خانه > سعيد صالحى نيا > پایان جنبش اعتراضی ویسکانسین؟ ویسکانسین پرده چهارم

پایان جنبش اعتراضی ویسکانسین؟ ویسکانسین پرده چهارم

مارس 12, 2011

Salehinia@aol.com 

مقدمه:

روز جمعه 11 مارس، فرماندار دست راستی ایالت ویسکانسین سرانجام قانون تصویب شده توسط اکثریت جمهوریخواه سنای ویسکانسین را بر ضد کارگران و اتحادیه ها امضاء کرد.

بورژوازی سرانجام موفق شد بعد از سه هفته کشاکش، حداقل بطور مرحله ای و در حد قانونش، امر خود را به زحمتکشان و اتحادیه ها دیکته کند. ساختار دموکراسی آمریکائی یکبار دیگر نشان داد که ربطی به نظر مردم و اکثریت جامعه ندارد. بلکه سازمان اعمال اراده اقلیت است با ابزارهای "پارلمانی" و انتخاباتی خودش.

قانون ضد کارگری ویسکانسین نه تنها حق اتحادیه ها برای قرارداد جمعی را سلب کرد بلکه کارگران بخش دولتی را مجبور کرد که 12 در صد بیشتر حق بیمه بهداشتی بپردازند و 5 در صد از مزایایشان را هم کم کرد. اینها قیمتی ظاهری بود که مزدبگیران این ایالت قرار شده پرداخت کنند تا به اصطلاح "کسربودجه دولتی" طی چند سال جبران شود! بی تردید این پایان داستان نیست هر چند که حکومتیان خیلی می خواهند اینطور نشان دهند.

کمی عقب تر، انتخابات ماه نوامبر 2010 و به قدرت رسیدن نسبی جمهوریخواهان راست در سطح بیشتر از نیمی از فرمانداریهای آمریکا و مجلس فدرال آمریکا زمینه ای را از جهت سیاسی آماده کرده بود که ویسکانسین سکوی حمله تاریخی بشود به حقوق اتحادیه ای در آمریکا.

ایالتی که از جهت تاریخی، شاید اولین مورد قرارداد جمعی اتحادیه ای را بمورد اجرا گذاشت تبدیل شد به اولین صحنه سلاخی حقوق اتحادیه ای در سال 2011!

قبلا در مقالاتی داستان عروج جنبش اعتراضی در ویسکانسین را برای خواننده بازگو کرده بودم(4و5و6) حالا اجازه می خواهم آخرین اخبار را جمع بندی کنم:

 

 

(1)"دموکراسی فاسد!"

اینکه اقلیت جامعه بتواندبا ابزارهائی خودش را نماینده اکثریت بنامیاند ، بطور کلی هدف همه دموکراسیهاست. از آنجا که نظامهای دموکراسی با ابزارهای مختلف مردم را از صحنه سیاسی خارج می کنند، این هدف دموکراسی معمولا اعمال می شود بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. مشکل از اینجا شروع می شود که مردم هر از چند گاهی و به دلایلی وارد دعوائی مشخص می شوند و کار برای ساخت صحنه "حکومت مردم بر مردم" بر سازماندهندگان دموکراسی مشکل می شود.

ماهیت دموکراسی عریان می شود. با اینکه مردم در خیابانها چیزی می گویند و خواستی را مطرح می کنند، حاکمان در دالانهای سنا و کنگره شان با اینکه "نماینده مردم" خطاب می شوند، "کار دیگر می کنند"!

در آمریکا این صحنه ها مثل هر جای دیگر هر چند وقت تکرار می شود. مثلا مردم آمریکا رای می دهند به رئیس جمهور دموکرات و رئیس جمهور جمهوریخواه از صندوقها در می آید!

مردم در حد میلیونی می ریزند بیرون و مخالفت خود با لشکر کشی به خاورمیانه را اعلام می کنند اما "رئیس جمهورشان" آن کار دیگر می کند. اینجاها که می رسد مردم هم بطور مقطعی متوجه می شوند که اساس دموکراسی ربطی به خواست آنها ندارد. بطور تجربی می فهمند که این بازی ربطی به مردم ندارد. مردم هر چند ملیونی به خیابان بیایند و خواستهای خود را مطرح کنند، آن چند نماینده دروغین، راه خودشانرا می روند. اینجاست که صادق ترین و هوشیارترین مردم به این نتیجه می رسند که "دموکراسی فاسد است"!

اینست که دموکراسی در بهترین حالتش، به جهت ساختاری ابزار اعمال خواستهای اکثریت جامعه نیست. صحنه ویسکانسین دقیقا همین احکام را در عمل یکبار دیگر نشان می دهد.

