خانه > عبدالله شريفى > «المدينة الصعب» نگاهى به تحولات كردستان عراق

«المدينة الصعب» نگاهى به تحولات كردستان عراق

آوریل 13, 2011

در سالهاى دهه هشتاد ميلادى كه رژيم فاشيستى بعث عراق براى سركوب مبارزات كارگران و مردم محروم عراق بكلى و كردستان عراق به اخص از هيچ جنايتى كوتاهى نميكرد، آن دوره قصاوت و سركوب قادر نشد مردم شهر سليمانيه را به زانو در آورد۔ گويا صدام حسين در جلسه فرماندهان بالا، از عصبانيت در ناتوانى سركوب مردم مبارز سليمانيه، به  اين شهر لقب "المدينه الصعب" يعنى (شهر تسخير ناپذير) داده بود۔ بعد از چندين دهه اكنون بار در مقابل ديد همگان نزديك به دو ماه است كه مدينه الصعب در مقابل "حاكمان خودى" بپا خواسته است۔ آن زمان "شهر تسخير ناپذير" بدون توهم به حاكمان وقت و امروز با انبوهى توهم و كمبود و نارسايى در مقابل مشتى چپاولگر كه خود را "حكومت اقليم كردستان " ميدانند خودنمايى ميكند۔ آنموقع هنوز جلال طالبانى "كتاب سرخ" در دست  داشت  و مسعود بارزانى در راس (قياده موقت) تحت رهبرى سپاه پاسداران، سرگرم سركوب مبارزات مردم كردستان ايران بود۔ شايد كسى فكر نميكرد كه بعد از چند دهه مدينه الصعب به مصاف اين "قهرمانان" دمكراسى كروزى، بيايد۔!

بر متن خيزشهاى مردمى شمال آفريقا و خاورميانه براى ساقط كردن نظامهاى سياسى خودكامه و مدام العمر، نزديك به دو ماه است كه مردم شهر سليمانيه و چند شهر مجاور بدون وقفه به تظاهرات و ميتينگ و تجمع خود عليه سلطه احزاب "حاكم" در كردستان عراق، در ميادين شهر و خيابانها هستند۔ بدون ترديد سير اتفاقات اين دو ماهه در گنجايش اين نوشته نميتواند باشد، بلكه اينجا براى ترسيم تصوير كلى به يك جمعبندى موجزى اكتفا ميشود۔
 تاريخ دو دهه اخير، تاريخ تحولات و چرخشهاى اساسى بود. احزاب و جنبشهاى متفاوت رفتند و آمدند، کسى را پيدا نمى کنيد که در بازتاب تاثيرات گوناگون و متناقض، اين دوره تحت تاثير اين روندها قرار نگرفته باشد. اين دوره براى جنبش ناسيوناليستى کرد دوره اى ويژه بود. دوره اى که در آن احزاب اين جنبش عروج کردند، قدرت شدند، "حکومت" کردند و از محبوبيت اجتماعى تهى شدند۔ اكنون مسعود بارزانى و جلال طالبانى نه تنها از منظر جريانات پيشرو و سوسياليست بلكه از دريچه نگاه مردم عادى كردستان عراق در كنار مبارك و بن على و قذافى و على عبدالله صالح و ساير حاكمان منفور قرار گرفته اند۔ مسلما، اعتراضات مردم سليمانيه و حومه بر متن تحولات اخير جهان عرب و در بستر معادلات جهانى قابل بررسى است، با اين وجود نميتوان از ويژگى عراق و كردستان عراق صرف نظر كرد۔ عراق با اشغال نظامى با تخريب و با زور و كشتار و ويرانى به اينجا رسيده است۔ سران احزاب ناسيوناليست كرد كه اكنون حاكمان خود گمارده كردستان عراق هستند بخشى از سياست نظامى آمريكا در تجاوز نظامى بوده اند۔ اپوزيسيون مجاز نيز مشمول اين روند هستند۔  