرده اندوروشن نیست که چگونه بدون اعتقاد به دموکراسی وآزادی و اجرای ان درپروسه مبارزات ، میشود به ان دموکراسی وآزادی رسید مگرانکه مانندافرادمذهبی اعتقادبه معجزه داشته باشند ، و درمقابل هستند گروههای سیاسی دیگری که بدلیل واقعیتهای موجوددرکنارافکارشان الویت رابه دفاع ازحقوق مردم گذاشته اند .

اگرگروههای سیاسی بدلیل تفکرگروهی حق دارندالویت رابرافکارگروهی بگذارنددیگرازنهادهای حقوق بشری ووابسته بان انتظارمیرودکه خودرادردایره افکارافرادداخل این نهادها که بدلیل پیشینه قبلی ویاایجاد شده تعلق خاطرگروهی دارند ، ان نهادرا بسمت سوی خاصی ببرند . متاسفانه بعضی ازاینگونه نهادهادیده شده که جهت گیری برای پشتیبانی ازهموطنان رامانند جهت گیری بعضی ازگروههای سیاسی نموده ودفاع ازافراد خاصی راعمدگی میدهند ، ضمن اعتقاد به دفاع ازهمه کسانیکه بنوعی درزندان کوچک وبزرگ رژیم گرفتارند ، یکسانی وبرابری در این پشتیبانی میباید ضرورت اینگونه نهادهاباشد . زمانیکه هنرمندان وسینماگران کشورهای دیگرآزادی آقای جعفر پناهی رابه سرعت خواهانند ، زمانیکه اندیشمندان وروشنفکران جهانی بلافاصله ازآزادی آقای فریبرزدانا پشتیبانی میکنند ، زمانیکه وکلای مترقی دنیا آزادی خانم ستوده را باایجاد تحصن ازرژیم میطلبند ، زمانیکه خبرنگاران آزادکشورهاازآزادی خبرنگاران مشهورزندانی حمایت میکنند ، زمانیکه ….، ضروری است که نهادهای حقوق بشری ایرانی پشتیبانی همه زندانیان سیاسی ایرانی رابا بدست آوردن حمایت همه علاقمندان هنرمند ، سینماگر ، وکلا ، اندیشمندان ، روشنفکران ، خبرنگاران ، دانشجویان ، نهادهای کارگری و …یکصداوهماهنگ بخواهند . دیگرپذیرفته نیست که دانشجوی گمنامی ، کارگرمبارزی ، کردناشناخته ای ، بلوچ بی پناهی ، وبلاگ نویس گمنامی ، معلم واستادغیرمعروفی ، زن مبارزناشناسی وحتی دفاع مقطعی ازسرشناسان رادیکالتر، ازحمایت همگانی وبرابرمحروم باشند ، دیگرشایسته نیست تبلیغات ضدرژیمی که برای جلوگیری ازاعدام خانم محمدی راه میافتد نسبت به حمایت ازاعدام مبارزان کرد و .. گسترده ترباشد . بایدرژیمی چون نظام حاکم اسلامی رادیدکه باوجوداعتراضات وسیعی که درموردخانم جاهددرجهان بپا گردید ، دست ازاعدام برنمیداردومعلمی آزاده همچون کمانگررابدون دلیلی اعدام میکندوازاعدام جوانان زیرسن قانونی نیزابایی ندارد ، نیازبه فعالیت بیشتربرای گسترده کردن همگانی وجهانی برای حمایت از همه زندانیان دارد . اخیرا دیده شده برمبارزانی که درزندانهای مخوف رژیم تن به خواسته های انان برای خلاصی نمیدهندومدام زیرشکنجه قراردارند ، امری مشتبه شده که درصورت روزه سیاسی غذای ترویاخشک میتوانند حمایت جهانی بیشتری یافته وباین ترتیب خودرادر خطرعدم سلامتی درزندانی که امکان کمترین موارد بهداشتی رادارد ، قراردهندومتاسفانه بدلیل کارکردکم نهادهای حقوق بشری وحتی گروههای سیاسی این امرمتداول گشته است . چرااعتصاب غذای افرادی که توان بیشتری نسبت به سایرزندانیان دارند ؛ هرچنداگرتعدادی اززندانیان که قدرت تحمل اینکارراداشته ولی انراضروری ندانند ، خواست انهارادرجهت حمایت یکپارچه اززندانیان فرض نمیشود ، گرچه حمایت ازفردی که به روزه سیاسی دست میزند ، چه نتیجه مثبت داشته باشدوچه نداشته باشدبعدازمدتی فراموش شده ونوبت به کسی یاکسانی میرسد که این راشروع کرده اند . بعنوان نمونه درحال حاضرچه