روز چهارشنبه 9 مارس 2011، عده ای در سنای ویسکانسین جمع شدند و تصمیم گرفتند که می شود حتی با نبود 14 نماینده مخالف قانون ضد اتحادیه ای رای گیری کرد و طرح ارتجاعی فرماندار ویسکانسین ، اسکات واکر را به تصویب رساند. رای گیری کردند و با رای 18 به 1 قرار گذاشتند که ملیونها نفر مزدبگیر ایالت ویسکانسین تاوان "کمبود بودجه حکومت" را از جیبهای خودشان بپردازند در حالیکه در طی سه هفته گذشته این ایالت شاهد تظاهرات مداوم همین مردم بود!

فرماندار ویسکانسین هم امروز یعنی جمعه 11 مارس این قانون " تصویب شده" توسط این چند نفر را امضا کرد و قرار شد بقیه مردم ویسکانسین مورد شمول این قانون شوند!

این صحنه کاملا خود افشاگرانه است! نشان می دهد که دموکراسی غیر مستقیم آمریکائی تا چه اندازه بی ربط است به رای اکثریت جامعه!

 

"…. رهبر بزرگترین اتحادیه کارگری آمریکا(ای اف ال-سی آی او) که اتفاقا گرایش کاملا راست هم دارد، ریچارد ترومکا در کنفرانس خبری در واشنگتن دی سی اعلام کرد که تصویب قانون ضد اتحادیه ای در ویسکانسین نمونه ای است از فساد دموکراسی در آمریکا که در نهایت باعث عروج جنبش اتحادیه ای آمریکا و بیداری مردم آمریکا خواهد شد."(3)

 

سر این پیچهاست که دموکراسی امتحان خودش را می دهد! دعوای سر منافع و جنگ طبقاتی که حاد شد، ماسکها به کنار می رود و حتی عقب افتاده ترین فعالین جنبش اتحادیه ای هم بطور موقت هم که شده می فهمند که دموکراسی فاسد است!

 

(2)جنگ گرایشات متضاد درون جنبش اعتراضی بر علیه قوانین ضد کارگری

 

همانطور که قبلا گفتم، تاریخا نظام اتحادیهای آمریکا دچار بحرانی وسیع است. گرایشات راست بر این جنبش اینقدر سنگینی کرده اند که طبقه کارگر در اکثریت خودش از خیر عضویت در اتحادیه ها گذشته است. در حال حاضر فقط نزدیک 7 در صد مزدبگیران آمریکا
عضو اتحادیه ها هستند. در بخش دولتی هنوز اتحادیه ها بسیار فعال تر هستند و نزدیک به 35 تا 40% از کارکنان بخش دولتی زیر پوشش اتحادیه ها هستند.

از زمانی که ریگان در جریان اعتصاب وسیع کارکنان خطوط هوائی در دهه هفتاد کمر اتحادیه ها را با اخراج های وسیع شکست، سقوط اتحادیه ها در آمریکا بعنوان یک امر پذیرفته شده تبدیل شده بود.

رونق اقتصادی اواخر دهه هفتاد و هشتاد میلادی از طبقه کارگر آمریکا ، "طبقه متوسط" و نسبتا مرفع ساخته بود که زیاد دلیلی نمی دید در اتحادیه هایش دست راستیش متحد شود.

اما در دو دهه گذشته داستان در آمریکا در حال تغییر است. چرخش اقتصد کلان در سطح بین المللی و صدور عظیم سرمایه به خارج آمریکا و بیکارسازیهای وسیع طبقه کارگر را دچار فقر و نابسامانی کرده که تازه دارد زیر پوستهایش حس می کند.

بقول معروف، " آن ممه را لولو برده" و جایش نحسی بیکاری، از دست دادن مسکن و حقوق و مزایا طبقه کارگر را تهدید می کند.

صحنه ویسکانسین، از زاویه ای صحنه نبرد گرایشات متضاد در جنبش کارگری آمریکا بود.

اتحادیه های سنتی که وابسته به ای اف ال-سی آی او بودند در جریان اعتراضات مردم تلاش کردند با برخورد مماشات گرانه بطوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب، به حکومت دست راستی به "توافق برسند".

آخرین پیشنهاد اینها چند روز قبل از تصویب نهائی قانون ضد اتحادیه ای به جناب فرماندار ، این بود که "اتحادیه های بخش دولتی  می پذیرند که 12 در صد از خرج بیمه ها بی بهداشتی را از جیبشان بدهند و 5 در صد هم از مزایایشان کم شود به شرطی که حق قرارداد جمعی ازشان گرفته نشود!