عروج اينها بكلى نه محصول جنبشهاى اجتماعى از پايين بلكه حاصل قتل عام و انهدام اقتصادى و اجتماعى يك جامعه از طريق خشنترين نوع جنگ ميباشد۔ اينها به يمن قتل عام و ويرانى بغداد و بصره و فلوجه به اين مقام جلوس كرده اند۔ اينها بر دوش موشكهاى كروز و بمب هاى فسفرى به زمين نشستند۔ در سايه اين تخريب است كه اينها دراين دو دهه و نيم به ثروتهاى سرسام آور رسيدند۔ نتيجتا مكانيسم هاى تغيير واز ميدان بيرون راندن اين جريانات قومى و مذهبى را نميتوان عينا با مكانيزمهاى بر كنار كردن مبارك به سرانجام رساند، چرا؟ چون آمريكا خود بانى اين وخامت است، كشورى نابود شده ، منهدم شده و معلق مانده  را نه ميتوانند به سادگى بدست تغييرات از پايين نميسپارند، و نه در چنان شرايطى هستند كه بسادگى قدرت را از بالا جابجا كنند۔
روز ١٧ فوريه سال جارى، روزى بياد ماندنى براى مردم سليمانيه خواهد بود۔ در اين روز مردم معترض شهر دست به يك اقدام انقلابى زدند، شهر را قرق كردند و خواهان برچيدن سلطه چپاولگران حاكم شدند۔ خواهان خلع سلاح ميليشاى احزاب شدند، در مقابل دفتر حزب دمكرات كردستان عراق (حزب مسعود بارزانى) تجمع كردند۔ اين تجمع به زد و خورد منجر شد و نهايتا افراد مسلح اين حزب، با قصاوت و بيرحمى مردم مبارز شهر سليمانيه  را به گلوگه بستند، در اين ماجرا چندين نفر جان خود را از دست دادند و جمعى نيز زخمى شدند۔ بالافاصله حزب دمكرات كردستان عراق (پارتى)، با گسيل پنچ هزار نيروى مسلح ويژه به اطراف شهر سليمانيه لشكر كشى كرد۔ سران حزب پارتى، مداوما تهديد ميكردند و تمام نهادهاى مدنى و رسانه اى كه به حزب خودشان ربط نداشت در شهرهاى اربيل و دهوك را طعمه حريق كردند و در اين شهرها حكومت نظامى اعلام كردند و چهره حاكميت ميلشايى رعب و ترور را علنى به رخ كشيدند۔
 از ١٧ فوريه تا كنون تجمعات ميدان آزادى شهر سليمانيه و شهرهاى رانيه، چمچمال، كلار و حلبجه و چندين شهرك ديگر ادامه داشته است۔ اما اين دوره دو ماهه را نميتوان تداوم آرمانهاى ١٧ فوريه مردم شهر سليمانيه تلقى كرد، بلكه اين تحركات مردم چندين شهر كردستان عراق را بايد بدون ترديد در دو مرحله متمايز بررسى كرد۔
در هفته هاى اول، اعتراضات انقلابى مردم، همه را غافلگير كرد۔ شعارها و اقدمات در جهت ساقط كردن و برچيدن سلطه احزاب و ميلشياى اين احزاب بر سرنوشت مردم بود۔ نوشيروان مصطفى رهبر جنبش تغيير(بزوتنه وى گوران) راز اين تمايز را ده روز بعد از تظاهراتها در مصاحبه تلويزيونى با كانال KNN برملا كرد۔ او گفت:"۔۔۔ كه نه ما و نه هيچ نيروى اپوزيسيونى در ماجراى ١٧ فوريه نقش نداشته ايم۔ ما از حادثه تا زمان وقوع آن بى خبر بوديم، اما بعد از آن در دو راهى، تقابل با كشتن مردم كرد بدست كردها و سكوت، اولى را انتخاب كرديم۔۔۔" به نظر ميرسدكه درست ميگويد و اكنون ديگر به وضوح ميشود فهميد، چون تمايز كيفى و محتوايى بين اين اعتراضات از دو هفته اول با اين چند هفته آخر ميتواند  تفكيك اين مرحله بندى مسكوت را افشا كند۔ 
