خانه > کميته فعالين کارگرى سوسياليستى فرانکفورت > انقلاب مرد زنده‌باد انقلاب

انقلاب مرد زنده‌باد انقلاب

فوریه 11, 2011

استراتژی سرنگونی به‌مثابه بالاترین شعار خیزش انقلابی ۱٣۵٧ ایران، از بالیدن آن به یک انقلاب تمام عیار تاریخی در نفی و رفع مناسبات استثماری، لغو کاردستمزدی و انسانیت‌زداشدگی فروشندگان نیروی کار بازماند. عوامل متعدد و موانع تاریخی نقش مؤثری در ناکامی پیشروی انقلاب داشتند.

جمهوری اسلامی سلطه تاریخی دستگاه خرافه و مذهب بر ذهن توده‌ها و پیروزی ایدئولوژی سرمایه در برابر انفعال کار تاریخاٌ ضروری ـ سوسیالیستی و عدم خوداندیشی طبقه کارگر در دگر شدن "برای خود" بود. تمام انرژی و ابتکار عظیم طبقه کارگر به خیابان‌ها سرازیر می‌گردید بی‌آن‌که عناصر نفی‌کننده قدرت نیروی کار در محیط کار و برای کنترل آن به‌درستی به ادراک درآید. جمهوری اسلامی ثابت کرد که در فقدان پیش‌قراولی طبقاتی کارگران در انقلاب، برای استقرار دوباره و بازسازی سرمایه و دستگاه دولت، توافقات و سازش‌ها و زدوبندها با قدرت‌هایی که پتانسیل همزیستی بین اضداد را دارا هستند، پس از سرنگونی شاه، به‌عنوان بدیل ذات انقلابی گزینه‌ی مناسبی بود. انقلاب در ٢٢ بهمن سال ۱٣۵٧ با یک قیام پیروزمند فرو شکست.
جمهوری اسلامی ثابت نمود که چگونه بی‌تمایزی طبقاتی در خیزش‌های همگانی می‌تواند شبح سلطه شِبه‌انقلابی، حرارت پیشرونده و نفی‌کنندگی انقلاب را به انحلال کشاند.
٣٢ سال از سلطه ضداستبدادیون مستبد بر جامعه ایران می‌گذرد، نسلی از انقلابیون در برابر رگبار جوخه‌های اعدام و بر روی دار و درفش جان باختند. زنان که یکی از مهم‌ترین نیروهای مادی انقلاب بودند، تحت سلطه رژیم اسلامی به موجوداتی درجه دو تقلیل یافتند. حقوق فرهنگی ملل زیر ستم، به یُمن حاکمیت شیعی ـ شوینیستی زیر ستم مضاعف قرار گرفت. اما جامعه از تب و تاب دست‌یافتن بر مطالباتش کوتاه نیامده است، بحران سیاسی و به‌تبع آن بحران اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی را لحظه‌ای آرام نگذاشته است؛ نسلی از طبقه کارگر زیر سلطه بازسازی تولید و سرمایه و جنگ ارتجاعی، تخریب و نابود شدند، اما هنوز در جامعه آلترناتیو انقلابی که بتواند سرنگونی سوسیالیستی جمهوری اسلامی را تدارک ببیند، سازمان نیافته است. در بخشی از جامعه توهم به آلترناتیوی از اپوزیسیون درون حکومتی (خیزش سبز) هنوز با قدرت نفی (طبقه کارگر) بدون تمایز می‌باشد. جنبش کارگری نه‌تنها به خودسازمان‌یابی دست نیافته بلکه به‌دلیل نفوذ گرایشات رفرمیستی و از آن طریق اتوریته انترناسیونالیسم رفرمیستی به جنبش کارگری ایران، سنت مبارزات قهرآمیز شورایی کارگری در انقلاب ۵٧ را در پرده ابهام فرو برده است.
  با تشدید بحران جهانی سرمایه جامعه ایران به‌ویژه بعد از حذف یارانه‌ها بی‌تاثیر از این جنبش علیه گرسنگی و ویرانگری سرمایه و بازار واحد جهانی نخواهد بود. یورش و جابجایی سرمایه به مناطقی با نیروی کار ارزان برای مکیدن اندک نیروی کار کارگران و تحمیل کار بردگی با تشدید استثمار بر کودکان و زنان و مردان، به یک مناسبات متعارف جهانی تبدیل شده است، که بی هیچ هزینه‌ای برای بازتولید مجدد نیروی کار، آن‌را به تخریب می‌کشاند. اعتراض در برابر این خودگستری سرمایه توسط مبارزات کارگران با تمامی تفاوت‌های فرهنگی و سنتی به‌سرعت گسترش می‌یابد. تولید ناخالص داخلی بسیاری از اقتصادهای این کشورها با آهنگ سریعی در حال رشد می‌باشد، با این حال حتی اندکی از این رشد، نصیب توده‌های فقرزده مردم نگردیده است. در عوض، بیکاری در سطحی بالا قرار دارد و نابرابری‌های درآمدی و ثروتی رو به افزایش است. امروزه دیگر این ناسیونالیسم نیست که توده‌های کار جوامع و اعتراضات آنان را مهار نموده و مصائب را به خارج از مرزها حواله دهد. به‌ویژه در خاورمیانه "امت