خانه > رضا کمانگر > به مناسبت بیست و دومین سالگرد ترور عبدالرحمان قاسملو

به مناسبت بیست و دومین سالگرد ترور عبدالرحمان قاسملو

ژوئیه 20, 2011

در تاریخ 22 تیر ماه 22 سال پیش عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران در یک طرح برنامه ریزی شده از طرف سران رژیم اسلامی در شهر وین اتریش بدام تیم ترور رژیم اسلامی افتاد و همراه دو تن از همراهانش وحشیانه کشته شدند. همچنین چند سال بعد صادق شرفکندی دبیرکل بعد از قاسملو حزب دمکرات همراه با3 نفر از یارانش در رستوران میکنوس شهر برلین آلمان بدام همان تیم ترور افتادند و کشته شدند. دادگاه رسیدگی کننده به پرونده ترور قاسملو همراهانش تبدیل به محل معامله سیاسی با جمهوری اسلامی شده و بعد از 22 سال هنوز حکم منصفانه ای دال بر مجازات آن جنایات باشد صادر نشده است.

بی تردید ترور قاسملو، شرفکندی و یارانشان از طرف همه نیروی های چپ و آزادیخواه و مردم ایران محکوم و سران جنایتکار رژیم سلامی را مسئول این ترورها دانسته و میدانند. قطعا پرونده جنایت سران رژیم اسلامی بمراطب قطور تر شده و روزی باید در یک دادگاه علنی و مردمی مطرح ورسیدگی شود و عاملین آن جنایت محکوم و مجازات شوند.
امروز بعد از 22 سال هنوز این سئوال پا برجاست که آیا احزاب ناسیونالیست کرد از قربانی شدن رهبرانشان درس گرفته اند؟ آیا تنها سیاست توهم به مصالحه با جمهوری اسلامی موجب این ترور ها شده است؟ آیا ادامه همان سیاستها با روشهای جدید موجب سکاندال مداوم جریانات ناسونالیست کرد نیست؟
برای جواب به این سئوالات باید استراتژی و افق سیاسی احزاب ناسیونالیست کرد را مورد بررسی قرار بدهیم.
جادارد بمناسبت بیست و دومین سالگرد ترور قاسملو یکبار دیگر از زاویه منافع طبقه کارگر و مردم کردستان استراتژی احزاب ناسیونالیست کرد را بررسی کنیم و سیاستی که موجب قربانی شدن رهبران حزب دمکرات شده است و هر روز موجب سنکاندال جدید یکی بعد از دیگری میشود را مورد بررسی قرارد دهیم. اما در کنار این بررسی باید تاکید کنیم که احزاب ناسیونالیست کرد نماینده مبارزه حقطلبانه مردم کردستان نیستند و شکست سیاستهای آنها بمعنایی شکست افق مبارزه حقطلبانه کارگران و مردم کردستان نیست.

