خانه > سعيد صالحى نيا > دیدن خود در آئینه مخالف! در حاشیه «نقدها» به منشور سرنگونی انقلابی حزب کمونیست کارگری ایران

دیدن خود در آئینه مخالف! در حاشیه «نقدها» به منشور سرنگونی انقلابی حزب کمونیست کارگری ایران

آوریل 18, 2011

Salehinia@aol.com

مقدمه:

از مختصات خوب آدمها این باید باشد که خودشانرا مرتب در آئینه مخالف ورانداز کنند. مخالف برای آدمهائی که می خواهند از زندگی بیاموزند باید یک موقعیت مغتنم باشد. در علم هم تئوریهای مخالف و نقد علمی کارش اینست که مرتب در حال نقض فرضیه باورشده از سوی ما هستند و این ارائه نقض باور یا فرض ما همیشه می تواند منبعی باشد که باورمانرا تغییر دهیم یا بعد از رد این نقض، بطور موقت هم که شده به خود و دیگران بقیولانیم که باورمان تا اطلاع ثانوی صحیح است. لذا از هر دو سو که نگاه کنیم، نگاه در آینه مخالف را باید عادت کرد برای خود.

برای من بعنوان فعالی از حزب کمونیست کارگری ایران فرض بوده و هست که ادبیات مخالفین این حزب را با وسواس بخوانم . از مهمترین مخالفین این حزب ، متاسفانه یا خوشبختانه همین گروههائی است که از دلش بیرون آمده اند و به شیوه ای وسواس گونه برای اثبات خود همواره به "نقد حزب ما" نشسته اند. این به خودی خود چیز بدی نیست و شاید بیشتر برای ما فعالین حزب کمونیست کارگری مغتنم باشد تا از این آینه های متعدد استفاده بببیریم و خودمانرا بیشتر حک و تصحیح کنیم یا با رد قانع کننده ای برای نظریات مخالفین نظریاتمانرا به پیش ببریم.

چندی پیش منشور سرنگونی انقلابی حزب کمونیست کارگری ایران منتشر شد(1). این منشور شامل دو بخش است:

الف:تعریف سرنگونی:

١- خلع ید ولی فقیه، رئیس جمهور و كلیه مقامات دولتی از قدرت

٢- بازداشت فوری و محاکمه علنی سران و کلیه مقامات جمهوری اسلامی که در تمام طول حاکمیت این رژیم مسئول، آمر و یا عامل کشتار و جنایت علیه مردم بوده اند

٣- انحلال فوری وزارت اطلاعات و همه نهادها و نیروهای امنیتی، سرکوبگر و مسلح حکومت

٤- انحلال دولت، مجلس، قوه قضائیه، دادگاهها، بنیادها و سایر نهادهای سیاسی و اجرائی و ایدئولوژیک رژیم

5-الغای قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، قانون قصاص، قانون کار و سایر قوانین ضد انسانی

جمهوری اسلامی

ب:اهدف سرنگونی:

١- آزادی فوری و بیقید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی

٢- لغو مجازات اعدام.

٣- لغو حجاب اجباری و جداسازی جنسیتی. لغو فوری همه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان.

٤- جدائی کامل مذهب از دولت، از سیستم قضائی و از آموزش و پرورش. آزادی کامل مذهب و بی مذهبی بعنوان عقیده و امر خصوصی افراد

٥- اعلام و تضمین آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تشکل و تحزب

٦- برسمیت شناسی حقوق مساوی برای همه شهروندان کشور مستقل از مذهب، زبان، قومیت، جنسیت، ملیت و تابعیت

٧- حسابرسی مالی از کلیه مقامات حکومت و وابستگانشان و همچنین کلیه موسسات و بنیادهای مذهبی، اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی. مصادره اموالی که این مقامات و موسسات از راه دزدی و غارت اموال مردم تصاحب کرده اند و صرف آن در خدمت رفاه همه افراد جامعه

٨- تامین فوری مبرم ترین نیازهای رفاهی جامعه. افزایش فوری دستمزد و حقوق متناسب با سطح هزینه ها و منطبق با آخرین استانداردهای زندگی امروز. رایگان کردن فوری طب و آموزش و پرورش.

