خانه > محمد امین کمانگر > قتل فردی جرم است اما قتل جمعی توسط دولت مساوات و عدالت در جامعه است!

قتل فردی جرم است اما قتل جمعی توسط دولت مساوات و عدالت در جامعه است!

آوریل 7, 2011

مبارزه علیه اعدام در طول تاریخ بشر همواره وجود داشته و این مسئله در تاریخ جوامع رومی و یونانی ثبت شده است.از جمله ایالت توسکان در ایتالیا در سال 1786 میلادی زمانی که دوک نشین مستقلی بود حکم اعدام و شکنجه را بطور رسمی از قوانین خود حذف کرد و این  مسئله سالیان سال است که موافقان و مخالفان آن در بین فلاسفه و علما و حقوق دانان در رابطه با معایب و محاسن و مصلحت و مقتضیات زمانی و مکانی در اجرای آن در اشکال مختلف  مورد مشاجره قرار گرفته است.

 این جنبش در طول تاریخ طولانی خود رشد کرده وهم اکنون  وجدانهای بیدار و مترقی امروزه جهان این حکم شنیع را غیر انسانی ترین،  بی رحمانه ترین و تحقیر آمیز ترین مجازات توصیف می کنند.  بخصوص در سالهای اخیر بیشتر با چالشهای تندتر در حوزه های عملی و نظری مواجه بوده است وتمایل بشر به نوع دوستی و احترام به حیات انسان در بسیاری از کشورها افکار مردم را هم  تحت الشعاع خود قرار داده است.
بنظر من لغو بدون قید و شرط مجازات اعدام یعنی اعتبار و حرمت جمعی جامعه نسبت به خود.
چون حق زندگی انسان حق ذاتی اوست. هیچ قانونی نمی تواند این حق را از او بگیرد. قانون توسط انسان نوشته شده و نوشته می شود، آنهم برای تعریف کردنِ شرایطِ همزیستی انسانها در کنارهم. تا تصمیم جمعی  وآگاهانه همه افراد جامعه را به اجرا بگذارد و مردم یا افراد جامعه هم ملزم به احترام و رعایت آن هستند. کشتن انسان جرم است. هیچ کس حق ندارد به زندگی کسی یا  انسان دیگری خاتمه دهد. حال توجه کنید اگر از بصورت فردی از هرکسی پرسیده شود، مخالف کشتن انسان است. جالب اینجاست که موضوع اعدام  وقتی به جامعه برمیگردد فرق می کند. چون اینجا یک انسان نیست که کسی را می کشد، یک دولت است.  دستگاهی است به نام دستگاه قضائیه که این مسئله را عهده دار شده است.افرادی در میان جامعه می روند دوره می بینند و قانونی که خود به اصطلاح به نام نمایندگان مردم در قوه قانونگزاری و برای سلاخی کردن مردم تصویب کرده اند را مطالعه می کنند تجربیاتی در این راه کسب می کنند و بعد این حق را برای خود مشروع می دانند که به نمایندگی از طرف جامعه بروند انسان یا انسانهای دیگری را محکوم به مرگ کنند و بکشند و ظاهرا گویا جامعه این را می پذیرد. اگرما مردم آن جامعه را بوجود آورده ایم پس هیچ احدی به کشتن خود توسط قانون رای نمی دهد بلکه برعکس علیه چنین قوانینی برخواهد خواست. اینجاست که دولت یا قوۀ قضائیه ظاهرا با مشروعیت گرفتن از تصویب قوانینی که گویا رای مردم از طریق نمایندگان آنان بتصویب رسیده است به جان همان مردم می افتد و به بهانه های واهی همچون "مخل نظم"، "مخالف با نظام"، "آشوب طلب"، "علیه امنیت ملی"، "همکاری با بیگانگان" و دهها اتهام پوچ و مسخره که در واقع توجیه کننده قتل و کشتار است، به توحش خود علیه همان مردم ادامه می دهد.
در این عصر در تعدادی از کشورهای جهان  بخصوص در کشورهای اسلام زده بقوت خود باقی است و  دارد حاکمیت میکند هنوز به عنوان " نماینده جامعه و عدالت"،  قتل می کند، دست و پا قطع میکند و چشم در می آورد. توجه کنید  به این حرکت ضد انسانی دولت: مجید دانشجوی دانشکده برق به جرم اسید پاشیدن به چشم یک دانشجوی دیگر بنام آمنه در شعبۀ 71 دادگاه استان تهران و با تأید دیوانعالی کشور به قصاص دو چشم به شیوۀ ریختن اسید محکوم شد. قاضی عصمت الله جابری دادیار اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران گفت: در صورت عدم بر قراری صلح و سازش قطعاً رأی را اجرا خواهیم کرد.ایسنا12.12.87
در آمریکا مجرم را بر صندلی می نشانند و  توسط برق، یا سوزنی  به او تزریق می کنند و او را به قتل می رسانند. در کشورهای عربی و اسلام زده با شمشیر گردن مخالف یا مجرم را می زنند ودر ایران بعنوان تنها کشور جهان در ملا عام  مخالفین یا مجرمین را دار می زنند. چنین قوانین و مجازاتهایی متعلق به قرون وسطا است و برای بشریت امروز ننگ بشمار می رود.
منصور حکمت در مورد اعدام چنین می گوید" مجازات اعدام وقیحانه ترین و کثیف ترین شکل قتل عمد است. چون یک نهاد سیاسی، از قول جامعه، در نهایت خون سردی، تصمیم به کشتن کسی میگیرد و روز و ساعت واقعه را هم اعلام می کند"
چیزی که قابل بحث است و باید بیشترشکافته شود اینجاست که امکان دارد که مجرم یا قاتل در اثر تحریک مقتول، یا اجبار ناشی از خشم و هیجان آنی  و یا اساسا ناخواسته مرتکب قتل شده باشد و کلاٌ در یک حالت غیر عادی قرار گرفته باشد. اما دولت با خون سردی وآگاهی کامل به این عمل شنیع دست می زند،  تصمیم می گیرد و دست به قتل آگاهانه و از پیشی می زند. بعضی از افراد ماهها و سالها در درون زندانها در انتظار مرگ هستند. هیچ چیز و هیچ مسئله ای دردناکتر، عذاب آورتر و دهشتناکتراز این حالت انتظار نمی تواند باشد. مخصوصا نوجوانانیکه برحسب تصادف همکلاسی یا  یکی ازدوستان خود را کشته اند چند و چندین سال در زندان در انتظار جشن تولد هیجده سالگی هستند تا بعد به دار آویخته شوند. این غیر انسانی ترین عمل است.

