خانه > محمد ایرانی > در ارتباط با محکومیت ۲۰ سال زندان برای کارگر مبارز بهنام ابراهیم زاده و ظلمی که برطبقه کارگر میرود

در ارتباط با محکومیت ۲۰ سال زندان برای کارگر مبارز بهنام ابراهیم زاده و ظلمی که برطبقه کارگر میرود

ژانویه 7, 2011

بهنام ابراهیم زاده کارگریست که پس ازاعتراض نسبت به عدم اجرای قانون نیم بند کارگری که پس از۹۰ سال مبارزه طبقه کارگروبالا وپایین شدن بسیارمواد ان به چنین سرانجامی دچارگردید ، دستگیروبه چنین محکومیت سنگینی زندانی گردید . بهنام که در ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ توسط نیروهای امنیتی ونه کارفرمای ناراضی درتهران دستگیرگردید ، بدون اینکه بتواند دفاعی ازخود بنماید پس ازگذراندن بیش از ۶ ماه زندانی بدون حقوق انسانی و وکیل که طبعا طول کشیدن پرونده بدلیل شلوغ بودن سرقاضیان سرسپرده و نوکررهبری و سپاه حاکم برکشوربوده است ، بدلیل حمایت از حقوق کارگران و کودکان کار به چنین محکومیتی گرفتار شد . هرچند بسیاری از زندانیان جوان سیاسی دانشجو ، خبرنگار وغیره با وجود سپری کردن زندانشان هنوز تکلیفشان روشن نشده ، ولی رژیم نشان داد که تفاوتی بین دشمنان خود میگذرد ودراین میان جای خاصی برای کارگران درنظرگرفته است . 

 مگربهنام در نامه اردیبهشت ۸۹ چه گفته بود که رژیم مهلتی  نداده وسریعا وی را دستگیرو چنین محکومیت سنگینی داد ؛ مگر اسانلو ، مددی و دیگران چه میخواستند که با سپری کردن زندانهای طولانی بازهم برای عدم آزادی انها حکم حبس دیگری میگیرند ، مگرشهابی چه گفته که بلافاصله بدون محاکمه زندانی میشود وروشن نیست چه زمانی و با چه حکمی به دیگریاران مبارز خود درزندانها می پیوندد ؟ از حدود سال ۱۳۰۰ که جنبش کارگری در ایران چشم به جهان گشود ، با وجود درگیری شدید مقامات جدیدی که با دربارسابق قاجار برای رسیدن به حاکمیت کشوربه رویارویی برخاسته وتشنج وحشتناکی برجامعه حاکم بود ، هیچ زمان شمشیرتیز حاکمیت فشاربر گرده کارگران را فراموش نکرد وسلطنت  جدید نیز بلافاصله پس از کسب قدرت یادش نرفت که  هرنوع کوششی را ازطرف کارگران برای رسیدن به حداقل حقوق برای امرارمعاش ، سرکوب کند . اگر سالهای بعدی انقلابی بنام کارگران درکشورهمسایه شوروی روی داد و بهبودی موقتی برای وضعیت کارگران ایجاد کرد ، طوریکه سیل کارگران بیکار ایرانی را به شهرهای انجا گسیل داشت  درعوض     نتایج وخیمی ازاین انقلاب نصیب کارگران کشورگردید ؛ چه حکومت انقلابی با ایجاد حزب وابسته بخود جنبش کارگری ایجاد شده درایران را بسمت بازیهای سیاسی و نه خواست طبقه کارگرهدایت کرد . زمانیکه سلطنت شاه بعدی تحکیم شد ، انچه نصیب طبقه کارگر گردید ؛ اولین قانون تحمیلی کارتصویب شده سال ۱۳۲۴ بود که خواسته های اصلی کارگران از حقوق ، اعتصاب وغیره را با تصویب وزیران مجاز میدانست وعجبا که شورای متحد کارگری که زیرنفوذ حزب سیاسی  بود انرا تایید کرد .  