خانه > سلام زیجی > دو مطلب … حلبچه: جنایتی که در حافظه تاریخ حک شده است! … یادی از همسنگران کمونیست

دو مطلب … حلبچه: جنایتی که در حافظه تاریخ حک شده است! … یادی از همسنگران کمونیست

مارس 6, 2011

حلبچه: جنایتی که در حافظه تاریخ حک شده است!

در ساعت 2 بعد از ظهر  ۲۸ اسفند 66 مردم حلبجه خود را در در میان آتش مرگ نیروهای ایران و عراق یافتند. 10 تا 12 فروند جنگنده بمب افکن شیمیائی عراق  ساکنین حلبجه را در دود و آتش گرفت و در جا مردم  یک شهر را در گام مرگ فرو بردند.

بیست و دو سال بیش در چنین روزی دنیا شاهد یک تراژدی هولناک بود. اما حاکمان جهان" دمکراسی و حقوق بشری" بنا به منافع و مصلحت خود چشم و گوش خود را در مقابل این جنایت بزرگ بستند. در یک چشم به همزن  مردم بیدفاع، کودکان و سالمندان یک شهر  خود را درزیر آتش و دود یافتند. از زمین و هوا بمباران شدند و در میان انبوه دود سفید و سیاه و زرد رنگ بمباران شیمائی و غرش توپها در تاریکی فرو رفتند.  لحظاتی بیش طول نکشید که  کودکان در آغوش پدر و مادرشان و سالمندان تنها در بستر و جوانان در حال فرار در کوچه و اطراف شهر بر زمین افتادند. برای زندگی و زیستن داد زدند و کمک طلبیدن و فرار کردند. جان بیش از پنج هزار انسان بی دفاع را گرفتند و تعداد بیشتری را معلول و مجروح کردند. حزب قومی و فاشیستی بعث  صدام حسین جنایتکار و همکارانش این نسل کشی  هولناک  را به تاریخ سیاه پر از وحشیگری نظامها و جریانات قومپرست و جهان بی رحم سرمایه داری  تحت سلطه خود اضافه کردند.
 نابود کردن مردم حلبجه در بطن یک جنگ هشت ساله ویرانگر که حکومت اسلامی و بعث براه انداختند به وقوع پیوست. جنگی که هنوز جمهور اسلامی از قبل آن بهره برداری میکند و از آن به عنوان استحکام خود و کشتار گسترده در خیابان و زندان استفاده کرد. صدام حسین و حکومت فاشیستی عراق نیز در این جنگ اعلام پیروزی میکند و بیش از پیش به قدرت نمائی میپردازد. این جنایتکاران تاریخ، خون مردم حلبجه را نیز همانند بیش از یک میلیون قربانی دوره جنگ  را در ازا تحکیم موقعیت و منافع و اهداف پلید خود بکار گرفتند.
  اگر چه حکومت بعث عامل اول کشتار و بمباران حلبجه بود اما تنها جنایتکاری نبود که مردمان بی دفاع و بیگناه  یک شهر را نابود کرد. جمهوری اسلامی در این کشتار و با توپ باران و حمله زمینی  و با "عملیات والفجر 66" در منطقه دستش به خون بیش از پنج هزار انسان در حلبجه آلوده است و مستقیما در خلق این جنایت سهیم بود. بنا به اسناد منتشر شده  احزاب قومی کرد نیز، که در رکاب جمهوری اسلامی قرار داشتند، در یک طرح و توافق مشترک با سپاه پاسداران و برای مقابله با صدام در کشاندن جبهه جنگ به آن مناطق و همراهی نیروهای ایران به حلبجه و منطقه و سر آنجام در به غارت بردن اموال باقی مانده مردم به خاک و خون کشیده شده حلبجه مستقیما سهیم و مجرم بودند. این حقیقت تاریخی را نباید گذاشت از رویداد جنایت علیه مردم حلبجه را وارونه جلوه دهند.
این مردم  داغدار کماکان با مشقات و درد و رنج باقی مانده ناشی از کشتار بی رحمانه خود دست و پنجه نرم میکنند. بسیاری  ازبازماندگان و معلولین و آسیب دیدگان هنوز هم  بعداز بیست سال فاصله از آن روز هولناک با عدم رسیدگی به آنها و پاسخ ندادن به خواسته هایشان روبرو هستند. این در حالی است که هر روز و در هر سالگرد به مناسبت حلبجه شاهد گوهی از هیاهوی خرافی و عوامفریبانه کردایتی و شعر و سروده ها هستیم اما رسیدگی به خواست و نیاز واقعی آن مردم بی جواب مانده است.
بیست  سال است  که حلبجه آن کشتار هولناک و جنگ ایران و عراق و  حاکمیت بعث و صدام را پشت سر می گذارد. در این بیست سال تعدادی در کردستان به ثروت اندوزی کلان دست یافته اند و مردم حلبجه همچنان حاشیه نشین و در فقر و معلولی و آسیب زدگی بسر میبرند. آیا محقیم   بعداز این همه مدت همچنان  انگشت اتهام و علل شانه خالی کردن از رسیدگی به خواستها و بقا فقر و غیره  را به سوی خارج مرزهای "اقلیم" دراز کنیم؟ آیا شعر و سرود و سرخ کردن رگ کردایتی دردی از دردهای بیشمار تاکنونی مردم حلبجه و دیگر مناطق تهی دست کردستان کم کرده است؟
 در بیست و دومین سالگرد جنایت بمباران شیمیائی حلبجه به وسیله حکومت جنایتکار بعث و در گرامی داشت یاد همه قربانیان این تراژدی هولناک زمان آن رسیده است که بدون درنگ همه آثار آن جنایت و همه نیازمندیهای مردم حلبجه و دیگر تهیدستان را در همین سر زمینی که کردستان نام دارد از حاکمان صاحب ثروت و قدرت  طلب کنیم و خواهان زندگی مرفه و شایسته  مردمانی باشیم که صدها برابر بیش از همه سرمایه داران و حاکمیت کنندگان بورژوا ناسیونالیست کرد درد کشیده اند و قربانی داده اند.
گرامی باد یاد قربانیان حلبجه!
ننگ بر جنگ قومی! 
 ننگ بر  جنایتکاران بعثی و جمهوری اسلامی!
(باز تاکثیر)
2010-03-17
 