رفیق حمید تقوائی در حاشیه انتشار این منشور ، پاسخ به یک ضرورت در شرایط سیاسی مشخص ایرانست. وی توضیح می دهد که (2):

ا)  ..این منشور یک جنبش اجتماعی معین است.. برای شناساندن و هویت بخشیدن به جنبش انقلابی جاری در ایران..و نه سند و پلاتفرمی در مورد سیاستها و وظایف حزب است- نقشی که قطعنامه ها و پلاتفرمهای حزبی دارند- و نه سندی است برای ائتلاف و یا جلب و جذب احزاب و نیروهای سیاسی به همکاری با حزب

2) دستورالعمل جنبش سرنگونی انقلابی است در مقابل "اصلاح طلبی"

3) ..جنبه دیگر اهمیت این منشور مقابله با یک جنبش ملی-اسلامی است که علت وجودیش در واقع مقابله با سرنگونی طلبی و جنبش انقلابی برای سرنگونی است.

4) این منشور همچنین حساب سرنگونی انقلابی رژیم را از خط براندازی و رژیم چنجی جدا میکند.

 

بنظر من شرایط امروز در ایران و منطقه از سوئی و در شکست "جنبش سبز" و تلاشش برای شکست دادن و به بیراهه بردن انقلاب مردم ایران انتشار این منشور را به عنوان یک فرمول بندی پایه ضروری می کرد. نه الان بلکه در تمامی مقاطع دیگر نیز حزب ما باید توان اینرا داشته باشد تا به تدوین و فرمول بندی اهداف تاکتیکی جنبش دست بزند و آنرا انتشار دهد تا کمکی باشد برای فعالین عملی جنبش انقلابی. این فرمول بندیهای مقطعی گرچه ممکنست طی زمان تغییر کند و بالطبع پخته تر شوند اما نشانه درک دینامیکی است که حزب کمونیست کارگری در برابر جنبش انقلابی ارائه داده است. این فرمول بندیها مثلا در مرحله عروج ابتدائی انقلاب 88 با انتشار خواستهای دهگانه نشان داده شد. آن خواستها نیز به هیچ وجه همه پاسخ حزب ما به مسئله جامعه ایران نبودند و این منشور هم چنین هدفی را دنبال نمی کند . بلکه همانطور که حمید تقوائی هم توضیح داد، صرفا جمع بندی است برای پاسخ به یک ضرورت سیاسی معین که همانا نیاز به مرزبندی واضح تر بین انقلاب و ضد انقلاب است. ضد انقلابی که در اشکال حاکم و توسری خورده یا بیرون از حاکمیت تمامی تلاشش را می کند تا با ایجاد ابهام در اذهان جوانان انقلابی ، انقلاب را به شکست بکشاند.

اینها بطور خلاصه اساس ماجرای انتشار این منشور بود از دید من. اما اجازه می خواهم دو نمونه از انتقادهای به این منشور را از دو دیدگاه یکی دیدگاه رحمان حسین زاده (حزب حکمتیست)(3) و علی جوادی(حزب اتحاد کمونیست کارگری) (4)را بررسی کنم:

(1)نقد رحمان حسین زاده از حزب حکمتیست:

