خانه > محمد امین کمانگر > از این جسد گندیده چه بلاهایی که بر نخواسته

از این جسد گندیده چه بلاهایی که بر نخواسته

آگوست 7, 2011

به دلیل گسترش فشارهای روز افزون  اجتماعی و مشکلات وسیع و  افسار گسیخته فقر مالی،  سلامتی فکر، روح  و روان مردم بشدت دچار آسیب دیدگی شده است. در مورد واژۀ نیرومند   فقــــر آرام مکثی کنید تا تصویر تکان دهندۀ مشکلات مالی معنا  و مفهوم شود!  مشکلاتی که منبع  یا خزانه  دردهای بی شمار است و در جامعه زمینه های رشد ناسالم  روانی و جسمی را تولید  و باز تولید می کند. دردهایی مانند نا آرامیهای مختلف روانی،  افسردگی، استرس و اضطراب شدید، بی خوابی و عصبی بودن، تشتت افکار، رفتار های پرخاشگرانه و تهاجمی وخشونتهای خیابانی ، فراموشی، اثرات ناگوارِگوارشی، سرقت، تجاوزات جنسی وو………؟

زندگی در جامعه ای که  حکومتش از سیستم و  سازمانی تشکیل شده است که از رهبرش تا همه دست اندرکارانی که در این ماشین آدم کش  سازمان یافته اند، در قتل و جنایت و دزدی و فساد غرق شده اند.

سیتم و نظامی که  به کمین آگاهی و خنده و شادی مردم نشسته و استاد گسستن بند بند وحدت  بین انسانهاست.

زندگی  در چنین جامعه ای فقط نبردیست برای زنده ماندن نه مفهوم زندگی! و فاجعه روی فاجعه نصیب مردم می شود. در این نظامِ ضد انسانی با زندانی و شکنجه کردن، کشتن در پیچ وتاب ریسمانهای بهم تنیده دست نماینده گان خدا بر روی زمین،  مردم را مجبور به زندگی و بقاء در این لجن زار اسلامی میکنند. بقایی که انسانها آن را به اشتباه  زندگی می خوانند، اما در این زندگی اساسا آرامشی نیست. زندگی فاجعه باری که با کشتار به مردم  تحمیل شده است. مردمی که مداوما با بیان احساس نا رضایتی عمیق خود  از شرایط  تحمیل شده  زمان را سپری می کنند هیچگاه درمقابل خدایان روی زمین زانو نخواهند زد.  در این رابطه سازمانهای غیر دولتی در سمینارها و جلسات مختلف  در زیر سایه خفقان، به این وضعیت اشاره هایی می کنند و آن را  تعبیر و تفسیر می نمایند. اما به راه چارۀ اصلی  و راه برون رفت از این اوضاع اسفناک اشاره نمی کنند.

 مارکس می گوید که" فلاسفه جهان را تفسیر می کنند اما بحث بر سر تغییر آن است." بحث برسر جامعه  و سیستم  حکومتی ای است که  باید  سر نگون شود  تا تغییر به وجود بیاید و تغییر این تصویر فقط وفقط با سر نگونی نظام اسلامی میسر است تا مناسبات کهنه و ضد بشری نظام حاکم به زباله دان تاریخ انداخته شود.

 

در این نوشته کوتاه سعی بر آن دارم تا گوشه هایی از این  امراض، تا گوشه هایی از این فقر و جنایت را  تیتروار بیان کنم و نشان دهم که در این نظام چگونه تحمیل فقر به توده های  وسیع  مردم و در کنار آن  بی حقوقی مطلق در نظام اسلامی به امری عادی  و نرُمِ  جامعه تبدیل شده است. این وضعیت معلول مجموعه ای از شاخ و برگهای این دولت و این نظام است که چنین شرایط دهشتناکی را خلق کرده است.

بنا به آمار  محققان یک سوم از جمعیت هفتاد و هفت میلیونی ایران با مشکلات و عارضه های روانی دست بگریبان هستند. به گفته دکتر دماری عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران روند این بیماری در میان 35 درصد مردم روبه افزایش است. او گفته است که در سیاست گذاریهای کلان کشور بُعد اجتماعی و معنوی کنار گذاشته شده است. او اعلام کرده است که در ایران بیست و پنج میلیون بیمار روانی در کنار سایرین زندگی می کنند. چرا؟ و چه علتی دارد؟  پائینتر به آن اشاره خواهم کرد.

 

یکی از مسائل شومی که مثلِ مرض وبا  به جان مردم  مخصوصاٌ جوانان جامعه  افتاده است اعتیاد و ویروس وحشتناک مواد مخدر است که  از طرف گردانندگان رژیم اسلامی  آگاهانه در دستور کار قرار گرفته و از این طریق با نابودی نسل جوان سودهای میلیاردی هم به جیب زده اند.  مشخصاٌ در این رابطه مرکز اطلاعات سپاه  پاسداران و زیر مجموعه هایی  که در این عرصه  فعالانه کار می کنند توانسته اند که اینچنین در سطح وسیع جامعه را به این  دردِ بی درمان مبتلا کنند وایده و افکار  بسیاری از جوانان را تباه کنند واز آنها انسانهای بی هویّت بسازند.مدتهاست که هیولای اعتیاد در جامعه  ریشه دوانده و کل جامعه را در بر گرفته است.