 

یادی از همسنگران کمونیست گردان شوان

 بیست و دومین سالگرد  کشتار مردم بیدفاع حلبچه و گرامی داشتن یاد بیش از پنج هزار قربانی ناشی از آن جنایت مترادف است با گرامی داشتن  یاد هفتاد و دو نفر از کمونیستهای همرزم کمونیستم در کومله سابق که در همین رویداد هولناک جان باختند.
 از جانباخته گانی دارم صحبت میکنم که با هم برای یک هدف  مبارزه کردیم، برای آزادی و برابری، برای سوسیالیسم ، برای برابری زن و مرد، برای دفاع از حقوق کارگران و برای تامین آزادی و امنیت و رفا کارگران و زحمتکشان. رفقای که یک تاریخ طولانی در یک سنگر بودیم. سنگر مبارزه و مقاومت فراموش نشدنی  برعلیه تعرض گسترده نظامی جمهوری، سازمان دادن آن مقاومت و جنگیدن با آن حکومت جنایتکار. درسنگر پوچ کردن تعرض بورژوازی کرد، پس زدن و شکست دادن حمله نظامی حزب دمکرات  به آزادیهای سیاسی مردم و سرکوب نیروهای چپ و حمله نظامی به کومه له. یاد کسانی را گرامی میدارم که تا زمانی که این عزیزان در قید حیاط بودند در کومه له
سابق و حزب کمونیست سابق ایران به عنوان نیروی مسلح طبقه کارگر و کمونیستهای جامعه کردستان هم هدف و همسو با کل جنبش کارگری و کمونیستی ایران در عرصه های متعدد سیاسی و نظامی در تلاش و مبارزه مشترک و در کنار هم بودیم. 
 این عزیزان در نبرد بسیار نابرابری در روزهای 26 و 27 اسفند 1366  و در حالی که در جریان بمباران شیمیائی حلبجه  از جانب حکومت صدام حسین جنایتکار بشدد مسموم شده بودند قهرمانانه با نیروهای جمهوری اسلامی جنگیدند و بیشتر آنها جان باختند و  دوازده نفر از آنها نیز در حالی که  مسموم و بیهوش شده بودند از طرف نیروهای جمهوری اسلامی دستگیر و سپس در سنندج اعدام میشوند. دو  سه سال بعداز مرگ این کمونیستهای مسلح و رزمنده بیشتر همسنگران آنها نیز آن سازمان سابق، یعنی کومله و حزب کمونیست را ترک کردند و با کمونیزم کارگری و منصور حکمت همراه شدند. با  جدا شدن ماها از کومه له ابتدا یک سازمان و اکنون سازمانهای متعددی به اسم کومه له فعالیت دارند که تماما با تاریخ سیاسی و مبارزاتی و با اهداف غیر قومی و سوسیالیستی گردان شوان و همه جانباخته گان تاریخ کو مه له و حزب کمونیست از بیخ متفاوت میباشند. آنهای که اکنون با نام کومله له فعالیت دارند کاملا بی ربط به آن تاریخ میباشند. تاریخ گدشته ماها و همه جانباخته گان راه آزادی و سوسیالسیم اکنون فقط سرمایه ای است که  کومه له ایهای موجود دارند با آن سفره  قومی گری و ضد کمونیستی خود را بازسازی و باز تولید میکنند و بعضا با شاخه های از رژیم  نیزهمنوا شده اند. استفاده از تاریخ پرافتخار گردان شوان و کل جانباختگان آن دوره و بهره گیری از آن برای یک سیاست و سازمان و استراتژی جدید ملی و ضد کارگری و ضد کمونیستی کار شرافتمندانه ای نیست! این کلاه برداری بیش نیست و باید در افکار عمومی به ویژه نزد خانواده عزیزان جانباختگان  آن تاریخ رسوا شوند.