نفس تازه ای که کارگران برای ایجاد تشکیلات مستقل خود در دوران دکترمصدق گرفتند ، بدلیل عدم رشد مبارزاتی طبقه کارگر وافتادن به بازیهای سیاسی قبلی ، نتوانست به خواستهای مستقل کارگری سازمان داده وبا برقراری و تحکیم سلطنت به شدت سرکوب گردید . کارگران که در جنبش ایجاد شده سال ۱۳۵۷ ، ضربه نهایی را به ابقای سلطنت زده وانتظارداشتند همچون سایراقشار مردمی به آزادیهای صنفی ، سیاسی و اجتماعی رسیده و از زندگی مکفی برخوردار شوند ، خود را با نظامی مجهز به ایدئولوژی اسلامی روبرو دیدند که با تفسیر جدید حمایت از مستضعفین به گردابی دچار شدند که در حال حاضر اکثریت انها زیرخط فقرزندگی می نمایند . در تمام این سالها تشکیلات وابسته به حکومت مستقر تحت نامهای اتحادیه ، شورا ، انجمنهای اسلامی کارگری ، خانه کارگر وغیره به کارگران تحمیل گردید و تنها سالهای اندکی بود که در فراز و نشیب جنگ قدرتهای اقشار حاکمیت کارگران فرصتی یافتند که نهادهای مستقلی را در زیرسرکوب وحشیانه ایجاد نمایند . متاسفانه گروهها و سازمانهای سیاسی چپ که تجربه غنی انحراف مبارزات سالهای قبل طبقه کارگر را داشته و پرچم مبارزه این طبقه را بلند کردند ، با فرو غلتیدن در مبارزات تئوریک و کسب قدرت ، جا زدن روشنفکران بجای کارگران و یا تبدیل کارگران به روشنفکران سیاسی ، الگو قراردادن مبارزات سایر کشورها بدون درک صحیح مبارزات کارگری داخل کشور ، کمبود دانش مبارزاتی وعوامل دیگر نتوانستند به گسترش جنبش کارگری جهت درست داده وهمچون مهره های دومینو توسط رژیم اسلامی به زندان افتاده ، مهاجرت نموده ویا جان عزیزشان را ازدست دادند . در طی بیش از ۳۰ سال حکومت اسلامی بالاخره کارگران دریافتند که نیاز دارند حقوق صنفی خود را ارجح دانسته و به ایجاد تشکیلات مستقل کارگری بپردازند و در اینراه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه  وسپس سندیکای نیشکرهفت تپه بعنوان دو سندیکای مستقل کارگری پای به عرصه مبارزاتی نهادند که توان انرا با زندانی شدن تعدادی از اعضای سندیکاها دادند . بهتر است برای درک خواسته کارگرانی که تنها بفکر طبقه خود میباشند به نامه کامل بهنام ابراهیم زده با لحن ساده وزیبایی که ازدرک عمیقش نسبت به مشکلات طبقه کارگر دارد ، در زیر توجه گردد :  
پیشنهاد وزارت کار ، اصلاح قانون کار تحت عنوان سازماندهی قراردادهای موقت و حمایت ازاشتغال بجای انکه باری ازدوش کارگران بردارد وبه ان امید وامنیت بدهد این دغدغه و ترس را ایجاد کرده که آیا وضعشان بنا نیست تغییر کند و به سمت بهتر شدن برود و یا اینکه بناست           همچون سالهای گذشته زیرستم و فشار واسترس باشیم ، ولی اگر بناست اصلاحی و کاری صورت گیرد و سرنوشت مناسبتری برای کارگران و مزدبگیران رقم بخورد ، این اصلاح باید با مشارکت خود کارگران و نمایندگان واقعی و درد آشنای آنان باشد نه اینکه وزارت کار