اجازه بدهید داستانرا از زبان  یکی از رهبران رادیکالتر مخالف این سیاستهای راست اتحادیه ای بخوانیم:(1و2و3)

 

" ..روز سوم مارس اتحادیه سراسری پرستاران، برای اعلام مخالفت با طرح ضد اتحادیه ای فرماندار ویسکانسین، در مرکز شهر مدیسون(مرکز ایالت ویسکانسین) اعلام تظاهرات کرد. در این تظاهرات 7000 پرستار شرکت داشتند. جین راس، از رهبران این اتحادیه در مصاحبه با یکی از خبرنگاران گفت:

 

"رهبران اتحادیهای محلی و سراسری اخیرا به دولت ویسکانسین وعده داده اند که اگر او طرحش را پس بگیرد، مبلغ 100 ملیون دلار از طریق پذیرش کاهش مزایا و افزایش قیمت بیمه های درمانی، به او کمک کنند.به شرطی که او و دولتش بپذیرند که حق اتحادیه ها در قرارداد جمعی حفظ شود. ما با این موضع گیری مخالفیم. این جنگ که فرماندار ویسکانسین شروع کرده بیش از مسئله "کمبود بودجه است". من در گفتگو با فعالین محلی اتحادیه ای گفتم که مسئله الان عدالت اقتصادی است. چرا رهبران اتحادیه ای از کارگران نظر نمی خواهند وقتی پای میز مذاکره می نشینند؟ اگر منافع کارگرها رعایت نشود، اتحادیه ها وجودشان به چه درد می خورد؟ اتحادیه ها نباید سر منافع کارگرها سازش کنند. نباید بپذیرند که حقوق کارگرها زیر پا گذاشته شود. رهبران اتحاده ای باید به صدای مردم گوش فرا دهند. ما نمی پذیریم که حقوق ما و مردم ضایع شود و مورد مماشات قرار گیرد."

 

همانطور که خواننده متوجه می شود، روز سوم مارس یعنی نزدیک به یک هفته قبل از تصویب طرح ارتجاعی فرماندار ویسکانسین و شاید بسیار دیر، گرایش رادیکالتر اتحادیه ای بالاخره سرو کله اش پیدا می شود و راهپیمائی در مدیسون راه می اندازد که هم در مقابل فرماندار است و هم در مقابل گرایشات راست اتحادیه ای. بقول معروف: "آمدی جانم ولی حالا چرا؟"!

 

تعلل گرایشات رادیکالتر اتحادیه ای و ضعفشان در عکس العمل بموقع و وسیع و ماندنشان درون کمپ "دموکرات" و اجتماعی نشدنشان باعث شد که بهترین فرصت شکست راست را طبقه کارگر بطور موقت هم که شده از دست بدهد و یک عقب نشینی دیگر را بپذیرد به رقم اینکه اینهمه تلاش و فعالیت طی سه هفته اخیر در داخل و خارج ویسکانسین انجام شد.

 

(3)دو عکس العمی متضاد اتحادیه ها در مقابل تصویب طرح ضد کارگری در ایالت ویسکانسین

 

گرایش راست اتحادیه ها با صدای جناب ریچارد تروکا بعد از تصویب قانون ضد کارگری اعلام کرد:

" …رهبر بزرگترین اتحادیه کارگری آمریکا(اب اف ال-سی آی او) ، ریچارد ترومکا در کنفرانس خبری در واشنگتن دی سی اعلام کرد که تصویب قانون ضد اتحادیه ای در ویسکانسین نمونه ای است از فساد دموکراسی در آمریکا که در نهایت باعث عروج جنبش اتحادیه ای آمریکا و بیداری مردم آمریکا خواهد شد. او اضافه کرد که به آقای واکر، فرماندار دست راستی ایالت ویسکانسین باید جایزه سال بهترین سازمانده اتحادیه ها را اعطا کرد چون او با این حرکت ضد کارگریش عامل مهمی برای بیداری مردم آمریکا و اتحادیه ها شده است! ما باید تلاش کنیم در انتخابات سال 2012 جمهوریخواهان را شکست دهیم!"

همینطور که خواننده متوجه می شود، جناب تروکا بعد از پذیرش اینکه دموکراسی فاسد است، برای کارگران نسحه می پیچد که صبر کنند و از لجشان هم که شده به جمهوریخوهان در انتخابات سال 2012 رای ندهند(که البته بروند به دموکراتها رای بدهند!) تا همه چیز خود بخود درست شود! این بود همه دستاوردی که این جنابان "اتحادیه ای" حو
له کارگران و زحمتکشان کردند؟ بی خود نیست که کارگران آمریکا دلشان با این اتحادیه ها نیست و آنها را حتی در برابر فشار بورژوازی حمایت نمی کنند.

