خانه > توفیق محمدی > استیصال و درنده خویی قاتل اصلی نوجوانان و جوانان مردم کیست؟بیاد قربانیان فاجعه نروژ و با همدردی با بازماندگان آنها

استیصال و درنده خویی قاتل اصلی نوجوانان و جوانان مردم کیست؟بیاد قربانیان فاجعه نروژ و با همدردی با بازماندگان آنها

ژوئیه 25, 2011

بعد ازظهر روز جمعه 22 ژوییه کشور کوچک نروژ شاهد دو حمله مرگبار شد. یکی دیگر از وقایع دلخراش بود. که متاسفانه مجموعا76 نفر در این دو واقعه کشته میشوند. در این روز  یک مرد 32 ساله نژادپرست نروژی دو ساعت بعد از آن که انفجاری دلخراش و مهیب اسلو پایتخت نروژ را به لرزه در آورد، به اردوی تابستانی نوجوانان و جوانان که توسط «حزب کارگر» در جزیره «اوتویا» در شمال اسلو برگزار شده بود 68 نفر را کشت و تعداد دیگری هم در آبهای این جزیزه ناپدید و زخمی شدن. بیشتر شرکت کنندگان در این أردوی تابستانی که حزب کارگر برگزار کرده بود نوجوانان 14 تا 18 سال بودند. فرد مذبور پس از این اقدام توسط پلیس دستگیر شد.

مسلم است که والدین و نزدیکان این نوجوانان و جوانان بیش از هر کس دیگری داغدار هستند. اما این فاجعه یک تراژدی انسانی است و همه آنهایی که خود را در غم  و شادی انسانها شریک میدانند، حال هر کجای دنیا که باشند، را تحت تاثیر خود قرار داده است. هنگام وقوع این فاجعه بیش از 500 نفر نوجوان و جوان در این جزیره جمع شده بودند تا لحظاتی را با هم در شادی بسر برده و بیخبر از اینکه چنین فاجعه ای در کمینشان نشسته است.

سئوال اصلی این است که بعد از این حادثه دلخراش چه باید کرد که دیگر بار شاهد چنین فجایعی نگردیم؟ واقعا مسئولیت چنین فاجعه جانگذازی بعهده کیست؟

یک قاتل جنایتکار نژادپرست و تهی شده از عطوفت انسانی و خرد شده توسط نظامی که در آن انسان به اندازه وسائل روزمره زندگیش ارزش ندارد، این فاجعه را آفرید. این واقعه جامعه را تکان داد. بطوری که روز دوشنبه 25 ماه ژوییه در کشورهای نروژ و سوئد یک دقیقه تمام چرخها به احترام این قربانیان از حرکت ایستادند.همه اظهار نظر نمودند، محکوم کردند. پادشاه، ملکه و نخست وزیر این معماران ریا و دورویی درمراسم و گرامیداشت قربانیان شرکت کرده و پیام فرستادند. کسانی که بلندی کاخهایشان از کوتاهی جثه نحیف کودکان کارگر در کارخانه هایشان است، آنها که سود سرسام آور کارخانها و تجارتشان از پایین بودن دستمزد و زندگی نکبت بار کارگر در کارخانه ها است، امروز از انسان و ارزش آن حرف میزنند، پیام میفرستند.

این فاجعه یکی از نشانه های استیصال و از خود بیگانگی است که تهاجم سنت ها و باورها و شیوه زندگی سرمایه داری به بشریت معاصر تحمیل کرده است. چرا فردی به این درجه از عجز و زبونی، این درجه از سنگدلی و انتقام جویی و آنقدر تهی شده از عواطف انسانی سقوط میکند که به سوی نوجوانان و جوانان در این جزیره آتش میگشاید؟ نوجوانان و جوانانی که ذره ای در کشاندن او به این سرنوشت تقصیری نداشته اند. آیا این انعکاس مقامی نیست که سرمایه داری به اغلب انسانها عطا نموده؟

چرا حتی مردم شریفی که در صمیمیت و نوعدوستی آنها شکی نیست با بینشی سطحی این پدیده را قضاوت نمودند؟ متاسفانه به ندرت به پایه آموزشی که انسان را وسیله ای برای به حرکت درآوردن چرخ تولید و سرمایه لازم میداند، به فرد گرائی که وجود دیگری تا جائی برایش ارزش دارد که در خدمت او باشد، به فشار نا امیدی و ترس عظیمی که نظام سرمایه  تحمیل کرده، در تحلیل این فاجعه اشاره شد. بیش از هر چیز به خصوصیات فردی قاتل حمله شد و همه چیز را به آن ربط  دادند.

رسانهای عمومی و طرحان و مهندسین افکار عمومی نیز به این شکل قضاوت سمت و جهت میدهند تا چهره خاطی اصلی را پنهان نمایند. شاید اگر او در میان قبیله ای دور از روابط سرمایه داری زندگی میکرد، از آن درجه  وحشیگری در حق همنوع خود برخوردار نبود. در روابط گندیده سرمایه داری آدم به اندازه پیچ و مهره ارزش ندارد و آنچه این فرد جنایتکار انجام داد همان درسها و آموزشی است که این نظام به ما و فرزندانمان  میدهد.

باید همه انسانهای شریف و آزادیخواه  و انسان دوست را به مبارزه اگاهانه و هدفمند برای پاک کردن دنیا از زشتی ها و عجز و زبونی کنونی فرا خواند. ما میتوانیم و باید به نیروی همان مردمی که  با نگرانی و همنوع دوستی، بیزاری خود را در حق انسان اعمال میشود، نشان میدهند، دنیای بهتر خود را درست کنیم. دنیای امروز برای اغلب مردم جهان زندانی بیش نیست. این فاجعه تنها یکی از میلیونها فاجعه است. نه پیام پادشاه، ملکه و نه وراجی نخست وزیر و نه موعظه کلیسا نمیتواند این زندان را ویران سازد.

عمق اندوه و فاجعه جایی برای تسلی خاطر و گفتن سخنی به این منظور بر جای نمیگذارد. بغض و اندوه مان را وثیقه دفاع بی فید و شرط از سلامت و امنیت محیط رشد و پرورش نوجوانان و جوانان کنیم. این تنها راه تحمل مصیبت است. سعادت و خوشبختی نوجوانان و جوانان و همه بشریت مبارز برای پیروزی سوسیالیسم است.

ماه ژوییه 2011

دسته‌ها:توفیق محمدی