به همراه کارشناسان خود در فضای کاملا دولتی و کارفرمایی برای کارگران تصمیم گرفته و حتی بیشتر از آنان دل برایشان بسوزانند . به راستی اگر قراردادهایی با بیش از ۳۰ روز باید بصورت کتبی باشد آیا تضمینی هست که قراردادهای کمتر از ۳۰ روزبرای انکه کتبی نشود چندین بار یا چند سال تکرارنشود . درسال ۸۹ حقوق کارگر ۳۰۳ هزار تومان از سوی دولت تعیین شده با این حال در بعضی از کارخانه ها و کارگاهها و محل کار حقوق کمتر ازحد تعیین شده پرداخت و یا با تعلیق و تاخیر حقوق معوقه و عیدی و پاداش چند ماهه انها هنوز پرداخت نشده است .هم اکنون منصور اسانلو ، ابراهیم مددی ، علی نجاتی و فراهانی همچنان در زندان بسر می برند . تنی از کارگران به دادگاه احضار و به خاطر درخواست حداقل مطالباتشان دادگاهی میشوند . این در حالی است که جواب خواسته های کارگران را با بازداشت و شلاق
می دهند و حداقل خواسته های انان را زیرپا می گذارند .به راستی مگر این کارگران چه میخواهند جز اینکه می گویند ما گرسنه ایم معیشت و منزلت می خواهیم . تشکل و سندیکا می خواهیم .با این حال با همه این نابرابری و تبعیض ها ، خط فقر ۹۰۰ هزار تومان اعلام شده و حداقل دستمزد ۳۰۳ هزار تومان . با این حساب چگونه کارگران و مزدبگیران شکم خود وخانواده هایشان را سیر کنند و یا اجاره ساختمان مسکونی را پرداخت کنند . بی شک این کارگرانند که با رنج و زحمت هرروزه خود پایه های سرمایه داری را تقویت می کنند . از سوی همان نظام سرمایه داری   همه استثمار می شوند و همیشه شرمنده و شرمگین خانواده هایشان می شوند .  با وجود همه اینها در طبقه ای که این همه فقر و فلاکت و تبعیض ونابرابری و استثمار پیدا می کند و چرا باید افراد به جرم دزدی و اعتیاد به زندان انداخته شوند . به راستی سبب این همه تبعیض و بی حقوقی و نابرابری کیست ؟ و راههای مقابله با ان کجاست ؟ چه باید کرد ؟ برای اینکه به همه این خواسته ها برسیم باید تشکل خود را ایجاد کنیم و متشکل شویم . تشکلهای زرد مثل خانه کارگری و شوراهای اسلامی و امثال ان نمی توانند از ما حمایت و برایمان کار کنند چون این تشکلها دولتی می باشند ودرطول این چند سال ماهیت انان برای تک تک کارگران روشن و آشکار شده است . ما دوستداران و فعالان کارگری برای ایجاد تشکل مستقل کارگری از کلیه کارگران و مزدبگیران دعوت می کنیم تا برای ایجاد تشکل مستقل کارگری خود جدا از دولت اقدام کنند تا به این همه تبعیض و بی حقوقی و استثمار پایان داده شود . آگاه باشید که دولتها حق ثبت ان را دارند . کارگران و مزدبگیران ! با ایجاد تشکلهای مستقل خودمان خواهیم توانست بر همه بی حقوقی و استثمارو تبعیض و به توحشات نظام سرمایه داری پایان دهیم . باید تلاش کرد و متشکل شد . برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری با نیروی خود کارگران .  بهنام ابراهیم زده فعال کارگری تهران اردیبهشت ۸۹ .