سیاست شریک شدن در قدرت
احزاب ناسیونالیست کرد و ازجمله حزب دمکرات از ابتدایی پیدایش با رکن فشار، دیپلماسی، مذاکره و سازش با دولت مرکزی و ازجمله جمهوری اسلامی اعلام وجود و حضور یافته اند. خواهان سهیم شدن در قدرت به عنوان آجان و پاسبان محلی بوده اند. علت اصلی اتخاز این سیاستها وجود منافع مشترک طبقاتی و استراتژیک این احزاب با حاکمیت مرکزی و ازجمله جمهوری اسلامی بوده است. عبدالرحمان قاسملو در دورانی که خمینی در فرانسه اقامت داشت در ارتباط بود تا زمانی که جریان اسلامی جهت سرکوب انقلاب 57 به حاکمیت رسیدند "خمینی" را "امام" خطاب میکرد و در زمان مذاکره هئیت نمایندگی مردم کردستان در کنار آنها مخفیانه به مذاکره جداگانه می پرداخت، اما همه این تاکتیکها برای حزب دمکرات نتیجه ای جز شکست دربر نداشت و هر روز سیاست و استراتژی و تاکتیک این حزب با بن بست و شکست مواجه میشود. علت اصلی اتخاذ سیاستهای حزب دمکرات وجود منافع مشترک طبقاتی با جمهوری اسلامی است. رژیم اسلامی بعنوان نماینده جامعه سرمایه داری ایران تضادی با منافع سیاسی طبقاتی حزب دمکرات و احزب ناسیونالیست کرد ندارد، اما این جمهوری اسلامی است که بدلیل تمامیت خواهیش نیازی به مشارک حزب دمکرت و احزب ناسیونالیست کرد در قدرت ندارد. اما جمهوری اسلامی بنابه شرایط و موقعیت سیاسی هر زمان که خواسته حزب دمکرات و احزاب ناسیونالیست کرد را به بازی میگیرد، زمانی که امکان سازماندهی ترور در خارج کشور را داشت با عنوان تماس جهت مزاکره قاسملو و شرفکندی را بدام انداخت و ترور کرد. جمهوری اسلامی زمانی که امکانات ترور فیزیکش محدود میشود سیاست "الماسی برای فریب" اتخاذ میکند که باز هم یکی از شاخه های حزب دمکرات همراه با یکی از باندهای زحمتکشان عبدلله مهتدی را جهت ایجاد سکاندال برای آنها راه می اندازد و بازهم شکستی دیگر نصیب احزاب ناسیونالیست کرد تحمیل میکند. البته باید این نکته را تاکید کنم که علیرغم تمام شکستهای که به احزاب ناسیونالیست کرد وارد شده اما درسی گرفته نشده و هنوز در انتظار جراغ سبز برای معامله و توافق و شریک شدن هستند. احزاب ناسیونالیست کرد روزی افقشان را به حمله نظامی آمریکا گره میزنند و در راه روهای وزارت خارجه آمریکا صف میکشند و روزی دیگر هم افقشان به جناحی از رژیم اسلامی جنبش سبز گره میزنند و به نیروی پیاده نظام موسوی کروبی تبدیل میشوند و روز بعدی هم با میانجگری جلال طالبانی مشغول مذاکره با ماموران درجه چندم وزارت اطلاعات رژیم اسلامی در بغداد میشوند. اما همه این سیاستها جز شکست و سکاندال سودی برای احزاب ناسیونالیست کرد در بر نداشته است.
 
شکست احزب ناسیونالیست کرد به طبقه کارگر و مردم کردستان مربوط نیست!
طبقه کارگر و مردم کردستان خواهان آزادی و برابری و رفاء و عدالت اجتماعی هستند، خواهان برابری حقوق زن و مرد و کوتاه کردن دست مذهب در اداره سیاسی جامعه هستند. بی نیاز به احزاب و جریانات مافوق مردم که همیشه مشغول معامله بندو بست با دولت بدون دخالت وحضور مردم هستند.
مردم کردستان خواهان دخالت مستقیم در سرنوشت خود هستند. امروز بیش هر زمان طبقه کارگر و مردم کردستان بی نیاز به وجود احزاب ناسیونالیست کرد هستند و این جریانات را که هر روز مشغو معامله بندوبست با ماموران درجه چندم رژیم اسلامی و وزارت خارجه آمریکا هستند را بعنوان جریانات مافوق مردم میشاسند.
افق طبقه کارگر و مردم کردستان در گرو اتحاد برای سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی و استقرار نظام سوسیالیستی است که همه شهروندان جامعه دارای حقوق برابر در برابر هم هستند .
در بیست ودومین سالگرد ترور عبدالرحمان قاسملو باید گفت قاتلان اصلی سران جنایت کار رژیم اسلامی هستند، اما احزاب ناسیونالیست کرد از آن تجربه ای نگرفته اند و هر روز به دام و حیله دیگر وزرت اطلاعات می افتند. اما ترور آنها برای کارگران آگاه و کمونیستها این تجربه را نشان داد که بدام حلقه های ف
یب رژیم اسلامی نیفتند و برای سرگون کردن کلیت جمهوری اسلامی نهایت تلاش و را جهت سازماندهی و اتحاد و دخالت طبقه کارگر و مردم را فراهم بکنند.
سران رژیم اسلامی عامل اصلی جنایت علیه بشریت در جامعه ایران هستند بزیر کشیدن جمهوری اسلامی اولین قدم در جهت مجازات سران این رژیم است!
رضا کمانگر
26 تیر 1390-16جولای 2011
 
www.r-kamangar.com

دسته‌ها:رضا کمانگر