رحمان حسین زاده ، این منشور حزب کمونیست کارگری را "اپورتونیست راست" می نامد. شروع نقدش از تحلیل انقلاب 88 است که او آنرا "انقلاب مخملی" می نامد که صاحبش هم "جنبش سبز" است. او حزب کمونیست کارگری را بخشی از این جنبش معرفی می کند که قرار دارد با این منشور ، "سیاستهای بورژوازی" را فرموله کند. او مدعی است که "رفسنجانی هم می توانست این منشور را بدهد"! حسین زاده در جای دیگر می فرماید که 5-6 سال پیش که حزب حکمتیست منشور داد راست راستکی جنبشی وجود داشت اما حالا جنبشی سرنگونی طلب نیست بلکه "سرنگونی طلبی وسیع هست" اما جنبش نیست! لذا الان چون وقت انقلاب نیست او نوشتن این منشور را اساسا "اپورتونیستی" می داند چون ظاهرا حزب کمونیست کارگری دارد می گوید که جنبش انقلابی و سرنگونی طلب هست و دارد ایرانرا با مصر و تونس مقایسه می کند و راست است چون این خواستهای منشور را هم رفسنجانی و گنجی و جنبش سبزیها هم دارند.! تاکید آخر حسین زاده اینست که حزب در این منشور "دید همه با هم" را تبلیغ می کند و نه دید طبقه کارگر را!

اینها خلاصه جلسه پالتاکی رحمان حسین زاده در "نقد" منشور انقلابی حزب کمونیست کارگری!

من فکر می کنم اساس نقد حسین زاده بر اساس این استوار است که گویا جنبش انقلابی 5-6 سال پیش در ایران بوده ولی اینکه از سال 88 شروع شده و ابعاد بسیار بزرگتری داشته و بسیار شفافتر هم شعار سرنگونی داده و همه حاکمیت را هم هر چه شفاف تر مورد هدف قرار داده بر اساس حزب متبوع او "جنبش انقلابی نیست" بلکه "بطور وسیعی سرنگونی طلب هست اما جنبش نیست!" این پایه کج حسین زاده نتیجه اش این می شود که او باقی راه را هم به بی راهه برود. او مدعی است که خواستهای این منشور را رفسنجانی دارد! از او می خواهم مشخص بگوید که کجا رفسنجانی به او گفته که دستگیری همه سران رژیم و انحلال نهادهای سرکوب رژیم و خلع ید همه عناصر رژیم یا الغای قانون اساسی رژیم و جدائی کامل مذهب از دولت و بقیه مواد منشور را رفسنجانی هم می گوید؟ این از شگردهای این عزیزان در حزب حکمتیست است که برای توجیه دنیای ذهنیشان گاها مجبورند امتیازهای گزافی به رفسنجانی و گنجی و "جنبش سبز" بدهند تا خانه نشینی خودشانرا توجیه تئوریک کنند!

دید همه با هم؟ انقلابها طبیعتا بنوعی دید همه با هم هستند مهم اینست که چه خط سیاسی جهت دهنده دید همه با هم است. مثلا لنین در انقلاب اکتبر شعار نان و صلح و آزادی داد. این یک فرمول ساده از خواستهای مشترک همه جامعه روسیه بود. این فقط طبقه کارگر نبود که این نیازها را اعلام می کرد ملیونها دهقان فقر زده و ملیونها از مردم طبقات میانی جامعه هم این نیازها را حس می کردند. مهم این بود که حزب طبقه کارگر در آن زمان اولا "دید طبقه کارگر" را به معنی جدا سازی نیاز طبقه کارگر نگرفت و دوما تلاشش این بود که فرمولی بدهد که خواستهای مشترک جامعه را فرموله کند و به صدای همه جامعه در مقابل تزاریزم تبدیل شود. اگر حزب متبوه حسین زاده آنجا بود چه می کرد؟! حتما یک پالتاک می گذاشت و انتقاد می کرد که چرا لنین شعار نان و آزادی و صلح را خطاب به مردم روسیه داده؟! احتمالا حتی این عزیزان لنین را قانع می کردند که اصلا وقت انقلاب نیست و ملیونها مردم روسیه درست است که سرنگونی طلبند اما احتمالا هنوز "جنبش نیستند"!