کارگرزندانی ، فعال کارگری و حقوق کودک و وبلاگ نویس ( اسعد ) معروف به بهنام ابراهیم زده سال ۱۳۵۶ در شهرستان اشنویه در خانواده ای کارگری متولد شد و درهمان شهر تحصیلات خود را بپایان رساند. با شکل گیری دور تازه ای از اعتراضات و اعتصابات کارگری وی نیز به فعالین این مبارزه و جنبش نزدیک شد و در صف انها قرار گرفت و به فعالیت کارگری پرداخت . وی در جشن روز جهانی کارگر در سال ۸۸ به همراه جمعی از فعالین کارگری و کودک و دانشجو و کارگران در پارک لاله ی تهران توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به مدت یکماه در بند سلولهای انفرادی ۲۴۰ و بند ۷ زندان اوین ماند که بعد از یک ماه با قرار وثیقه آزاد شد . این چنین است که بهنام با جوهری کارگری توانسته درک عمیقی از مبارزه طبقه خود را متبلور نموده و بدون نیاز به آوردن آیه ای از دیگران ، نیاز طبقه خود را با زبان ساده و قابل درک بیان کند ؛ در جائیکه بسیاری از روشنفکران چپ مدعی قادر نیستند عمق فاجعه را در طبقه کارگر ایران حس نموده و بدون آوردن فاکتی ازرهبران گذشته انقلابات کشورهای دیگر مطلبی را ادا کنند . آری جنبشهایی از اقشار مختلف مردم از دانشجو ، زنان ،  اقوام ، اقلیتهای دینی ، خبرنگاران ، نویسندگان شکل گرفته ودر حال گسترش میباشند و جنبش کارگری با توجه به بیکاری عظیم ، گرانی ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی حاکمیت ، تحریمها ی اقتصادی هوشمند یا غیر ان ، و سرانجام حذف یارانه ها میرود که سر از خاکستر       در آورده وگسترش بگیرد تا همراه سایر جنبشهای در حال فزونی ، نظام جمهوری اسلامی و مشابه ژنریکش را به زباله دانی تاریخ بسپارد . اینروزها اخبار حاکی از اعتراضات متعدد کارگری حکایت میکند ، در اکثر شهرها صدای کارگران از حداقل حقوق اعلام شده دولت که یک سوم درامد زیرخط  فقر است و گاها ماههای طولانی از گرفتن همین حداقلها عاجز مانده اند  ، بلند شده و دیگرکسی فریب حرفهای ظاهر مقامات را نمیخورد . بی جهت نیست که نه تنها اعضای فعال کارگری در زندانها آزاد نمیشوند ، بلکه فعالین دیگر کارگری نیز دستگیر و به زندان  روانه میشوند . حکم سنگین ۲۰ ساله غیر قابل قبول  که به بهنام داده شده هرچند ممکن است تعدیل گردد ، قبلا به فعالان کارگری مشهورنیز چنین حکمی داده نشده ، ولی خشم و ترس واقعی رژیم را از مبارزات این طبقه نشان میدهد . گناه بهنام ها اینستکه حداقل مانند سایر زندانیان سیاسی معروف نبوده و خبرشان مانند انها در داخل و خارج کشورانعکاس نمییابد واندیشمندان ، سیاستمداران  ، هنرمندان و خبرنگاران جهان از انها حمایت نمیکنند . درد کارگران همچنانکه بهنام میگوید اینستکه کارگران با نیروی خود باید برای ایجاد تشکلهای مستقل خود تلاش کنند تا از رنج بسیاری که میبرند رها گردند . درد کارگران اینستکه همیشه با حداقل حقوق و مزایایی که فقط توسط کارفرما تعیین میگردد ، میبایست زندگی کنند ، در حالیکه همین حداقلها برای سایر اقشار قابل تحمل تر تعیین میگردد . چگونه است که دولتها نه براساس سودی که از مجموعه نیروها وعوامل تولید ایجاد میگردد ، حق دارند دستمزد کارگران را بطور سراسری در حداقلها نگاه دارند ، در حالیکه بنظر میرسد اگر چنین حقی دارند میبایستی حداقلها بر اساس حداقل زندگی آبرومندانه باشند ! چگونه سود واحدهای تولیدی ، خدماتی و غیره در یک کشور متفاوت بوده ولی حداقل حقوقهای کارگری با پوششی فریبکارانه با درنظرگرفتن ظاهری مهارت و سختی و موارد مشابه کارهای مختلف  ، برابرمیگردند . جالب اس