کسی ازمبارزات کسانی همچون اسانلو ، طبرزدی ، نظرآهاری ، دانشجویان گمنام ، کردهای دراسارت ، زیدآبادی و … درزندان دفاع دائمی میکند ؛ درضمن تاییدحمایتبیشترازافراد زندانی که توسط گروههای هوادارانها صورت میگیرد ، چراحمایت گسترده همگانی بدون وقفه ادامه نمییابد تاجهان متوجه شودکه باحمایت همگانی از حقوق بشرمردم داخل کشور ، رژیم زودترشکسته میشود ؟

واقعیت اینکه با استقرارحکومت ولایتی درکشورکه منجربه مهاجرت بسیاری ازهموطنان ایرانی گردیدودرسالهای بعد ازان ، گروهها وسازمانهای حقوق بشری متعددی برای حمایت ازمردم ایران واقشارمختلف درکشورهای خارج تاسیس گردیدویا شاخه های نهادهای بین المللی حقوق بشری توسط ایرانیان برونمرزگسترش یافت . خوشبختانه ایرانیان برونمرزدرطی سالها نهادهایی راتاسیس کردندتا ضمن افشای جنایات رژیم اسلامی درکشتارهای انجام شده در۳۰ سال گذشته ، حمایت اززندانیان سیاسی راپیگیری نمایندودرسالهای اخیرنهادهای بیشماری دررابطه بانقض حقوق بشرواجرای اصول ان حتی درمیان گروههای سیاسی شکل گرفتند . متاسفانه افرادسرشناس ایرانی درنهادهای حقوقی دیده میشوندکه بدلایلی همچون وقت کم ، محدودیت افراد ، یا محدودیت بودجه ومواردمشابه چگونه حمایت رامنحصربه افراد خاصی مینمایندوحاضرنیستند از حقوق دیگران همانند انهاکه بعهده دارندحمایت کنند چون طرزتفکرمتفاوتی دارند ، قلب انسانی فشرده میشودکه آخراین چه درکی ازحقوق بشری است که حقوق راازهمه افرادبشرگرفتارونیازمند دریغ مینماید ! گرچه اگریک نهاد حقوق بشری درکشورپیشرفته بتواندبدورازاندیشه سیاسی عمل نمایدولی برای نهاد حقوق بشری کشورهای زیرسلطه دیکتاتوری این امکان وجود ندارد ، چه برای مثلاآزادی زندانیان سیاسی ، جلوگیری ازشکنجه ، سنگسارواعدام نیازبه برخوردسیاسی وتغییررژیم لازمست . باوجوداین آیا یک سازمان حقوق بشری برمبنای اصولی که خودرا تاسیس میکندودرافکارعمومی خودرااز گرایشات سیاسی برحذر میدارد ؛ میبایست برخلاف اساسنامه خوداقدام نموده افرادرابرای پشتیبانی غربیل نماید ؟ برای افرادی همچون لاهیجی ، عبادی ، کاروسایرمعروفان حقوق بشری که سازمانهای مشابه بین المللی بانها توجه دارند ، ضروری است که بارعایت حمایت همگانی از حقوق همه زندانیان سیاسی ؛ که بالطبع حقوق همه زندانیان غیرسیاسی رانیزبدنبال خواهد داشت ، سرمشقی برای سایرافرادونهادهای ایرانی باشدکه حمایت ازحقوق بشررابرای ایرانیان درونمرزپیگیری مینمایند . چرازیستن درمیان مردم کشورهای پیشرفته که دموکراسی راتجربه کرده وتلاش برای بهترکردن ان دارند ، موجب نمیگردد که درک عمیقی ازدموکراسی ، آزادی وکلماتی مشابه انهابرای تعدادی ازایرانیان برونمرزعملی گردد ؟ اگرازتعدادانگشت شمارزندانی که خوددرایجاد چنین رژیمی دست داشته وهمچنان میخواهندبا تغییرحاکمان فعلی بکمک دوستان خارج نشسته خود ، حکومت فعلی راحفظ کنندوعملکرد قبلی انها به بررسی توسط مردم ایران درآینده داردبگذریم ، بیشترهموطنان زندانی کسانی هستند که درک بیشتری ازدفاع ازآزادی برای کشورخودداشته ومیدانند چنین نظامی قادربه ایجادآزادی و برابری نداردولذاحمایت ازآزادی همه زندانیان سیاسی میتواندسرعت بیشتری به مبارزات جنبشهای داخلی بدهد . همچنین هستند افرادوگروههایی درخارج کشورکه تمام تلاش خود رابدلیل آموزشی که ازمبارزات داخل کشورگرفته اندبرای ایجاد کمیته های دفاع ازدانشجویان ودفاع از زندانیان سیاسی بکارمیگیرندوشایسته است همرزمان سابق انها نیزکه درخارج کشورهستند بجای فرورفتن درگرداب سیاست بازی سیاسی ، دست این دوستان رابفشارندتا ادامه مبارزات داخل رابرای نجات همرزمان سالهای قبل داخل کشوربکارگیرند . درطرف مقابل حکومتی قرار داردکه اوج قدرت راطی کرده وسرکوب مردم توسط انهابرای جهانیان باجنبشی که درسال گذشته بوجودآمد ، روشن گشته است وغرب راکه پیگیرنفع خود میباشد ، وادارنموده به فشاربیشتری برای تحریم انهاویادرگیری نظامی بکشاند ، هرچند رژیم حاکم سعی میکندباابزارهایی که دردست داردسودغرب رادرتثبیت نظام انها بداند . برگروههای حقوق بشری ، گروههای سیاسی وافراد برونمرزخواهان تغییرایران ضروری است که با الویت دادن دفاع مشترک ازهمه زندانیان بدون امتیازخاصی برای بعضی ازانها ، باکمترکردن سرکوب ویادرنهایت آزادسازی زندانیان سیاسی بکمک سازمانهای بین الملی حقوق بشری ، گروههای سیاسی ، اندیشمندان و…ودولتهای غربی بپردازند . پیگیری وضع اسفناک ایرانیان پناهنده درکشورهای همجواری همچون ترکیه با ارتباط اقتصادی وایدئولوژیکی مشترکی که باهم دارندودرنتیجه خطرجانی برای پناهندگان داردنیزاهمیت والایی داردکه میبایست مورد پشتیبانی همه جانبه بدون درنظرگرفتن افکارسیاسی انها انجام گردد . آری صدای آزادیخواهی مردم ایران که باسرکوب بیرحمانه رژیم جواب داده میشودوازطرفی دیگرهمین مردم زیرسلطه کامل اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی نظام ولایتی -سپاهی زیربارگرانی حاصل ازسیاستهای غلط انها ، تحریم اقتصادی ، برداشته شدن یارانه ها و ترفندهای مختلف رژیم قرار دارند ، شایسته است با حمایت همه جانبه پاسخ مبارزاتشان داده شود . خوشبختانه پیامهای روزانه ومقالات متعدد ازحمایتهای پررنگ نهادهای حقوق بشری ، اندیشمندان ، سران ومجالس کشورها ، نهادهای کارگری ، انجمنهای خبرنگاران ، هنرمندان ، سازمانهای فمینیستی وسایرنهادها وه
چنین گروههای سیاسی که درسطح وسیع مشاهده میگردد ، نویدحرکتی فراگیرومثبت راارمغان دارد .

امید که شب یلدابرهمه ایرانیان برونمرزخوش گذشته وبرایرانیان درون مرزنیزامیدآزادی راآورده باشد ، امیداست تولدعیسی مسیح برهموطنان مسیحی مبارک باشد ، امیدکه ایرانیان برونمرزسال جدیدوپرباری رادرپیش داشته باشندوامید که باوحدت همگانی اعدامهاوبخصوص مبارز کردلطیفی پورهم متوقف گردد . امیدبه آزادی همه زندانیان سیاسی وگسترش جنبشهای داخل کشور
محمد ایرانی ۴ دی ماه ۱۳۸۹ ، ۲۵دسامبر ۲۰۱۰

دسته‌ها:محمد ایرانی