(2)نقد علی جوادی به منشور سرنگونی انقلابی حزب کمونیست کارگری(4):

علی جوادی در تنگنای دیگری کیر است. او در سایه حزب کمونیست کارگری ایران حرکت می کند و قبول دارد که این واقعه اخیر که از سال 88 شروع شده یک جنبش انقلابی است. نحوه عمومی انتقاد او به حزب ما که او حزب منحل شده، اکس مسلم و غیره می نامندش اینست که حزب ما در جنبش سبز منحل شده. در مورد منشور انقلابی سرنگونی او مدعی است که حزب ما قرار گذاشته که "نیروهای اپوزسیون را متحد کند". او سوال می کند که "حزب کمونیست کارگری نماینده کدام جنبش است؟ جنبش سرنگونی یا جنبش کمونیزم کارگری؟" که البته پاسخ او اینست که حزب ما نماینده جنبش کمونیزم کارگری نیست! او مدعی است که ما حزبی انحلال طلب هستیم و در "جنبش سرنگونی طلب مردم" خودمان را منحل کرده ایم!

اولا: حزب ما سیاستش در مورد مسئله اتحاد اپوزسیون بسیار شفاف است. در توضیح همین منشور هم حمید تقوائی تکرار می کند که هدف ما به هیچ وجه تلاش برای متحد کردن "اپوزسیون" حول ما نیست. اینکار از جهت تئوریک و عملی ناشدنی است.(5). هدف حزب کمونیست کارگری البته همیشه این بوده و باید باشد که جامعه را حول شعارهای انقلابی و کمونیستی اش متحد کند. خواستهای خود که خواستهای طبقه کارگر ایرانست به خواستهای کلیت جامعه تبدیل کند. در انقلابها این پدیده بطور موقت اتفاق می افتد که خواستهای یک گرایش یا گفتمان سیاسی به خواستهای کلیت جامعه تبدیل می شود. حزب ما همه تلاشش اینست که خواستهای فرموله شده از سوی ما که انعکاس خواستهای طبقه کارگر است تبدیل شود به خواستهای کلیت جامعه. این ربطی به بحث "انقلاب همه با هم" که این منتقدین می فرمایند ندارند. مشترک شدن شعارهای جامعه در دوره انقلابی معادل وحدت طبقات اجتماعی نیست که در بلند مدت و بیرون از دوران انقلابی امکان پذیر نیست. اهمیت انقلاب همینست که امکان مشترک شدن خواستهائی عاچل را فراهم می کند و این امکانرا حزب
کمونیست کارگری مرتب باید فرموله کند و جلوی جامعه قرار دهد. اما این خواستها چیست؟ آیا علی جوادی اصلا در مقاله بلند بالایش(4) زحمت بررسی این خواستها را بخود داده؟ متاسفانه انرا هم از او نمی بینیم! تکرار دعاوی توخالی گذشته بیش از نیمی از مقاله اش را گرفته و خواننده نمی داند که مقاله او دارد نقد منشور می کند یا باز کردن در گلایه های گذشته!

 

دوما: جنبش سرنگونی و جنبش کمونیزم کارگری نباید دو تا بمانند! اساسا هدف جنبش کمونیزم کارگری باید این باشد که انقلاب را هدایت کند و اهدافش بشود اهداف جنبش سرنگونی طلبی و این "انحلال جنبش کمونیزم کارگری " نیست! اگر جنبش کمونیزم کارگری بتواند مهر خود را به جنبش سرنگونی طلبی بزند و هژمونی آنرا بدست گیرد علامتش اینست که مردم شعارهای ما را در خیابان بدهند همانطور که مثلا لغو مجازات اعدام در حال حاضر بخشی از خواستهای کلیت این جنبش شده که افتخار ماست. فرموله کردن و تبلیغ و ترویج منشور انقلاب و بسط تعریف معین ما از مفهوم پیروزی انقلاب به کلیت جنبش سرنگونی از قضا مهمترین وظیفه ما کمونیستهای کارگری است. اگر علی جوادی انتقادی دارد باید بگذارد روی نشان دادن مواردی که ما از اصول خود در کمونیزم کارگری کوتاه آمده ایم نه اینکه ما را به انحلال در جنبش سرنگونی؟ متهم کند. خواستهای مطرح شده حداقل در این منشور را بنا به مستندات خود گرایشات سیاسی در جامعه ایران، بطور مشخص خود ما مطرح کرده ایم و نه هیچ گرایش دیگر و رادیکالیزه کردن این خواستها، قدم به قدم با تعمیق انقلاب، وظیفه ماست که در منشورهای بعدی باید انجام شود.

