خانه > مظفر محمدی > شادمانی کردهای منطقه! در حاشیه انتخاب ٣٦ نماینده کرد به پارلمان ترکیه

شادمانی کردهای منطقه! در حاشیه انتخاب ٣٦ نماینده کرد به پارلمان ترکیه

جون 27, 2011

دویچه وله در باره انتخاب نمایندگان کرد به پارلمان ترکیه با رهبران ناسیونالیست کرد منطقه گفتگو کرده است.

جلال طالبانی و مسعود بارزانی این موفقیت را تبریک گفته و آن را پیروزی بزرگ قلمداد کرده اند. مصطفی هجری دبیراول حزب دمکرات کردستان ایران هم گفته است که این پیروزی کردهای ایران هم هست.

بر اساس گزارش دویچه وله، کارشناسان مسائل قومی می گویند، کشورهای همسایه ایران تلاش کرده اند که مشکلات قومی را حل کنند. از جمله در افغانستان رییس مجلس، از میان اقلیت قومی ازبک انتخاب شده است. در عراق جلال طالبانی از رهبران قومی کرد، رییس جمهور شده و زبان کردی برسمیت شناخته شده است. وحالا در ترکیه هم 36 نماینده کرد به پارلمان ترکیه انتخاب شده اند. با وجود این، کارشناسان مسایل قومی تاکید می کنند، برخلاف این روند، در ایران وضعیت قومیت ها بدتر شده است.

 

اینکه تحولات ترکیه چقدر به حل مساله کرد و تخفیف یا رفع ستم ملی در این کشور کمک کرده و می کند موضوع بحث این یادداشت نیست. در اینجا می خواهم کوتاه بگویم که چرا این اتفاق در ترکیه، آب را از لب و لوچه ناسیونالیست های کرد ایران آویزان کرده است!

بنا به گزارش خبرنگاران کرد در کردستان ایران، تحولات ترکیه و انتخاب 36 نماینده کرد به پارلمان، موجی از خوشحالی و شادمانی، کردستان ایران و فعالان کرد ایرانی را در بر گرفته است.

این اولین بار نیست ناسیونالیستهای کرد در کردستان ایران ابراز شادمانی می کنند. آنها در انتخاب اولین بار طالبانی به ریاست جمهوی عراق هم رقصیدند و شیرینی پخش کردند. حالا هم از جمهوری اسلامی می خواهند که روش ترکیه را الگو قرار داده و نمایندگان بیشتری از کردها را به مجلس ببرد!

اما ببینیم این تحولات در زمین بازی طبقات اصلی جامعه ( بورژوازی و پرولتاریا) چه نقش و تاثیری داشته ودارند.

 

اولا، نارضایتی ناسیونالیستهای کرد از جمهوری اسلامی  به معنای احزاب در اپوزیسیون و در تبعید و روشنفکران ناراضی کرد در واقع با نارضایتی بورژوازی کرد به مثابه طبقه در شهر و روستاهای کردستان همسان و یکی نیست. بورژوازی کرد بمثابه صاحب سرمایه نقدی و غیر نقدی وصاحبان صنایع ساختمان و کارخانه ها و زمین و املاک…، معلوم نیست چرا باید از جمهوری اسلامی ناراضی و با آن ناسازگار باشند. نیستند.

سهم بورژوازی کرد چه در ثروت و سود و استثمار طبقه کارگر و چه در قدرت در نظام جمهوری اسلامی، کم نیست. آنها در استثمار طبقه کارگر در کردستان و کسب سود و ثروت ناشی از کار ارزان و کنترل بازار و غیره دست کمی از هیچ کدام از بخشهای دیگر بورژوازی در ایران ندارند. نمایندگانشان راهم در مجلس اسلامی دارند و دهها کانون و انجمن و غیره هم تحت عنوان جبهه متحد کرد، فراکسیون نمایندگان کرد مجلس اسلامی، کردهای مقیم مرکز و غیره خودشان را هم تشکیل داده اند.

بنا براین سرمایه دار کرد دلیلی ندارد برای پیروزی طالبانی شیرینی پخش کند و یا از تحولات انتخاباتی در ترکیه  شادمان باشد. بورژوازی کرد سرمایه و سودش را از "کردایه تی" بیشتر دوست دارد. اول سرمایه دار است و سود می خواهد، هر کجا این تامین شد جایش آنجا است. و این جا و مکان  و منفعت در چارچوب جمهوری اسلامی تامین و محفوظ است. در نتیجه رژیم جمهوری اسلامی رژیم سیاسی او هم هست. منفعت بورژوازی کرد در چارچوب رژیم و در تهران است نه در اربیل و بغداد و نه در پارلمان ترکیه در آنکارا. اینکه بورژوازی کرد و نمایندگانشان در پارلمان و غیره، درکنار کدام جناح رژیم قرار می گیرند هم تغییری در اصل مساله نمی دهد.