 

مواد مخدر چیست. مواد مخدر ماده ای است یا بهتر بگویم ترکیبات شیمایی است که بر اثر مصرف آن دگرگونیهایی در سطح هوشیاری مغز موقتا بوجود می آید و تکرار آن باعث کشته شدن و از بین رفتن سلول های دفاعی بدن می شود و اساسا  استفاده و زیاد  تکرار کردنِ  آن تعادل طبیعی بدن را بهم می زند.

 

اعتیاد چیست. این واژه به معنای خو گرفتن، عادت کردن، به چیزی که انسان را به خود مبتلامی کند. به هر گونه وابستگی  روانی که به گونه ای منفی زندگی فرد را متأثر سازد اطلاق می شود. در واقع بیماری ای است با ابعاد جسمی و روانی و اجتماعی که علاوه بر آسیبهای فراوانی  که به سلامتی و جسمی و روانی فرد وارد می شود  آثار تخریبی  و فاجعه بار آن، روی خانواده و جامعه بر جای  می ماند و شخص از گردونه  فعل و انفعال جامعه خارج می گردد و دردِ دیگری را بر دردهای  خانواده و جامعه می افزاید.

برخلاف نظرات  بسیاری در جامعه  که می گویند اگر انسان خودش انسان خوبی باشد،  یا اگر جوان خوبی بود به بی راهه کشیده نمی شد، که نکته اصلی من در این رابطه است. قبل از هر چیز باید متذکر شد که  جامعه یا اجتماع معنایی به مراتب وسیع تر از خانواده دارد. جوانان به اشکال مختلف در جامعه رشد می کنند و بطور گریزناپذیر جامعه از هر لحاظ در قبال رشد فکری مردم بخصوص جوانان مسئولیت دارد. این چه انسانی است یا چه جوانی است که در زندگی به دنبال بد بختی خود بگردد؟! از پول، ازجایگاه، از امکانات رفاهی،  و از خوشی و بشارت خویش بدش بیاید و به کارهای  منفی روی آورد، در قالب بحران هویتی قرار گیرد و کناره گیری از جامعه را انتخاب کند!. آیا این خواست و آرزوی مردم است؟. انسان موجودی اجتماعی است او در اجتماع بدنبال خیر و صلاح خود وجامعه ای است ک
در آن زندگی می کند. امّا این جامعه است که درهای بدبختی، یا خوشبختی  را به روی این آدم باز یا بسته نگه می دارد. سوال این است که این جوان، این انسان چرا به مواد مخدر روی آورده؟ جامعه چقدر امکانات آزادی، آرامش، و آسایش و رفاه برای مردم بخصوص جوانان تدارک دیده است تا به فکر مواد مخدر و اعتیاد، یا دمی فراموشی نیفتند؟ اینجاست که مسیر این مافیا به درون جامعه و از آنجا به تک تکِ خانواده ها رسوخ پیدا می کند.  باید دید که چرا حاکمان جامعه  این انسانها را از گردونه زندگی اجتماعی خارج می کنند؟  چرا و چگونه در بتن جامعه آنها را  به موجوداتی بی خاصیت تبدیل می نمایند؟.  تا به مسائلی که در اجتماع  و جهان پیرامونشان روی می دهد فکر نکنند و به جنایاتی که شب و روز در کنارشان اتفاق می افتد عکس العملی نشان ندهند و تنها به یافتن  و تهیۀ سوختی که تن بیمارشان شدیداً بدان نیاز پیدا کرده است بیند یشند؟ و این تازه،  یکی از برکات و از دستاوردهای مخرب نظام اسلامی است که به خارج از مرزها و زیر نظر مرکز اطلاعات سپاه پاسداران که حافظ  اصلی و نگه دارنده  نظام اسلامی است صادر می شود.

 

مجید ابهری مشاور معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوۀ قضائیه گفته است که قیمت شیشه در سال 1388 کیلویی هفتاد میلیون تومان امّا در حال حاضر به کیلویی هشت میلیون  تومان رسیده است.

کراک در گذشته 90 میلیون تومان بود در حال حاضر 10 الی 11 میلیون است. ستاد مبارزه با مواد مخدر چندی پیش اعلام کرد که به علت ارزانی مواد مخدرهشتاد در صد از معتادان کشور توان خرید مواد مخدر خود را دارند! چه افتخار بزرکی.

