خانه > مجید حسینی > اعتراضات مردم در کردستان و شهرهای عراق!

اعتراضات مردم در کردستان و شهرهای عراق!

مارس 13, 2011

اعتراضات توده ای در عراق و شهرهای کردستان بخشی از خیزش کارگران و مردم ستمدیده است که قاره آسیا و تعدادی از کشورهای شمال آفریقا را در بر گرفته است. مردم در این کشورها از دست فقر و بیکاری و سرکوب و بی عدالتی و چپاول دسترنج خود توسط نظام سرمایه و رئیس جمهورهای مادام العمر و موروثی و شیخ و خلیفه های گمارده شده بر چاه های نفت به تنگ آمده اند. این خیزش تاریخی در مصر، تونس،الجزایر، مراکش، بحرین، کویت، لیبی، اردن، سودان وعراق و نشانه هایی از شروع اولیه آن در کشورهای عربستان سعودی و سوریه برای نیل به آزادی و رفاه و خلاصی از دست دولت های سرکوبگر آغاز گشته اند. امید است نتیجه و ثمره این اعتراضات فاصله زیادی با منشاء اولیه و تامین مطالبات این جنبش توده ای نداشته باشد.

اما آنچه در عراق و منطقه کردستان آن میگذرد از دو نظر با تمام کشورهای دیگر تفاوت دارد.
اول، وجود دو حزب کمونیست کارگری عراق و حزب کمونیست کارگری کردستان در این کشور است. متاسفانه چنین احزابی در دیگر کشورها وجود ندارند. وجود این احزاب در عراق و منطقه کردستان آن حساسیت ویژه ای به چگونگی و مراحلی که این تحولات از سر میگذارانند ایجاد کرده است. فضای مبارزاتی فعلی در خاورمیانه و رشته پیوندهای مشترک و انترناسیونالیستی این مبارزات، اهمیت منطقه ای و فرا مرزی به دستاوردهای آن داده است. بنابراین وجود احزاب کمونیستی در عراق مهم اند، جای امید اند و امکان تاثیر گذاری مستقیم در این شرایط سر نوشت ساز را در سطح منطقه دارا می باشند. مسئله این استکه آیا این دو حزب در عراق می توانند از این فرصت و امکان تاریخی استفاده کنند و پرچم و آلترناتیو کمونیسم را در دل تحولات منطقه به اهتزار در آورند؟ آیا نتیجه فعالیت ها و نقش این احزاب در این دوره می تواند ضرورت تشکیل حزب کمونیستی را در کشورهای عربی بر جسته کند و توجه فعالین کمونیست را به آن جلب نماید؟ جنبه عملی و واقعی این نقش برای این دو حزب تنها و تنها از کانال دخالتگری فعالانه ملموس ثمر دار و در بهترین حالت با رهبری هوشمندانه سیاسی اعتراضات جاری قابل حصول اند.
این دو حزب باید بکوشند ضمن تبدیل شدن به یک پای ماجرا در این تحولات سریع سیاسی آنچنان موقعیت اجتماعی حزب خود را در عراق و یا در یکی از این دو منطقه محکم کنند که در فردای فروکش کردن این تحولات باز هم بتوانند بعنوان حزب مطرح در جامعه ادامه کاری دهند. این دو حزب می توانند و ظرفیت این را دارند که به احزابی تبدیل شوند که قابل دیدن باشند، دسترسی به آنها ممکن گردد، مردم بتوانند به دفتر حزب سر بزنند، روز نامه آنها پخش شود، مراکز علنی حزب به مرجع کارگران و مردم زحمتکش تبدیل گردند. از وضعیت حزب عراق و موقعیت آن خبر دقیقی ندارم، اما دستیابی به چنین موقعیتی در منطقه کردستان و تحمیل فعالیت های علنی حزب کمونیست کارگری کردستان به دو حزب ناسیونالیست