 

دوما و از طرف دیگر طبقه کارگر و کارگران در کردستان هم، چه  تاریخا و چه در سه دهه اخیر،  هیچ منفعتی درجنبش ناسیونالیستی کرد نداشته و ندارند. در اوج بی قدرتی جمهوری اسلامی که تازه سر کار امده و تثبیت نشده بود، کارگران کوره توسط حزب دمکرات سرکوب  و رهبرانشان ترور شدند. از آن زمان به بعد هم سرنوشت کار و زندگی طبقه کارگر را کار ارزان و استثمار وحشیانه توسط بورژوازی خودی تعیین می کند. توسط بور|ژوازی کرد استثمار می شود، فقر و بی مسکنی و تنگدستی  و سفره خالی به خود و خانواده اش تحمیل می شود و توسط قوانین کار و پلیس و وزارت کار جمهوری اسلامی هم سرکوب می گردد. برای کارگران در کردستان هم، همانند بورژوازی کرد، جایی برای ناسیونالیسم و کردایه تی وجود ندارد. ناسیونالیسم نه تنها منافعی از طبقه کارگر را نمایندگی نمی کند، برعکس موجب تفرقه در صفوف او است. هر درجه آلودگی کارگران کردستان به ناسیونالیسم و جنبش کردایه تی ناشی از این تفرقه قومی در میان آن ها است و ضدکارگری است.

برای کارگران و مردم زحمتکش و زنان ستمدیده در کردستان، معیار، کار و زندگی هم طبقه ای هایشان در ترکیه و عراق و کردستان عراق است. در دولت دمکرات اردوغان (از نظر قوم پرستان کرد در کردستان ایران) طبقه کارگر در ترکیه اعم از کرد و ترک و ترکمن و غیره بوحشیانه ترین شکل استثمار می شوند، در آلونک های حاشیه شهرهای استانبول و انکارا و دیاربکر و آنتالیا و غیره با خانواده هایشان زندگی سخت و طاقت فرسا و زیر خط فقری دارند، سرکوب می گردند، رهبرانشان به زندان می افتند و ترور می شوند.

 کارگران در عراق و در کردستان چند دهه است در شرایط سناریوی سیاهی که بورژوازی عرب و کرد و ترکمن و غیره به مردم تحمیل کرده
اند، بسر می برند. کارگران و زحمتکشان کردستان که در همین چند ماه اخیر در شهرهای کردستان، علیه ستم و استثمار و بی حقوقی و فساد و غارت ثروتهای جامعه شان به پا خاستند و در میادین شهرها فریاد ازادیخواهی و حق طلبی سر دادند، توسط بورژوازی واحزاب کردی و خودی حاکم سرکوب شدند و روانه خانه گردیدند. دولت خودی کردی در کردستان عراق دولت میلیونرها و "فرعون" ها و غارتگران نان سفره کارگران و مردم زحمتکش است. بنا بر این نه رییس جمهور شدن طالبانی و نه انتخاب 36 نماینده کرد به مجلس ترکیه موجب خوشحالی و شادمانی کارگران و مردم زحمتکش کردستان ایران هم نیست.

 ارزیابی احزاب کردی و روسایشان چون مصطفی هجری و گزارش خبرنگارها و روشنفکران ناراضی و نان به نرخ روز خور از خوشحالی مردم کردستان ایران، کذب محض و دروغ بی شرمانه ای بیش نیست.

  

با توجه به این واقعیتهای چون روز روشن و آشکار طبقاتی، اساسا بازار ناسیونالیسم، کردایه تی و قوم پرستی در میان طبقات اصلی جامعه کردستان ( بورژوازی و پرولتاریا) کساد است. احزاب ناسیونالیست و روشنفکران ناراضی کرد با اتکا به  اقشاری از خرده بورژوازی ناراضی و محافلی از دانشجویان ناسیونالیست کرد در دانشگاه ها که بین طبقات اصلی جامعه در نوسان اند، دنبال قربانی و سمپات و دنباله رو خود می گردند و نهایتا در شکاف اختلافات جناحی جمهوری اسلامی سرباز جناح اصلاحات و جنبش سبز اند.

 

از منظر کارگران در کردستان، این تحولات از بالا و در پارلمانهای عراق و ترکیه و کاخ ریاست جمهوری طالبانی و یا ابراز شادمانی ناسیونالیستهای ناراضی کرد، در حاشیه جامعه، بی ربط به شرایط کار و زندگی شان و بی ربط به مبارزه طبقاتی شان است. اما باید هشیار بود که ناسیونالیستها و روشنفکران ناراضی کرد، بیهوده نمی کوشند تا این تحولات را پیروزی مردم کردستان ایران قلمداد کنند. وظیفه کارگران آگاه و رهبران کارگری است که این تلاشهای قوم پرستانه و تفرقه اندازانه در صفوف کارگران و مردم را در میان هم طبقه ای های خود افشا کنند. طبقه کارگر در سراسر ایران یک سرنوشت مشترک و یک منفعت مشترک دارد. رهایی کل طبقه در گرو یک مبارزه طبقاتی بین طبقه کارگر و طبقه حاکمه بورژوازی ایران است. غرولند های اقشاری از خرده بورژوازی ناراضی و روشنفکرانشان و جریانات قومی برای به بازی گرفته شدن توسط جمهوری اسلامی بنا بر الگوی طالبانی واردوغان برای طبقه کارگر پوچ است. طبقه کارگر راه مستقل خود، روش مبارزه طبقاتی مستقل خود، اتحاد و تشکل توده ای و کمونیستی و حزبی خود و همبستگی و هماهنگی سراسری خود را می خواهد.

دسته‌ها:مظفر محمدی