(3) حالا خود را در آینه چگونه می بینیم؟

دو مورد نمونه هائی بود از آینه هائی که این دو گرایش سیاسی برای ما فراهم آوردند. یکیشان اساسا معتقد به وجود جنبشی سرنگونی طلب نیست هر چند که خیلی سرنگونی طلب را می شناسد اما اونها "جنبش ندارند" (که احتمالا وصف حال خود عزیزان حکمتیست بوده در چند سال اخیر! لذا مدعی است که اساسا منشور انقلابی نوشتم حالا ضرورت ندارد! دیگری که وجود این جنبش انقلابی را قبول کرده برای نشان دادن وجودش مجبور شده ما را متهم کند که "در جنبش سرنگونی طلب" منحل شده ایم و خواستیم "احزاب را متحد کنیم"!

هیچکدام از این انتقادها ربطی به حزب کمونیست کارگری ایران نداشته و ندارد. بیشتر وصف حال پریشان این عزیزانست. کاشکی در بحثهای این عزیزان می شد ما یک ضعف جدی به خودمان ببینیم و ترمیمش کنیم! از دید من نگاه در آینه این عزیزان بیشتر در درستی سیاستهای حزب ما گواه بود تا چیز دیگر. منشور سرنگونی انقلابی حزب کمونیست کارگری ایران کاری بموقع بود. ابهام درون فعالین عملی جنبش انقلابی در مورد ماهیت و جهتی که انقلاب باید بگیرد کم نیست. حتی تعریف سرنگونی را باید بارها و بارها مثل معلمی صبور تکرار کرد و سر هر پیچ انقلاب هم فرمول بندی بهتر و منطبق تر با توازن قوا جلوی جامعه گذاشت. نوشتن منشور سرنگونی نوشتن آیه هائی بر سنگها برای همیشه نیست. این کار فعالیتی مهم و تاکتیکی برای تجدید و تعمیق فرمول بندی اهداف انقلاب است . اهمیتش بیشتر برای فعالین عملی است که قدمهای بعدی را بر می دارند. وگرنه اهداف بلند مدت را ما در برنامه حزبمان داریم. مهم اینست که زندگی روزمره و جنبش را بطور عملی به آن اهداف بلند مدت گره بزنیم. کار منشور سرنگونی اینست.

 

منابع دیگر:

(1)منشور جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی (حزب کمونیست کارگری ایران)

http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/107-hezb/6374-1390-01-08-14-55-05.html

(2) مصاحبه با حمید تقوائی: منشور سرنگونی پاسخی به یک ضرورت مبرم سیاسی است

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/40-hamid-t/6410-1390-01-12-09-31-59.html

(3) منشور سرنگونی و اپورتونیسم راست ( فايل صوتى سمينار پالتاکى )(رحمان حسین زاده)

http://www.azadi-b.com/J/2011/04/post_351.html

(4) "منشور سرنگونی"٬ تلاشی برای اتحاد چپ و راست!(علی جوادی)

http://www.azadi-b.com/J/2011/04/post_326.html

 (5) سعید صالحی نیا: توهم "عبور از هژمونی" و کوبیدن تکراری بر طبل "اتحاد جبهه ای" پاسخی دوباره به نظریه "اتحاد های سیاسی"

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/3176-1389-04-11-12-38-16.html

دسته‌ها:سعيد صالحى نيا