عشیره ای ممکن است. شرط رسیدن حزب کمونیست کارگری کردستان به چنین موقعیتی در گرو نقش امروز آنها در گسترش این مبارزات توده ای و تعمیق آن است. این تحرکات توده ای امکانات و تسهیلات فراونی را برای فعالیت امروز و فردای این دو حزب بوجود آورده است. کارگران و زنان و جوانان و اقشار مختلف مردم به حزب سیاسی محتاج اند و بدون مرجع و نهاد رهبری و هماهنگ کننده نمی توانند افق پیدا کنند و از پس نیروهای پلیس و احزاب مسلح عشیره ای در کردستان بر آیند.
از 5 مارس تا کنون جنبش اعتراضی مردم دستاوردهای مهمی را در شهرهای کردستان بدست آورده است. در هم شکستن سد ناسیونالیسم کرد و خنثی نمودن سموم ملی گرایی احزاب عشیره ای که 20 سال تمام است خون مردم را بنام "حکومت" ملی در شیشه کرده اند از جمله تفاوتهای دیگر کردستان با بقیه عراق و دیگر کشورها است. نفس وجود این مبارزات عدالتخواهانه علیه کاخ نشینان "خودی" در فرعون آبادها به جائی میرود که تلافی 20 سال عوام فریبی و تحمیق و سرکوب و چپاول دسترنج مردم را از سران اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق بدر آورند. اعتراضات مردم در کردستان عراق نیروهای ناسیونالست کرد در ایران و دارو دسته های فالانژ و قوم پرست را به وحشت انداخته و عرق ملی چپ ناسیونالیست را جلو چشم همگان گرفت. به رسمیت شناختن این دستاوردها و نقاط قوت این مبارزات در کردستان عراق و در ابعاد منطقه ای و مطلع کردن جامعه از آن راه را برای بر داشتن قدم های بعدی هموار خواهد کرد.
شکی در این نیست که اگر جنبش اعتراضی مردم در کردستان بتواند چند قلم از خواستهای زیر از جمله، بیرون بردن نیروهای مسلح از محل کار و زندگی مردم، محاکمه عاملان کشتارهای اخیر، آزادی تمام دستگیر شدگان، بیمه بیکاری برای بیکاران و یا آزادی بی قید شرط فعالیت سیاسی آحاد جامعه و نیروهای سیاسی را بر کاربدستان این منطقه تحمیل کند، دستاوردهای پایداری خواهند شد. شکل گیری و پایداری نهاد ادامه دار مبارزاتی در این ماجرا و طرف حساب شدن آن با حاکمان"خودی" اهمیت محوری و تعیین کننده ای در این صف آرائی دارد.
با وجود این باید تاکید کرد که تجربه تاریخی فعالیت جریانات چپ در دنیا و فعالیت زنده ایندور آنها در ایران و عراق و جهان نشان داده است که ضعف اصلی این چپ در آرمانخواهی و یا در میزان حجم فعالیت ها و از خود گذشتگی آنها نیست. ضعف در رهبری است که با ضعف سیاسی رهبری اعتراضات و کم تجربگی در تشخیص امور روزمره سیاسی و مسائل واقعی دور و نزدیک آن خود را نشان میدهد. عدم  درک رابطه این مسائل اجتماعی و سیاسی و مبارزات روزمره با آرمانهای آزادیخواهانه و سوسیالیستی مشکل اصلی و تاریخی این چپ می باشد. بهر درجه ای که رهبری حرکتهای اجتماعی به این عارضه مبتلا باشند و نسبت به مسائل واقعی و سیاسی بی توجه گردند با سرعت زیادی از منشاء قدرت اجتماعی خود کنده میشوند و فرصت تعرض را به دشمنان مردم می دهند. موقعیت آینده این دو حزب به میزان بسیار زیادی به فعالیت امروز آنها گره خورده است.
