خانه > محمد امین کمانگر > شورش و انقلابی که همۀ دیکتاتورها را به سرگیجه واداشته است!

شورش و انقلابی که همۀ دیکتاتورها را به سرگیجه واداشته است!

فوریه 2, 2011

فشار اقتصادی فقر و فلاکتی که دم از روزگار مردم تونس در آورده بود طغیانی شد که حکومت بن علی را سر نگون کرد وشمال آفریقا را به آتش کشید وهم اکنون مصر این راه را ادامه می دهد.

تونس نقش چاشنی  انفجار مصر را داشت. این شورش گرسنگان  برای نان، شورش علیه فقر و بیکاری  و شورش و انقلاب کارگر است  برای تغیر وضعی که مردم را در چنگال بی رحم خود مچاله کرده است.شورش انقلابیون برای آزادی و رفاه است.  به همین دلیل است که به سرعت هر چه تمام تر کشورهای شمال آفریقا را در بر گرفت. و لرزه به اندام شیخها و شاهان و امیران عرب انداخت  هر کدام از رهبران  این کشورها به شیوه ای خطر را در بیخ گوش خود حس کردند و بلافاصله به فکر ادامه سوب سیتها و صدقه ها و اصلاحات سیاسی اقتصادی افتادند.از علی عبدالله صالح  که به صراحت این مسئله را اذعان کرد  تا کف چرانیهای قزافی و منحل کردن دولت اردن به دستور پادشاه آن و تشکیل دولت جدید توسط ژنرالی کهنه کار و سخنان بز دلانه بشاراسد که گفت باید به صدای خیابانها گوش دهیم واصلاحات سیاسی اقتصادی را در دستور قرار دهیم  و ما این کار را خواهیم کرد. این اوضاع بیانگر آغاز عصر جدیدی از اعتراضات است. که گرسنگان دارند این تاریخ را در این دوران می سازند. مصر از تونس تأثیر گرفت امّا توفان انسانی ای که در مصر به پا شده است  نه تنها در چهار چوب کشورهای عربی نمی ماند،  بلکه  بر کل خاور میانه تأثیر پذیر است و همۀ دیکتاتورها را به سر گیجه وا داشته است. انقلاب مصر در جلو چشم جهانیان بسرعت دولت مصر را ساقط کرد. این واقعیت است که برای غرب این اوضاع  به این سرعت غیر منتظره و خارج از محاسبات آنان بود  که نه آنان  چنین انتظاری را به این سرعت داشتند و نه دیکتاتورهای منطقه که سر به بالش بی خیالی نهاده بودند.
این بود که غرب به سر دوراهی ایستاده ونمی دانستند جز نصیحتِ مبارک موضع مستحکم و جدی ای بگیرند . بخصوص آقای اوباما در بین آب و آتش گیر کرده است از  طرفی مبارک بعد از عربستان مهم ترین مهرۀ آمریکا در جهان عرب است و از طرفی دیگر انقلاب مردمی را می بیند که علیه وضع موجود فریاد می زنند.
مردمی که  هم اکنون در خیابانها تمام ارکان قدرت حسنی مبارک را بلرزه در آورده اند و با پیشرویهای که تا کنون داشته است دولت موقت مبارک را  نیز سرنگون و خود او مثل دوستش بن علی مجبور به فرار خواهد شد. مردم مصر مثل انقلابیون تونس علیه فقر و بیکاری بپا خاسته اند نمی خواهند جریانی دیگر شخصی دیگر یا حکومتی دیگر حامل فقر سر کار بیاید.  مردم علیه فضای ناسالم سیاسی ای که توسط ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی مخفی علنی به پا خواسته اند که دمار از روزگار این مردم در آورده اند.  نمی خواهند دو باره  تحت نام  و زیرِ فرمانِ کسی دیگری همین ها  دو باره بر گردند و بر گردۀ مردم سوار شوند. این مردم اوضاعی دیگر، فضای دیگر، ودنیای دیگر می خواهند و به کمتر از سرنگونی مبارک و همراهانش در دولتِ او راضی نمی شوند. به همین دلیل خیابانها و میادین قاهره کانونهای تحولات داغی هستند که مردم  زندگی و آیندۀ خود را آنجا رقم خواهند زد.
 