ت که قوانین کاری برای کارگران درصنایع دولتی و وابسته که متعلق بهمه مردم یک کشور و از جمله کارگران ان کشوربوده و سود حاصله میبایست بهمه برسد ، در حالیکه حقوق و مزایای نسبتا معقول برای مهندسان ومدیران بالای ان صنایع میپردازد ، قادر نیست حداقل رفاه کارگران را تامین نماید !  چگونه است که کارگران از اولیه ترین وسایل ایمنی کار که طبق همین قانون عقب مانده فعلی تصریح شده ، حتی در صنایع نفتی و بخصوص پروژه های بزرگ در مقابل شدیدترین ، سخترین کارهای اجرایی بدلیل رشوه ای که کارفرمایان به ناظران میدهند ، بی نصیب مانده اند ! این چنین است که کارگران مجبورشده اند تشکیلات مستقل خود را با نیروی خود ساخته و بطور طبیعی با یکدیگر به اشتراک منافع برسند و بهمن دلیل است که حاکمیتها از این اتحاد واهمه دارند . زندانی سیاسی همه زندانی سیاسی بوده و آزادی همه مورد درخواست است ، فشاری که از طرف حاکمیت و عمال شکنجه گرانش به زندانی سیاسی وارد میشود هرچند تفاوتهایی با هم دارند ولی در جوهر نقض حقوق انسانی یک مبارز یا مخالف میباشد ، انچه وضعیت کارگران زندانی و اعدامی را از بیشتر زندانیان سیاسی بارز میسازد ، در فقدان نان آور خانه برای وابستگان کارگر مبارز میباشد که با وجود زیستن در زیر حداقلها ، ازتنها ممر درامد زندگی محروم میشوند و این موضوع در زمان بیکاری و یا اعتصاب کارگران نیز صدق میکند ، پس بیایید به غم و رنجی که انها میبرند دل بسپاریم . با همه اینها جنبش کارگری تا با همه جنبشهای اقشار دیگر پیوند نخورد ، امکان تغییر حاکمیت وجود نخواهد داشت ، همچنانکه سایر جنبشها نیز بدون جنبش طبقه کارگر امکان پیروزی نخواهند داشت . بنابراین شایسته است که ایرانیان  چه در داخل کشور و چه در خارج کشور بکمک گروهها ، سازمانها و نهادهای سیاسی ، حقوقی و کارگری به حمایت از زندانیان و فعالین کارگری توجه نموده و از رنجی که میبرند جهانیان را آگاه نمایند .
به امید اتحاد همه جنبشهای داخل کشور برای کسب آزادی و دموکراسی  
محمد ایرانی ۱۶ دی ماه ۱۳۸۹ ، ۶ ژانویه ۲۰۱۰
http://www.iransabzam.blogspot.com

در زیر چند سایت مربوط به اخبار کارگر مبارز بهنام ابراهیم زده و چند اعتصاب کارگری که اخیرا روی داده بعنوان نمونه ، آورده شده است .
http://edu-right.net/index.php?option=com_content&view=article&id=459:1389-10-12-20-35-31&catid=71:1389-09-27-22-07-23&Itemid=230
http://www.rowzane.com/fa/articles-archiev/111-misc/4901-1389-08-28-07-14-12.html
http://persian2english.com/?p=12004
http://www.etehadeh.com/?page=articles&aid=74
http://missionfreeiran.org/2010/10/02/behnam-ebrahimzadeh-has-gone-on-hunger-strike-help-us-save-him/
http://www.syndicavahed.biz/index.php?option=com_content&task=view&id=301
http://www.facebook.com/note.php?note_id=472584784589&id=108514667270&ref=mf
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=25168
http://www.radiofarda.com/content/f6_iran_shiraz_workers_salary/2232443.html
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=24725
http://www.syndicavahed.us/index.php?option=com_content&task=view&id=273&Itemid=10
http://www.facebook.com/note.php?note_id=443320904589&id=108514667270&ref=mf
http://www.hra-news21.info/1389-01-27-05-29-12/4297-1.html
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=12329
http://peykeiran.com/Content.aspx?ID=26675
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=26742
http://www.facebook.com/note.php?note_id=156331051079984&id=166931933326341

دسته‌ها:محمد ایرانی