با اين وصف مرحله اول خيزش انقلابى مردمى است كه مشوق و نيروى محركه آن در اساس براى كم كردن شر اين دستجات مافيايى مسلح و خواستار حقوق شهروندى، عليه فقر همراه با نفرت از غارتگران، براى آزديهاى سياسى و اجتماعى شكل ميداد۔ اين خيزش بى رهبر، بى نقشه و بى پلاتفرم سياسى در مقابل نيروهاى مسلح، منسجم و با برنامه قرار گرفتند۔ اپوزيسيون دربارى در مسيرى خود را به راس اين تحركات منتقل كرد و سرانجام به شيوه مجربى  قصد دارد كه اين حركت را مهار كند۔
در ابتدا مسعود بارزانى عقب نشنينى كرد، گفت اگر مشكل با كنارگيرى او حل شود حاضر است، قول داد در دوره بعدى خود را كانديد نكند۔ برهم صالح رئيس "حكومت" از مردم كردستان عذرخواهى كرد و قول اصلاحات
داد۔ طالبانى قول داد كه دزدان درون حزبش را پاكسازى كند و فساد را ريشه كن كنند۔
با ورود به مرحله دوم، سفر طالبانى و نيچروان به ايران، سفر اردغان به اربيل و ملاقات با بارزانى، سفر وزير دفاع آمريكا به اربيل و ملاقت با بارزانى، زبان اپوزيسيون را تغيير داد۔ اپوزيسيون و مخصوصا گوران(تغيير) و نوشيروان مصطفى تلاش كردند و همچنان در تلاشند كه در دو جبهه به اهداف خود نايل آيند۔ جبهه اول در پارلمان و با اتكا به تصويب قوانيينى كه راه را براى خود هموار سازند و دوما از طريق مردم معترض در خيابان، اكنون هيئت نمايندگى و سخنگويان ميدانهاى آزادى سليمانيه و حومه زبان غير رسمى و غير قانونى اين اهرم فشار هستند۔ از متد و مفاهيم و فرمولبندى قطعنامه هاى جديد كه باسم تظاهر كنندگان صادر ميشود ميتوان تشخيص داد كه چقدر اوضاع كنونى با آرمانهاى روزهاى اول اعتراضات مردم فاصله گرفته است۔ از آنجايى كه منشا قدرت احزاب حاكم و حتى اپوزيسيون خودى بر پايه مثلث، اسلحه، پول و ديپلوماسى قرار دارد۔ به همين دليل اپوزيسيون مجاز به اميد اينكه غرب و يا حتى بخشى از دول غربى و حتى دول منطقه را به صراحت بيشتر به خود جلب كند، در تلاش است تا نيروى مردم به خيابان ريخته را وجهه مصالحه قرار دهد۔
درك اينكه جنبش هاى ارتجاعى قصد دارند كه مسير اهداف مردم معترض را به نفع خود تغيير دهند زياد مشكل نيست، ميتوان به مشاهده سطحى به اشكال و روش تجمعات، اين تلاش را تشخيص داد۔ شعارها، پرچم كردستان و نماز جمعه هاى" اميد و خشم" كه اكنون در اين مرحله آخر مزين ميدان آزادى هستند، داراى بار سياسى معينى هستند۔ اينها هر يك سمبل حضور وتلاش براى كسب هژمونى و انعكاس ظرفيت طبقاتى سياسى، سنت، جنبش هاى ارتجاعى شناخته شده بر فضاى اعترضات مردم را بما ميگويند، اين مسير بهره گيرى از فعاليت سياسى مردم از پايين براى تكميل فعاليت سياسى از بالا را نمايش ميدهد۔ ۔ اما از مساله زن، مساله كارگر، حق مردم، معيشت و سرنوشت جامعه و آزاديهاى سياسى خبرى نيست۔ تمام مفاهيم و عبارات، "تغيير" بر محور "حاكميت" و تغيير دولت و حكومت و جا بجايى دور ميزند، به روشنى قابل درك است كه در هيچ فرمولى حرفى يا حتى بويى از حق جامعه ،حق زن، حق كارگر، حق شهروند، خبرى نيست۔ احزاب حاكم  خود عاملين اين وضعيت هستند، هنوز پرونده  كشتار و سوزاندن هزاران زن در جامعه مسكوت است، هنوز عاملان كشتار كارگران سيمان تاسلوجه نا معلوم است، هنوزپرونده  كمونيست كشى درروز روشن با دستور سپاه پاسداران  در خيابانهاى شهر سليمانيه، مشخص نيست۔