هم اکنون در مصر میلیس توده ای از جوانان  به نام  کمیته های مردمی برای حفاظت از اماکن  مردم بسیاری از مناطق شهر را در کنترل و تحت پوشش خود قرار داده اند.
و این نشان از بیگانگی حکومت از مردم و مردم از حکومت است. احساس بیگانگی از ارگانهای  که سرکوب انقلاب را در دستور قرار می دهند و مردمی که فقر و فلاکت و بد بختی خود را ناشی از  موجودیت این  ارگانهای سرکوب  می بینند.ارگانهای که دیگر با خواستها و مطالبات عموم مردم در تناقض قرار می گیرند. ارگانهای که برای دفاع از حاکمان وقت دارند  سر کوب می کنند. با  بیدار شدن کینۀ طبقاتی در دل انقلابیون سعی دارند تمام ارگانهای سرکوب و ماشین دولتی  را در هم بکوبند، که حمله به مرکز پلیس و چندین مرکز دولتی در مصر این احکام  را بر خود داشت.

بنظر من در انقلاب مردم مصر اولین کمبودی که می توان بر آن  انگشت گذاشت و اولین  خلاء بزرگی  که در میان مردم  به چشم می خورد، عدم  وجود احزاب چپ و کارگری ای است که از هم اکنون خواسته ها و آرزوهای کارگران را،  زنان را، جوانان را و انقلابیون  را فرموله کنند و به شفاف ترین شکل به میان مردم ببرند و حول این خواسته های انسانی اعلام حضور کنند.  نیرو جمع کنند و قدرت شوند.  هم اکنون برای میلیونها انسان در جهان و بخصوص در خاورمیانه، برای میلیونها زن و جوانی که در کشورهای عربی آرزوهای انسانیشان زیر سیطره مشتی از شیخهای مرتجع و امیران خود گمارده و پادشاهان پرپر می شود. چشم به انقلاب مصر دوخته اند که آیا آینده سیاسی این کشور به کدام سمت حرکت می کند . انقلاب مصر صدای مردم و جوانانی است که دنیای دیگری را می طلبند و برآوردنِ آرزوهای خود را در بر آوردنِ انقلاب مصر می بینند. انقلابی که ثمره انترنت، فیس بوک وتویتر است و جوانانیکه خود را با جوانان پاریس و لندن مقایسه می کنند و دیگرحاضر به زندگی در حاکمیت ملا وشیخها نیستند.
به نظر من با پیشرویهای که انقلاب مصر داشته است تا کنون جریانات شبه فاشیستی مذهبی نه پلاتفرمی داده اند نه کسی از آنان مطرح است و نه در میان جمع سخنرانی ای کرده اند . غیر از جریان اخوان المسلمین که در غیاب جریانات کارگری سوسیالیستی توانسته است  فعالیت خود را ده چندان کند و مردمی را بدور خود جمع کند و البرادعی بعنوان سخنگوی این جریان  هم اکنون غرب دست به دامان او شده تا اوضاع را همراه جمعی از لیبرالهای طرفدار غرب  کنترل کند و اگر جدیدٌا برنامه ای بمیان آید، که خواهد آمد، از طرف طراحان غرب در اشکال مختلف و  برای مهار کردن طبقه کارگ
و روند انقلاب مردم می باشد تا بتوانند سرمایه را در قلب جهان عرب  با تکانهای شدیدی که می خورد مصون نگه دارند . و اگر انقلاب مصر به اهداف انسانی خود برسد مردمِ گرسنه و جوانان سایر این کشورها انقلاب را ادامه می دهند و چشم به راه صدقه و اصلاحات حکام مرتجع و دیکتاتور خود نمی مانند .تا هم اکنون قدرت این انقلابها همۀ دیکتاتورهای منطقه را وادار به اذعان کرد که  صدای انقلاب جوانان و گرسنگان را  شنیده که رفاه وآزادی را می خواهند. اگر  در هر کدام از این کشور ها بخصوص در ایران که تحزب یافته تر است جریان کارگری سوسیالیستی قدرت را بدست گیرد  مسیر تحولات سیاسی را به نفع کارگران و زحمتکشان در محور انسانی پی می گیرد و راه  را و ادامه شیوه زندگی به شیوۀ انسانی را به میلیونها کارگر و زحمتکش منطقه نشان می دهد وسکولاریزم، انسانیت، جنبشهای وسیع انسانی زنان در ابعاد وسیع اجتماعی در کل منطقه اعلام موجودیت می کنند. و انسانیت مسیری را هموار می کند که اسلام سیاسی و فالانژیسم و تروریسم اسلامی دوامی نخواهند آورد.
زنده باد انقلاب کارگران و زحمتکشان . زنده باد انسانیت!
  محمدامین کمانگر 1.2.2011