وجود اعتراض و نارضایتی، شورش، قیام، اعتصاب در جامعه، و در برابر با آن بساط سر کوب و توطئه ها و تبلیغات ذهر آگین رسانه های بورژوازی علیه طبقه کارگر و مردم فرض وجودی هر اعتراض و مبارزه ای در جامعه طبقاتی است. مهم سیاست و عملکرد احزاب کمونیست در رویدادهای سیاسی در راستای اس
تراتژی آنها است. در طی بیست سال اخیر این دومین بار است که احزاب کمونیست کارگری عراق و احزاب ناسیونالیست کردستان در دل تحولات اجتماعی مهم و فرا ملی و بین الملی رو در روی هم آرایش گرفته اند. اگر در سال 1991 نیروهای ناسیونالیست کرد در سایه نظم نوین آمریکا و متحدین غربی آن و با کشتار صدها هزار نفر از مردم عرب زبان به نوائی رسیدند، امروز دوره تعرض مردم و نسل جوانی است که بدهکاری به هیچ حزب و دولت و پیشمرگ قدیمی و غیره را ندارند و بر نیروی متحد خود و جنبش اعتراضی عظیم فرا محلی و قاره ای تکیه دارند. مردم در عراق تنها نیستند، اما چون حزب دارند، چون رادیکالیسم این جامعه توانسته سد ناسیونالیست کرد را دور بزند، توانسته نیروهای مذهبی را به حاشیه براند و پته جریان "گوران" را که برای جلوگیری از رسوایی ناسیولیسم کرد به میدان آمده اند رو آب بیندازد  در مقایسه با دیگر کشورها جلوتر اند. خیزش توده ای در عراق و منطقه کردستان آن زمینه و امکانات مادی و سیاسی تبدیل شدن به پرچمداران رادیکالیسم انقلابی در میان دیگر کشورهای عربی را دارند.
تفاوت دوم این است که دولتهای عراق و کویت هر دو محصول همین دوره از معماران دمکراسی در جهانند. در عراق هنوز نیروهای پیاده کننده دمکراسی پایگاه و قرار گاه نظامی دارند و شبانه روز در شهرها و کوچه های آن پرسه میزنند. دولت بغداد و کویت و رئیس جمهور و حاکمان گمارده شده بر آن از جمله جدید ترین محصولات دمکراسی و پیشقراول آن در خاورمیانه اند. اعتراضات اخیر در این دو کشور و در آسیا و شمال آفریقا علیه دوستان دیرینه پرچمداران دمکراسی در اروپا و آمریکا نه تنها ضدیت این دمکراسی را با منافع کارگران و زحمتکشان در ابعاد قاره ای به نمایش در آورد، راه رهایی کارگران و مردم ستمدیده جهان از دست نظام سرمایه را جلو چشم بشریت گرفت. این جنبش اعتراضی نشان داد که آزادی، آزادیخواهی و برابری طلبی نقطه مقابل دمکراسی خواهی است. طبقه کارگر و مردم در جهان برای رهائی خود راهی جزء اتکا به نیروی سازمانیافته خود ندارند. در غیاب حزب و سازمان کمونیستی و در فردای فروکش کردن این موج اعتراضی باز پس گرفتن هر دستاوردی از طبقه کارگر و مردم توسط دولت ها و سازمانهای بی شمار و قهار آنها براحتی امکانپذیر است. یکی از دستاورد های خیزش های توده ای کنونی معطوف کردن توجه مردم جهان به کار ساز بودن حل معضلات جامعه جهانی از طریق دخالت مستقیم مردم است. طبقه کارگر و مردم زحمتکش دنیا زیر سرکوب و استثمار و بمباران تبلیغی ویران کننده ایده های عدالتخواهانه از جانب رسانه های سرمایه متوجه قدرت و عظمت نیروی متحد خود گشته اند.
مجیدحسینی
13 مارس 2011

دسته‌ها:مجید حسینی