جريانات حاكم و جريانات اپوزيسيون مجاز كنونى در كردستان عراق، بخشى از دخالتهاى ايران و دول عربى و تركيه و اسرائيل و غرب را نمايندگى ميكنند۔ كردستان عراق به موازات كل عراق صحنه دخالت و رقابت هاى دول متعدد از كانال و مجراى اين گونه جريانات  و دستجات علم شده به پيش ميرود۔ بايد متوجه شد كه مكانيزم هاى سوخت و ساز سرمايه داران و سرمايه دارى در جامعه كردستان عراق نه بر مبناى توليد و چرخش متعارف چرخه اقتصاد بلكه از طريق دزدى، فساد مالى و چپاول تامين ميشود۔ "اشرافيت مالى" بر پايه مافيايى از طريق احزاب مسلح هدايت ميشود۔ منبع اين دزديها پمپاژ پول از طريق غرب و دول منطقه جهت تامين حضور سياسى خود، ميباشد، به همين دليل اختلاف و تعارض و تناقص هاى درونى جناحهاى بورژوا انعكاسى از تعارضات دول درگير ميباشد، منشا اپوزيسيون شدن درون كمپ ناسيوناليزم كرد(گوران) و جريانات اسلامى در كردستان عراق همينجا سرچشمه ميگيرد۔ اين نه جنبشى براى تغيير جهت بهبود زندگى مردم عادى بلكه عطش به شركت و سهيم شدن در غارت و چپاول است، بخشى از كمپ خودى ناسيوناليسم و مذهب سياسى است كه به هر دليل دستش از قدرت و غارت كوتاه تر است ، انگيزه اساسى اپوزيسيون شدن اين جريانات را بايد در اين مسير جستجو كرد۔ لازم به ياداورى است كه جرياناتى كه خود را اپوزيسيون مينامند، عبارتند از بزوتنه وى گوران(جنبش تغيير)، جمعيت اسلامى كردستان، اتحاد اسلامى كردستان، اين سه جريان اپوزيسيون دربارى هستند كه در "پارلمان" كردستان عراق  درصد قابل توجهى نماينده دارند، علاوه بر آن هريك از اين جريانات در لويه جرگه ناكام بعد از انتخابات رياست جمهورى عراق، در پارلمان عراق نيز نمايندگانى دارند۔
اكنون از كمپين ها و ابتكارات مانند (كمپين ما تو را به رهبر قبول نداريم) كمتر خبر ميرسد۔ اكنون نماز جمعه ها و سخنرانى ملا و آخوند، سير مذاكره از بالا، ميرود كه سرنوشت تظاهرات ها را رقم بزند۔ بعد از دو ماه شهر سليمانيه و مناطق تحت حاكميت اتحاديه ميهنى(حزب جلال طالبانى) تنها مانده است۔ مناطق تحت حاكميت مسعود بارزانى در سكوت غم انگيزى بسر ميبرد۔ هنوز مردم آن بخش ديوار ارعاب و سركوب سازمانيافته حزب مسعود بارزانى را تخريب نكرده اند۔ با قظعيت بايد گفت كه اسطوره ناسيوناليسم كرد شكست قابل توجهى را تجربه كرد اما هنوز در هيئت جديد در حال تجديد آرايش است۔ اپوزيسيون رسمى خواهان جايگزينى دولت موقت و بر كنارى احزاب حاكم است بعيد نيست كه توهم و كمبود مردم و عدم حضور جريان قدرتمند سوسياليستى در راس اعتراضات مردم، راه را براى دور ديگر از تجديد آرايش سياسى ناسيوناليسم كرد با مشاركت جريانات مذهبى هموار كند۔