گرامی داشت یاد عزیزان متشکل در گردان شوان هر چند بار عاطفی سنگینی در بر دارد و یاد آور خاطره زیادی برای خیلی ها میباشد اما همزمان یاد آوری و گرامی داشت یک جنبش سیاسی، یک جریان چپ و کمونیست  و یک سنت در تاریخ معاصر کردستان و ایران میباشد. مستقل از کم و کاست آن تاریخ،  تداوم و تمرکز روی آن سنت و جنبش و اهداف اساس حقیقت و مهمترین جنبه گرامیداشت یاد چنین جانباخته گانی میباشد. رفقای گردان شوان جزئی از یک  نیروی مسلح کمونیست رزمنده و شجاع بودند. اما همانطور که گفتم تنها  از این نظر قابل ستایش نیستند، بخشی از یک نیروی متشکل و متحزب  کمونیستی بودند که نه خود را "کرد" میدانستند، نه برای خودمختاری و فدرالیسم ارتجاعی به میدان آمده بودند، نه اتوریته رهبران نان به نرخ روز خورده ها را میپذیرفتند و نه تره برای کردایتی و "آلای کردستان" خورد میکردند. بنا به خصلت رزمندگی و اهداف سیاسی که داشتند هیچ گاه به رژیم توهم نداشتند. برای سرنگونی کلیت رژیم مبارزه میکردند.دفاع از آزادی و کارگر و دهقانان فقیر در مقابل عشایر و شیوخ و سرمایه داران کرد هویت آنها بود.
 گردان شوان جز نیروی بود که وظیفه خود را تنها در عرصه نظامی تعریف نمیکرد بلکه همواره چون یک مروج سازمانده و مبلع کمونیست در میان توده مردم ظاهر میشد و آنها را به واقعیت نظام طبقاتی و ستم و ستمکشی آگاه میساخت. کمونیستهای بودند که سابقه سیاسی در هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی را داشتند.  همه ما ها  در سنت مشترک آنزمان علاوه بر آن خصلتهای که اشاره شد خود را در نقطه مقابل سنت تا آنزمان ناسیونالیستی پیشمرگانه حزب دمکرات  تعریف میکردیم که هم قومی بودند هم  "غیر سیاسی" و هم آلت دست رهبریشان برای سرکوب آزادیهای سیاسی و کارگران و دهقانان فقیر.
تاریخ زندگی رفقای گردان شوان پراز فراز و نشیب اما مملو از رزمندگی و  افتخار بود. ما یاد این همسنگران کمونیست خود را با پای فشاری به سنتهای مبارزه طبقاتی خود در میدان های مختلف نبرد گرامی خواهیم داشت. بعداز بیست سال از آن تاریخ اوضاع  بسیار متحول شده است همانطوریکه سازمانی که گردان شوان در آنزمان در آن عضو بود  امروز تماما در ضدیت با آن دوران فعالیت دارند. اما یک هدف و یک آرمان، همان هدف و آرمانی که آن عزیزان برایش جان باختند همچنان سر جای خود پا برجا است. آرمان کمونیزم و سوسیالیسم و هدف رسیدن به یک جامعه آزاد، برابر و سوسیالیستی. ما همچنان در آن مسیر و در پیمودن این راه قرار داریم و در تعهد به تحقق آن ماندگار خواهیم ماند. با تلاش برای به پیروزی رساندن کمونیزم و کارگر بر ارتجاع جمهوری اسلامی و سرمایه داران و ناسونالیستهای قومی رنگاورنگ و ابرو باخته، ما کمونیستهای کارگری حکمتیست با پای فشاری بر  تداوم آن اهداف و پرنسیب، شایسته ترین گرامی داشت  از این هفتاد و دو کمونیست را تضمین میکنیم. این عهد ما با آنها و ادا احترام ما به تک تک اعضا خانواده و همرزمان رفقای گردان شوان و همه جانباخته گان راه آزادی و سوسیالیسم است!
گرامی باد یاد عزیز همرزمان کمونیست مان در گردان شوان!
مرگ بر جمهوری اسلامی!
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری!
(این گرامی داشت سال گذشته نوشته شده بود که مجددا به مناسبت سالگرد کمونیستهای گردان شوان بازتاکثیر میشود)
2010-03-18

دسته‌ها:سلام زیجی