خانه > رضا کمانگر > حزب حکمتیست در یک آزمون تاریخی!

حزب حکمتیست در یک آزمون تاریخی!

جون 22, 2011

مقدمه: برای من بعنوان یک فعال کمونیست که بیش از نیمه عمر خود را در صف تحزب کمونیستی جهت تقویت مبارزه طبقاتی سپری کرده ام بدیهی است قبل از حقانیت هر بحث و جدل حفظ سازمان و حزب برایم اولویت حیاتی دارد. مبارزه بدون سلاح، راه بجای نمیبرد، کارگر بدون سرپناه نمیتواند به فکر مبارزه طبقاتی بیفتد، یک مارکسیست بدون سازمان حزبی هم مانند یک انسان بی سرپناه در درون جامعه است که تاثیر گزار نیست. بحثی هم که نتیجه اش انشققاق غیره طبقاتی باشد پشیزی ارزش ندارد، از این رو عبور حزب حکمتیست از این تند پیچ سخت، وظیفه خود بعنوان یک فعال حزبی، کمونیست و همه اعضای رهبری، کادر های حزب و ازجمله رفیق کورش مدرسی بعنوان شخصیت تاثیر گزار در این شرایط میدانم. قطعا هر گونه برخورد نادرست و اتفاق ناگوار که یک پارچگی حزب و موقعیت حزبی را در این شرایط تضعیف کند همه ما مسئولیم، اگر ما خودمان را ببخشیم اما جامعه بوسیله فراموش کردن همه وابستگان به حزب حکمتیست، ما را نخواهد بخشید!

 

یک تصویر، کدام راه را انتخاب میکنیم؟

 

بحث های جاری درون حزب حکمتیست، توجه ها را هم از بیرون از حزب و هم در داخل حزب به خود جلب کرده است. واکنشها در بیرون از حزب از آنجا که به احزاب "اکس" هم خانوادگیهای خودمان برمیگردد تعجب آور نبود چراکه کینه و نفرتی که از حزب حکمتیست در میان دوستان سابق هست اگر چیزی غیر از این میبود باید متعجب میشدیم، مواضع رهبران حزب کمونیست کارگری و حزب اتحاد از قبل، قابل پیشبینی بود که قابل اتکا برای راه حل و برون رفت از این وضعیت نیستند و فکر نمیکنم کسی در داخل حزب حکمتیست هم به آن توجه ای نشان دهد. در میان طیفهای گوناگون فعالین داخل و خارج کشور هم با نگرانی و کنجکاوی بحثهای اخیر درون حزب حکمتیست تعقیب میشود و بعضا ابراز نگرانی شده است. در داخل حزب هم انگار این مباحث دامن هر فعال، عضو و کادر حزب را برای انتخاب سیاسی را گرفته است، انگار راه سومی وجود ندارد، یا باید با مباحث "طبقه کارگر و تحزب کمونیستی" رفیق کورش مدرسی را نقد کنید و علیه آن باشید و یا باید موافق آن باشید و همه چیز را در معیار موافقت با آن انتخاب کنید. انگار راه سومی وجود ندارد. من اما راه سوم را انتخاب کرده ام و حزب حکمتیست را در یک آزمون تاریخی قرار میدهم. تعهد به تعدد نظرات و وحدت عمل میدان عملی است که دامن حزب حکمتیست را امروز بطور عملی و علنی گرفته است، یک آزمون تاریخی است، یا این حزب را به یک حزب سیاسی ریشه دار طبقه کارگر و جامعه ایران تبدیل میکنیم و یا این آخرین اختلاف و انشقاق در تاریخ سیاسی این حزب در جامعه ایران خواهند بود که رسالتشان پایان یافته موجودیتش مربوط به یک دوره حیات سیاسی جامعه ایران خواهد بود. هر دو راه بطرف رهبری حزب حکمتیست بازاست و انتخاب هم آگاهانه است. همین جا باید یک نکته را بدون تعارف و بطور جدی یاداور شوم که بخشی از رهبری حزب حکمتیست میانگین سنشان بالای 50 سال است و تجربه چندین انشقاق و انشعاب را در کارنامه فعالیت سیاسی خود دارند اما در کارنامه هیچکدامشان تاکنون نشانی از سرپناهی برای کارگر و برای زن و برای جوان و کودک دیده نمیشود. انسانهای شریف و برجسته ای که بعد از 50 سال هنوز در ابتدای راه هستند. این بار اگر تعمق نکنند دیگر فرصتی برای جبران خسارت نخواهید داشت! به قول مارکس انسان سازنده تاریخ خویش است.