عرب" به ملت ارتقاء یافته و به ماهیت اجتماعی ـ طبقاتی خود وافق گشته و عامل فلاکت و فاجعه را در داخل و طبقات حاکم سرمایه‌دار و دولت‌های مستبد عرب یافته است. اینک در طوفان اعتراضات و  در شورش‌های تونس و مصر و اردن و دیگر کشورهای عربی آن‌چه چشمگیر است، انفعال فاحش بنیادگرایی اسلامی می‌باشد. آن‌چه را که سرمایه‌داری لیبرال و محافظه‌کار سده بیستم در رقابت با سرمایه‌داری دولتی اردوگاه شرق و در برابر رادیکالیسم انقلابی، زیر توهمات جنبش‌های الاهیات رهایی‌بخش (اسلامی ـ مسیحی) آفرید، پایان گرفته است. این جنبش‌ها نتوانستند در برابر مطالبات و مبارزات قهرآمیز توده‌ها، به آلترناتیو درازمدتی بدل گردند. پرسش مهم این است که پس از این چه روی خواهد داد؟ چه نیرویی در مبارزه طبقاتی فاتح این پیکارهای اجتماعی ـ طبقاتی خواهد بود؟ رخدادهای جاری در تونس، مصر و یمن و … را باید با توجه به این پس‌زمینه‌ی تاریخی تفسیر کرد. در این میان نبردی عظیم بین انقلاب و ضدانقلاب درگیر است. تظاهرات‌ توده‌ها (کارگران و زحمتکشان پیرامونی) در این جوامع و تا این لحظه به‌کلی صلح‌آمیز بوده‌اند. توهم حفظ امنیت توسط دستگاه نظامی (ارتش) را بر این توده‌ها تلقین نموده‌اند. تمام این توهمات کنار خواهد رفت. ابتکار عمل تاکنون در دست نیروی انقلاب بوده٬ "سرمایه‌داری جهانی" تلاش می‌کند با اندکی جراحی پلاستیکِ لیبرالی و با سرکوب رادیکال‌ترین بخش معترضین، تغییری سطحی که در آن قرار است تنها اندک چیزی تغییر کند و سپس همه‌چیز به روالِ سابق بازگردد و گسستی حقیقی از وضع موجود اتفاق نیافتد، شرایط سابق را دوباره تصاحب نمایند. مبارزه‌ی قطعی بر سر قدرت آغاز شده است. اکنون هرگونه سخن گفتن از گذار مسالمت‌آمیز شرم‌آور است، اپوزیسیون بورژوایی در این کشورها به تکاپو افتاده‌اند و از جانب مدیای مزدور جهانی کوشش می‌شود با هرگونه ایدئولوژی و حتی گرایش ملی‌گرایی و یا بنیادگرایی (اخوان‌المسلمین) آنان را به سخنگوی دموکراسی خ
واهی انقلاب تبدیل کنند؛ آن‌چه را که انقلاب ۱٣۵٧ ایران تجربه نمود.
اعتراضات میلیونی از تمامی انتظارات فراتر رفته و پس‌لرزه‌های وقایع مصر و تونس سردمداران کشورهای منطقه را تکان داده است. در برخی از این کشورها اکنون کارگران تشکل‌های مستقل خود را بر پا می‌سازند. آنان توانایی فلج کردن کشور و دولت‌های پوشالی و در ضمن سازمان دادن اقتصاد را دارا هستند. تنها پاسخ مناسب به تاکتیک‌‌های ضدانقلابیِ استفاده از لباس شخصی‌ها و لمپن‌ها علیه تظاهرکنندگان غیرمسلح، فراخوان عمومی به اعتصاب سراسری است. توده‌های انقلابی باید بتوانند کمیته‌های عمل انقلابی را (در محیط‌های فعالیت و کار٬ محلات و پادگان‌ها) برای حفظ نظم  و امنیت برپا نمایند و در سطح محلی٬ منطقه‌ای و کشوری با هم مرتبط شوند. توده‌های انقلابی برای رهایی، بایستی تنها به نیروهای خود اعتماد کنند. این تنها راه نجات انقلاب و کسب قاطع پیروزی است.
32 سال از خیزش انقلابی توده‌های ایران می‌گذرد، 32 سال تجربه فراز و فرودهای مبارزه علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به همراه تجربه یک قیام مسلحانه علیه رژیم مستبد سلطنتی و آموزش‌های آن بایستی بتواند هم در حرکت‌های آتی برای جامعه ایران و هم در انتقال این تجارب به هم‌طبقه‌ای‌های خود در سایر کشورها، یک ضرورت انقلابی باشد. هم‌چنین برخورد نقادانه و افشاگرانه به طرح سیاست نیم‌بند "خیزش سبز" که با ایجاد توهم حفظ قانون اساسی در جامعه، وضع موجود را موقتا به تثبیت رهنمون گردید از وظایف وقفه‌ناپذیر جنبش کارگری ایران می‌باشد.

زنده‌باد انقلاب
سرنگون باد رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی
کارگران جهان متحد شویم
برقرار باد سوسیالیسم

کمیته فعالین کارگری ـ سوسیالیستی (فرانکفورت)
به مناسبت 22 بهمن 1357
فوریه 2011