با توجه به موارد مادى و واقعى كه ذكر شد، راه مردم و آرمانهاى مردم براى بهبود زندگى براى رها شدن براى مساوات براى آزادى بدون ترديد نميتوا
ند از مجراى اين گونه اپوزيسيونها به نتيجه اى مطلوب منجر شود۔
 تنها نيروى مردم و نه پارلمانى كه به خود اجازه داد در مقابل چشم جهانيان چند همسرى را قانونى كند، ميتواند حق ان را و برابرى را قانونى كند۔ تنها اين نيرو است كه قادر است جناتيكارانى كه به روى اعتصاب كارگران سيمان تاسلوجه آتش گشودند و قاتلان كمونيستها را به جاى جلوس بر كرسى قدرت بر صندلى اتهام در  دادگاههاى مردمى بنشاند۔ بايست منتظر ماند و ديد اما به يقين ريشه چپگرايى و تمدنخواهى و ترقى خواهى شهر (مدينه الصعب) را نبايد دست كم گرفت۔
در اين ميان، تقابل صريح احزاب ناسيوناليست كرد ايران در مقابل مردم معترض كردستان عراق ورقى ديگر بر تاريخ بيشرمانه اين جريانات افزود۔ شاخه هاى احزاب دمكرات كردستان ايران، جريان عبدالله مهتدى و عمر ايلخانى با صراحت در مقابل خواست مردم كردستان عراق و در دفاع ازحاكمان چپاولگر اعلام موضع وفادارى كرده اند۔ عبدالله مهتدى در جلسات حاشيه پارلمان انگيس بار ديگر با تف كردن به اهداف و آرمانهاى مردم مبارز و دفاع ايثارگرانه از جلال طالبانى نقش حلقه بگوشى خود را بار ديگر به همگان ثابت كرد۔ البته موضع  ناسيوناليستى و پر ابهام كومه له و حزب كمونيست ايران نيز مايوس كننده بود، طبق معمول هميشه فشار ناسيوناليستى بر چپ بودنشان غلبه كرد، زبان صراحت و توان دفاع صريح را از آنها سلب كرد۔ براستى كه كل اين جريانات بار ديگر محك خوردند و جامعه و مردم مبارز بايد با چشم باز اينها را قضاوت كند۔
بى اعتبارى ناسيوناليسم كرد به اوج خود رسيده است۔ مردم به حق آنها را دزد و ياغى ميدانند۔ نفرت جمع شده دو دهه فوران كرده است۔ تناقضات درونى جبهه ناسيوناليسم كرد منجر به شكافهاى جدى شده است۔ به موازات آن نفوذ تاريخى كمونيزم و چپ در ديد كلى هنوز در حافظه جامعه و بويژه مردم سليمانيه وجود دارد۔ اين شرايط مناسبى براى رشد كمونيزم و گسترش فعاليت كمونيستى را خلق كرده است۔ نيروى كمونيستى كه قصد دخالت موثر و جدى را داشته باشد بايد قدرت و توان قطبى كردن جامعه و سمت و سو دادن به اعتراضات مردم را داشته باشد۔ بايد نماينده واقعى آرمانهاى مردم بستوه آمده باشد و در قالب آلترنايو كل اين بسته بندى قد علم كند۔ براى جريان چپ، ساده نيست كه بر موج اعتراضات مردم سوار شود و جا پايي پيدا كند۔ نياز به افق روشن، و سازماندهى مبارزات باالفعل مردم محروم و طبقه كارگر، ظرفيت و توان جلب مادى و حقيقى جنبش هاى اعتراضى راديكال، را ميطلبد۔ سوال اين است، آيا كمونيستهاى كردستان عراق قادر به عبور ظفرمند در اين تندپيچ تاريخى خواهند بود؟
١٢ آوريل ٢٠١١

دسته‌ها:عبدالله شريفى