 

اختلاف نظر سیاسی را به رسمیت بشناسیم

به فاصله کمی بعد از کنگره 4 حزب حکمتیست که رفیق کورش مدرسی بدلیل وضعیت جسمی و اولویتها و مشغله های شخصی خود را در آن کنگره کاندید نکرد با فاصله کوتاهی با مطلب "نقطه سرخط " حزب را از بیرون با مشغله های خود درگیر کرد و با سمینار "طبقه کارگر و تحزب کمونیستی" روش و سیاستی را طرح کرد که حزب را با چالش روبرو کرد. من در زمان کنگره چهارم حزب حکمتیست این شرایط را پیش بینی کرده بودم طی مطلبی با عنوان "تصویری از کنگره چهارم حزب حکمتیست" این شرایط را در حزب و رهبری را در غیاب عضویت رفیق کورش مدرسی در رهبری حزب را تصویر کرده بودم که در بخشی از آن مطلب چنین نوشته بودم "اولین مشکل پیشاروی حزب حکمتیست عدم حضور کورش مدرسی در رهبری حزب است. این یک واقعیت است که کورش مدرسی تاکنون نقش کلیدی در تاسیس خط سیاسی حزب حکمتیست داشته است، امروز او بیرون از کمیته مرکزی قرار گرفته و نقش سیاسی او از راه بیرون به رهبری حزب تاثیر میگذارد که شرایط رهبری حزب را سختر میکند. مسئله دیگر، کمیته مرکزی در غیاب کورش مدرسی با عدم اتوریته سیاسی برتر رنج میبرد، 48 نفر کمیته مرکزی همه خود را بر دیگری یا برابر و یا برتر میدانند که این شرایط حزب را در یک آزمون جدی قرار داده است. "

این پیشبینی امروز به واقعیت تبدیل شده است. رفیق کورش مدرسی در بیرون از رهبری حزب، خط سیاسی و بحثهایش تاثیر بلفعلی بر رهبری حزب دارد، این تاثیرات دارای جوانب مثبت و منفی است، در هر دو حالت اما رفیق کورش با دست وبال آزاد افکار و اندیشه و خط سیاسی خود را بیان میکند و نگران سرنوشت سیاسی حزب حکمتیست نیست. البته این حق طبیعی هر فردی است که آنطور فکر میکند آزاد باشد آن را هم بیان کند و این شامل رفیق کورش هم میشود. اما باید طرف مقابل هم  آزاد باشد نقد کند. اما تا اینجا مشکلی نیست، مشکل آنجا پیش میاید که مسئولیت عملکرد گذشته را تقسیم نکنیم و فقط آینده را تصویر کنیم. بنظر من بعد از کنگره چهارم سه بحث رفیق کورش با عنوانهای "نقطه سرخط، طبقه کارگر تحزب کمونیستی و بحث برقه" دیدگاه های جدیدی هستند که با متدودلژی کمونیسم کارگری و منصور حکمت متفاوت است اما این مباحث باید در حزب قابل تحمل باشند و رفقای حمایت کننده حق داشته باشند حول آن مباحث پلاتفرم سیاسی تنظیم کنند، اگر اکثریت شدند رهبری سیاسی و اجرایی حزب را در دست میگیرند. اگر اکثریت نشدند باید حق داشته باشند فراکسیون حزبی داشته باشند. اما حق باید دوجانبه باشد، رهبری و کادر های حزب هم نمیتوانند بیتفاوت از کنار آن مباحث بگذرند، نقد و بررسی حق همه باید باشد، باید فضای سیاسی را ایجاد کنیم که این مباحث اخیر بعنوان نظرات جدید رفیق کورش بررسی و مطالعه شوند، قطعا مسئولیت این مباحث هم بعهد رفیق کورش است و حزب حکمتیست نباید هیچ مسئولیتی در قبال این مباحث د
اشته باشد.

 

رهبری حزب و پلاتفرم رهبری

حزب حکمتیست باید رهبری اجرائی و سیاسیش را بر اساس پلافرم سیاسی و اجرائی در پلنم حزب انتخاب کند، حزب حکمتیست باید زمینه تعدد نظر و وحدت عمل را با تحمل سیاسی فراکسیونهای درون حزب به زمینه عمل برساند. بنظر من حزب حکمتیست باید اختلاف نظر سیاسی را در درون حزب برسمیت بشناسد و رعایت حقوق اقلیت و اکثریت به فرهنگ سیاسی رهبری و کادر های حزب تبدیل شود.

 

موانع اصلی چیست؟

 حزب حکمتیست و رهبری آن آغشته به فرهنگ جدل آنلاین است. این موانع اصلی است که حزب را تهدید میکند. در فرهنگ سیاسی چپ در ایران اختلاف نظر سیاسی با تصویه حساب سیاسی قاطی میشود که تاکنون ضربات جبران ناپذیری را به تحزب کمونیستی هم زده است. حزب حکمتیست هم مبرا از این فرهنگ سیاسی چپ ایرانی نیست.

راه حل اصلی گذر از  این موانع است، بحث سیاسی، اختلاف نظر سیاسی نشانه بلوغ سیاسی است، نشانه مشغله جهت مسئولیت پذیری در درون جامعه است و در عین حال حزب را پویا و پخته تر میکند. روحیه باز و تحمل را در صفوف خود تقویت کنیم، حزب حکمتیست باید سرپناهی برای طبقه کارگر، جامعه و هم ما باشد!

http://www.r-kamangar.com/

22 ژوئن 2011 – 01 تیر 1390

دسته‌ها:رضا کمانگر