خانه > هسته اقلیت > زندانیان سیاسی و کارگران زندانی باید آزاد شوند

زندانیان سیاسی و کارگران زندانی باید آزاد شوند

ژوئیه 8, 2011

جمهوری اسلامی سرمایه داران که از بدو تولدش بر کشتار وزندان و شکنجه استوار بوده است هر روز دهها نفررا در لیست اعدام قرار می دهد . زندانها یش از معترضین وآزادیخواهان وکسانی که خود قربانی فقر ومسکنت وبحرانهای اقتصادی اجتماعی اند سرریز کرده است.

 حکومتی که قتل عام زندانیان کمونیست وآزادیخواه و هزاران معترض را درکارنامه خود دارد ، برای بقای خویش  آنی از کشتار باز نمی ایستد. وسعت سرکوب وکشتار از وسعت اعتراضات عمیق اجتماعی وجنبش در اعماق خبر می دهد. دستگیری فعالین کارگری وآزادیخواهان و هر آنکس که ادامه وضعیت رقتبار کنونی را به مخاطره اندازد امری روزمره وبه کسب وکار دولت مذهبی سرمایه داران بدل شده است. دستگیری ابراهیم مددی٬ رضا شهابی، بهنام ابراهیم زاده٬ محمد جراحی٬ شاهرخ زمانى از فعالان كارگری، منصوره بهکيش  و … و بی اعتنایی به  اعتراض واعتصاب غذای زندانیان تا سرحد مرگ و قتل های مرموز زندانیان سیاسی بعنوان نمونه ، قتل هدی صابر وهاله سحابی… از تازه ترین جنایات این رژیم است .
 رسالتی که جمهوری اسلامی  بعهده دارد و درست به همین خاطر تاکنون مقبول سرمایه داری جهانی ومدارای آن قرار گرفته است ، همین سرکوب است.  چیزی  که شاه علیرغم تلاش بی وقفه و بیرحمانه اش نمی توانست از عهده آن برآید. نفرت علیه سرمایه ودولت پادشاهی اش هرچند با تشکل کارگران سازمان یافته به میدان نیامده بود اما به حدی بود که جمهوری مذهبی را وادار نمود از در فریب و با ماسک «مستضعف پناهی» وارد سرکوب شود. از اینرو دروغ و فریب همزاد این جمهوری است. این مشخصه است که به او امکان میدهد فرامین بانک جهانی را تحت عنوان « اجرای عدالت » وکشتار توده های محروم ودستگیری کارگران وحمله به سفره نان میلیونها انسان را با فرامین خدا توضیح دهد. تجاوز در زندان وهمبستری با دختران خردسال را با آیات قرآنی تطهیر کند . خدا و قرآنی که ردش را باید در حسابهای بانکی وتمایلات وحشیانه قرون وسطایی جستجو نمود. آن خداوند متعالی که مدتهاست در منطقه دست سرمایه را گرفته واز پیچ وخم بحرانها میگذراند. خداوندی که در متن یک دوران انقلابی  واز حفره های تفرقه وبی سازمانی کارگران وزیر سایه گوادلوپ درهیاهوی خمینی بازآفریده شد . خداوندی که گاه در هیئت القاعده وگاه در هیئت طالبان وخمینی به مردم منطقه  ظاهر شده است ونوع تربیت یافته اش در ترکیه رجب طیب اردوغان است که بر دروازه های اروپای متحد پوزه میکشد. نوعی که در ویترین سرمایه جهانی تبلیغ میشود وامید آینده سرمایه برای کشورهای منطقه به حساب میآید. این آلترناتیو ها با همه عدم تناسبشان با دستاوردهای انسان معاصر اما یک ویژگی دارند وآن پاسخشان به ضرورت سرکوب انقلابات وبازپس گیری دستاوردهای تاکنونی در عرصه های مختلف است . زندان شکنجه واعدام ورفتار های مافوق تحمل انسانی و سبعیت بی حساب ، زندانهایی چون کهریزک و …. ابزار کار این جریانات است . ابزاری که با توضیحات الهی و ارائه« تصویری بومی »از رابطه قدرت وتوده ، اقشار عقب مانده را برای مدتی بسیج میکند. سبعیت و خونریزی آنها آنقدر عریان است که سرمایه جهانی فرصت می یابد تا ضمن منتفع شدن از سرکوب جنبش های انقلابی وپیش برد ملزومات سرمایه در منطقه ابعادخونریز وسرکوبگرخود را پنهان ترکند. وامیدواراست که هزینه سرکوب را به این شکل کاهش داده ودرمقابل آنها نقش ناجی ومدافع پیشرفت وآزادی را به خود بگیرد ، موقعیتی که تنها در اختیار جنبش های انقلابی است ودولتهایی که با سلاحهای کشتار جمعی میلیونها انسان را تاکنون به خاک وخون کشیده اند وابو غریب و گوانتانامو را در کارنامه خود دارند جایی در این عرصه نخواهند یافت مگر با فریبکاری ودروغ وبرای مدتی محدود .
بنیاد هستی شیوه ورفتار حیوانی جمهوری اسلامی با معترضین وآزادیخواهان بر این پایه استوار است ودرمتنی جهانی ومنطقه ای این رسالت به عهده او قرار گرفته است. اما با سرکوب ووعده وفریب ، شکم های گرسنه سیر نمی شوند . از اینروست که کارآیی سرکوب مادام العمر نیست واین ماشین های عظیم سرکوب عریان از درون وبیرون زیر ضربات خرد کننده قرار دارند. شکاف های درونی وجنبش های اجتماعی آنها را به نابودی میکشانند وهرچه این اهرم ها فعال تر میشوند نیاز به سرکوب افزایش می یابد تا آنجا که دیگر امکان گسترش سرکوب مقدور نیست . جمهوری اسلامی در این سراشیب قرار دارد. اعدام های پنهان و آشکارو قتل های مرموز ، دستگیری وشکنجه وزندان زنان ومردان معترض به اشکال مختلف انجام شده ومیشود با این حال اما تلاطم در درون جامعه و مقاومت واعتراض درون زندانها گسترش می یابد وسرکوب بی اثر تر میشود.
کمونیستها وکارگران آگاه در مقابل این سرکوبها از همه ی قربانیان سرکوب حمایت می کنند وبا تمام قوا درمقابل این تجاوز به حقوق انسانها می ایستند . با این همه وهمزمان وظیفه خود میدانند با بنیادهای این سرکوب روبرو شده وبرای جلوگیری از باز سازی ارگان های سرکوب، مبانی وحامیان آنرا افشا نمایند. متاسفانه در بین کسانی که خود قربانی سرکوب اند کسانی یافت میشوند که مبانی وابزار سرکوب را در عرصه نظر وعمل حمل میکنند. این مسئله مانع از آن نمی شود که از حقوق وآزادی چنین کسانی دفاع شود اما برای رهایی جامعه از شر سرکوب اهداف آنها را باید برملا نمود. گسترش شعارهای متناسب با محو سرکوب در جامعه یکی از این وظایف است . تقاضای لغو مجازات اعدام و برچیدن زندانهای سیاسی  را میتوان از ملزومات این مبارزه به حساب آورد. همزمان که برای آزادی زندانیان سیاسی مبارزه میکنیم باید آلترناتیو جامعه را برای این پدیده در افکار عمومی عمده کرد.
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی  آزاد باید گردد   ترور شکنجه اعدام ملغی باید گردد
زندانهای سیاسی برچیده باید گردد
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی  ـــ زنده باد سوسیالیسم
هسته اقلیت 5 جولای 2011

دسته‌ها:هسته اقلیت