از سوی دیگر، گرایشات رادیکالتری بخصوص در 5 سال گذشته در اتحادیه ها شکل می گیرد که نمونه اش جنبش اول ماه مه سالهای 2005 تا 2007 بود. در تویتر می خوانیم که هواداران رادیکالتر جنبش اتحادیه ای در حال سازماندهی برای قدم بعدی یعنی اعتصاب عمومی در ایالت ویسکانسین هستند.(3)

(4)پایان جنبش اعتراضی ویسکانسین؟ 

جنبش کارگری آمریکا سه هفته داغ و فراموش نشدنی را تا بحال از خودش ثبت کرده. سه هفته ای که طبقه کارگر توانست سرها را به سوی خودش بچرخاند. از معلمها تا پرستارها تا کارگران صنایع فولاد تا کارکنان آتش نشانی تا پزشکان و کارکنان بهداشتی، مدیسون و سایر شهرهای ویسکانسین زیر پای طبقه کارگر به لرزه در آمد. تظاهرات حمایتی وسیع در 50 ایالت آمریکا صدها هزار نفر را به خیابانها کشاند و مزدبگیران آمریکا را از خواب و خمودگی بیرون آورد.

دلیلی وجود ندارد که بپذیریم این جنبش "تمام شده". خواستهای طبقه کارگر آمریکا برای زندگی انسانی برای هویتی که هر روز دارند از دست می دهند، برای حتی نگه داشتن سطح زندگی کنونیشان ، همچنان باقی است.

تهاجم راست برای پائین کشیدن سطح زندگی و فقیر سازی جامعه برای کاهش سطح دستمزدها تازه شروع شده. اتحادیه های کارکنان دولتی را اگر در ویسکانسین زدند تازه نشان دادند که چه نقشه وسیعتری دارند. کارگر بدون اتحادیه از ساده ترین ابزار مبارزاتیش محروم می شود. کارگر اگر نتواند بطور اجتماعی وارد بازار کار شود، کاملا در مقابل کارفرما بی پناه می شود. کارگر منفرد فقط ابزار استثمار بیشتر است برای نظام سرمایه داری. برای شکستن طبقه کارگر طبقه سرمایه دار در آمریکا بدرستی از شکستن اتحادیه های کارگری بخش دولتی شروع کرد اما بی تردید ماجرا به اینجا خاتمه پیدا نمی کند.

جنگ طبقاتی در آمریکا وارد نقطه عطفی می شود و سرنوشت زندگی اکثریت جامعه وابسته خواهد شد به اینکه در این جنگ، طبقه کارگر بالاخره بر پراکندگی خود و بر گراتیشات راست حاکم بر جنبش کارگریش فائق آید و اجتماعی شود و نه تنها از خواستهای خودش بلکه از خواستهای همه جامعه برای پیایان دادن به نظام پلید سرمایه داری حمایت کند.

من فکر نمی کنم ماجرای ویسکانسین تمام شده باشد. هیچکدام از بازیگران این صحنه کارشان تمام نیست. قانون ضد کارگری در ویسکانسین شاید به گفته تروکا، تنها صوت آغاز جنگ بزرگتری باشد. گاهی فشار و سختی زندگی بیدار باشی است برای آنان که کمی در شنیدن آوایش گوششان سنگین است!

 

زنده باد مبارزه طبقه کارگر آمریکا برای زندگی انسانی!

زنده باد جنبش ویسکانسین برای رهائی جامعه آمریکا!

منابع دیگر:

 

(1)سایت اتحادیه ملی پرستاران آمریکا در حمایت از جنبش ویسکانسین

http://www.nationalnursesunited.org/pages/solidarity

 

(2)گزارش تصویری از تظاهرات پرستاران در حمایت از جنبش ویسکانسین در سوم مارس

http://www.youtube.com/watch?v=n8izqEoGXEw

 

(3)آخرین گزارشها از وضعیت جنبش ویسکانسین:

http://crooksandliars.com/breaking-news/wisconsin-gop-senators-poised-ram-th

 

http://thepoliticalcarnival.net/2011/03/09/madison-protesters-scramble-to-return-to-capitol-dems-wary-of-tricks/

 

http://www.msnbc.msn.com/id/41996994/ns/politics-more_politics/

 

(4)سعید صالحی نیا: ویسکانسین پرده سوم! گسترش تظاهرات دفاع از حقوق اتحادیه ای به 50 ایالت آمریکا!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6045–q-q-q-q.html

 

(5)سعید صالحی نیا: ویسکانسین پرده دوم!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5998-b.htm

(6)سعید صالحی نیا: از انقلاب در مصر تا اعتصابات وسیع در ایالت ویسکانسین آمریکا!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5946-1389-11-29-10-25-36.html

دسته‌ها:سعيد صالحى نيا