حال سخن این است که آیا اعدام می تواند جلو جرم و جنایت را بگیرد؟
قطعاٌ چنین نیست، کشتن مجرم راه مبارزه با جرم نیست اعدام یعنی وحشیگری و جهالت.
جرائم ناشی از فرهنگ حاکم بر جامعه است. باید دید که جرم و جنایت زاییدۀ چه مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی معینی است . بدون توجه به مناسبات حاکم بر جامعه، سخن از جرائم اساساٌ بی معنی است. بنطر من بشریت متمدن وآزادیخواه  باید بسیار جدی تر از اینها با اعدام ومسئلۀ جرم در جامعه به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی مبارزه کند و با جدیتی هر چه تمامتر عوامل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این مسئله را که بانی کشتن انسانها است از بین ببرد.
  
   دولتهایی که تصور می کنند با اعدام مجرمین ریشۀ جرم خشکانده می شود فقط مسئله قاچاق مواد مخدر در سالهای اخیر را در نظر بگیرند.از جمله حکومت اسلامی ایران. قاچاق مواد مخدر اعدام را در پی دارد. این در طول عمر رژیم اسلامی
ایران به اثبات رسیده است که اعدام قاچاقچیان  نه  تنها از آمار این جرم نکاسته بلکه موجب افزایش روزمرۀ آن نیز شده است. از سوی دیگر خود دولت حاکم بزرگترین مافیای قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر و پخش آگاهانه آن در جامعه است
به استنناد گزارشی از آمریکا، در سال 2003 اف بی آی نشان داد در جنوب آمریکا که هشتاد در صد مجازاتهای اعدام را بخود اختصاص میدهد بالاترین رقم جنایت را در تمام کشور داراست و برعکس در شمال شرقی آن کشور که یک در صد اعدام در آن انجام می گیرد دارای ضعیف ترین رقم جنایت است. 15  در صد متخصصان آکادیمی جرم شناسی آمریکا جنبۀ باز دارنگی مجازات اعدام را رد کرده اند. طبق تحقیقی در سال 1995 در میان مسئولان پلیس آمریکا نشان داده شد که اکثریت آنها، نقش موثربودنِ مجارات اعدام و نقشِ باز دارندۀ آنرا باور ندارند.  جان بارک روایت جرم شناس آمریکایی مینوسد: هیچگاه افزایش خشونت و تشدید کیفرنتوانسته است مانع وقوع جرائم شود.
 مجازات اعدام بحث بر انگیزترین روش مجازات است و هم اکنون زمان آن رسیده که بشریت متمدن و آزادیخواه جهان جنبش علیه مجازات اعدام را با تمام قوا تا لغو بدون قید و شرط کامل آن به پیش ببرند. جا دارد که گفته ای از ویکتور هوگو پایان بخش این مقاله باشد.

ویکتور هوگو در 150 سال پیش خطاب به مجلس موسسان فرانسه چنین اعلام کرد" اعدام در یک جامعه نشانه توحش و بربریت است. هر چه اعدام در جامعه ای کمتر باشد، آن جامعه سریع تر به سوی تمدن و انسانیت می رود."
زنده باد انسانیت
 1 آوریل 2011