خانه > محمد امین کمانگر > تو همانی که می اندیشی!

تو همانی که می اندیشی!

ژوئیه 1, 2011

هر حرکتی که از آدمی سر می زند و هر عملی که انجام می دهد ناشی از اندیشۀ و افکار اوست. ناشی از تفکری است که بر آن حرکت بر آن عمل مستولی می شود و بر آن حرکت و عمل پیروز یا گاهاٌ منجر به شکست می گردد. منش انسان حاصل جمع تمامیِ اندیشه های اوست. انسان آفریننده و شکل دهندۀ مکان و محیطی است که در آن جای گرفته . بقول جیمز آلن "انسان همان است که می اندیشد". یا تو همانی که می اندیشی.

این چند جمله که بیان داشتم،  بیان کار پا توق شهر فرانکفورت بود. شبی  زیبا و به یاد ماندنی که انسانها  چنین خواستند و چنین شد. شبی گیرا، که هر تازه واردی  به سالن،  در شروع هر محاوره و گفتگو  جوّ و فضای سالن، او را در آغوش می گرفت  می دانست  که از زمان و مکان از لطافت و عشق و انسانیت صحبت شده و هست . موضوعی که همه بر آن متمرکز بودند. این شب جوّ وفضایی  را ایجاد  و بار آور کرد  که  گر چه شرکت کنندگان از گرایشات مختلف  و بعضا بسیار مخالف هم، اما حلقه های حزبی و سازمانی و گروهی عمل نمی کرد جوّ سالن متحد کنندۀ همۀ این انسانها در  فضایی  یک دست   علیه نظام اسلامی ایران، علیه نا برابری در بین انسانها، فضای یک خانواده بودن، همدرد بودن و  هم دردی کردن و یکی بودن  و یک دادخواهی مشترک علیه حکومت ضد انسانی اسلامی ایران!
  در خواندن شعر دوستان  حضار سالن، گهی  در سکوتی بغض بر انگیز مکثی می کردند و دو باره با صدای پر طنین تر شاعرعلیه مناسباتی که انسان را در تنگنا قرار داده است جان می گرفتند و با کف زدنهای ممتد او را مورد تشویق قرار داده  و بسیار زیبا او را همراهی می کردند.
در این شب جدا ازرفیق شمی صلواتی بعنوان  شاعر و مهمان اصلی برنامه که سوژه های نو را بسیار لطیفانه و عاشقانه در کنار هم می چید و می گفت ، ادیبان دیگری هم مثل مینا سوداگر و منوچر بهرامی حضور داشتند که با خواندن اشعار بسیار زیبایشان مزین بخش این شب شعر بودند و همچنین خانم شیوا آزاد منش شعر بسیار زیبایی  را که بیاد فرزاد کمانگر سروده بود دکلمه کرد. با هر موضوعی که هر کدام از این عزیزان با کلام زیبایشان  بیان می داشتند  آتش کینه و نفرتی را در دل  حضار علیه حکومت اسلامی برمی انگیختند.
و بعد ترانه های زیبایی از طرف خانم شکوه  و شهناز مرتب خوانده شد که همه شرکت کنندگان با خواندن این ترانه ها  آنها را  همراهی کردند.
بعد  شهناز مرتب و محمدامین کمانگر در باره اینکه  اساساً فلسفه پاتوق چیست و در این برهه از زمان چه چیزی محل و مکانی مانند  پاتوق را الزامی کرده است  صبت کردند.
  در ادامه  مسئول پاتوق  برنامه کار پاتوق را چنین اعلام کرد.
1 :  پاتوق مرکز و مکانی است برای تجمع همۀ مخالفین حکومت اسلامی ایران و طبیعی ترین جا و مکانی است برای گسترشِ روابط و ارتباطات هر چه بیشتر مردم با هم.
 
2 : پاتوق هر دو هفته یکبار در روزهای  شنبه بر گزار می شود. تا یافتن مکان مشخص  و دائمی، پافوق در دانشگاه فرانکفورت بکار و فعالیت خود هم چنان ادامه خواهد  داد .
3 : بر اساس شرایط و اوضاعی که هم اکنون در ایران و خارج کشور وجود دارد اهمِ کار پاتوق به اخبار و مباحث سیاسی  روز اختصاص داده می شود.
4 : پاتوق  برنامه های متنوع دیگری هم  دارد.  از قبیل نمایش فیلم، شطرنج، تخته نرد، پکنیک، و مسافرتهای دسته جمعی به مناطق زیبای فرانکفورت و  آلمان،  و جمع شدن به مناسبتهای مختلف. در ضمن در پایان هر جلسه، نیم ساعت وقت به سوأل و جواب  در  مورد مسائل مختلف( هر سوالی که برای شرکت کنندگان مطرح است)  اختصاص داده می شود . سوألات کتبی بدون اینکه کسی اسم خود را پای آن  نوشته باشد در صندوق انداخته می شود  بعد به سوالات جواب داده خواهد شد.
برای داشتن یک باتوق خوب و در خور شرایط امروز  که در بر گیرنده بیشترین آدمها جدا از گرایش سیاسی  آنها  باشد، شرکت و دخالت  فعالانه تک تک شما عزیزان و دوستان و آشنایانتان را می طلبد.  در آخر همه افراد حاضر در سالن پیشنهاد کردند که پاتوق باید اسمی داشته باشد 14 پیشنهاد شد که موافقین و مخالفین در بحثی کاملا بی طرفانه که هر کسی احساس می کرد که این پاتوق بخشی از دسترنج او هم نیز هست روی آن صحبت کردند که من چند اسم پیشنهادی را باز گو می کنم.
1_پاتوق فرزاد کمانگر2 پاتوق آزادی و برابری _3 پافوق نه به اعدام 4_ پاتوق آزادی و اندیشه _5 پاتوق  ادبیات و هنر یا اندیشه وهنر و……. این مراسم از ساعت شش بعد از ظهر شروع  وساعت 9 و نیم شب پایان پذیرفت.   زنده باد انسانیتِ انسانها.
محمدامین کمانگر 28. 6. 2011