 

 

خودکشی :

خود کشی یعنی آغاز انفجار درونی برای پایان دردها! خلاصی از بحران و موقعیتی به جوش آمده و غیر قابل تحمل  که شخص در آن قرار می گیرد و توان تحملِ وضعیتِ پیش آمده از او سلب می گردد و ارتباط  تمام غده های هوشیاری او با بیرون قطع می شود. شخص در آن لحظه فقط  آنچه که می بیند و آنچه که  بدان می اندیشد تنها و تنها ابزاری است که او در نقطه انفجار به آن  پناه  می برد  و عکس العملِ فوق العاده سریعی است برای پایان دادن به لحظه های  بیزاری از زندگی. بیزاری از دردهایی که او را در طول زمان تا نقطه انفجار همراهی کرده است.او مدتها در زندان غم و اندوه بسر برده اما در آن شرایط حساس کسی به او کمکی نکرده، دیگر آغاز این پایان است و خلاصی از دردی که از طرف جامعه برسمیت شناخته نشده است ….. جامعه ای که موظف است که زمینه های بروز این حرکت  را توسط نهادهای ذیربط  مداوما به  خانواده ها  و مراکز اجتماعی ذیصلاح گوشزد کند.

وبا بوجود آوردن فضای سالم توسط ارگانهای اجتماعی هر گونه عمل یا عواملی که زمینه را برای خود کشی فراهم می سازد از ریشه خشک کند.

 

چه عواملی باعث خود کشی می شود؟

 عمل خود کشی  پدیده ای است روانی اجتماعی و بسیار پیچیده که باید از دو منظر به آن  نگاه کرد. یکم از نظر اجتماعی و دوّم از  نظر روانشناسی .

مهمترین عوامل خود کشی از نظر اجتماعی:  فقر، بیکاری، فشار روز افزون اجتماعی، فقدان حمایت خانوادگی، باختن و بی ارزش بودن،عدم فضای حمایت از طرف جامعه و خانواده، احساس سرباربودن چه در جامعه و چه درخانواده، طلاق و ازدواجهای ناموفق، عشقهای ناموفق  در بین جوانان، سواستفاده های جنسی،

عوامل خودکشی از نظر روانشناسی.

نا امیدی، احساس شکست، بحرانهای روحی و روانی که به بسیاری از مسائل ذکر شده بالا ربط پیدا می کند، احساس گناه و شرم از وجدان، اعتیاد، بیماریهای جسمی و لاعلاج مانند سرطان، ایدز و…….

در هر مکانی که خود کشی به هر دلیل اتفاق بیفتد عوارض بسیار ناگواری در خانواده در جمع دوستان و آشنایان و در جامعه ببار خواهد آورد.  این پدیده هم یکی دیگر از دردهایی است که در زیر تیغ  نظام سیاه اسلامی در ایران تولید و باز تولید می گردد.

 

تن فروشی چیست و تن فروش کیست؟

 

تن فروشی شغلی اجباری است برای بقای فیزیکی زندگی، که تن فروشان در تضادِ عمیق روحی وروانی بدان پناه  برده و می برند.

تن فروش کسی است که قربانی سیستم وضع موجود شده است. کسانی که برای یافتن تکه نانی برای خود و خانواده و برای پیداکردن شیر نوزادشان حاضر می شوند در مقابل مقداری پول مورد شکنجه های روحی و جسمی خریداران  قرار  گیرند. کسانی هستند که به خاطر نابرابریهای جامعه از درآمد و شغل و کار محروم گشته اند و هیچ گونه حمایت اقتصادی از سوی دولت شامل حال آنها هم نمی شود. در نتیجه برای تأمین مایحتاجِ خود و خانواده مجبورند که خود را در معرض تجاوز جسمی و روحی خریداران قرار دهند.انسانهای که آرام آرام ذهن و روحشان در گذر زمان خرُد می شود و جامعه  به عنوان  تحقیر این انسانها را زیر دمای سوزان القابی مانند جنده، فاحشه، روسپگر، قحبه قرار می دهد.

تن فروش یک انسان است مانند همه انسانهای دیگر. انسانی با تمام احساس و عواطف انسانی که قربانی
سیستم و جامعه ای است  که تن فروشی زاده آن است.

یک واقعیت را باید در نظر داشت آنهم این است که تن فروشی قدمتی به طول تاریخ جامعه بشری دارد که امروزه یکی از معضلات دنیای امروزشده است و  فقر و بیکاری نیز یکی از مهمترین دلائل آن است به همین دلیل سن تن فروشی در ایران به 12ـ 13 سالگی رسیده است. نقش رژیم اسلامی ایران با قوانین ارتجاعی اسلامیش  در گسترش و اشاعه آن تأثیر بسزایی نه تنها در سراسر ایران بلکه در اعزام پدیده تن فروشی توسط باندهای نهان و آشکار به کشورهای حوزه خلیج هم  دارد.

 

حسین علی زاهدی پور کار شناس ارشد جامعه شناسی و عضو کار گروه زنان و دختران آسیب دیده می گوید که " براثر فقر و بیکاری  در ایران یازده در صد تن فروشان تهران با اطلاع همسرانشان دست به تن فروشی می زنند.

              ادامه دارد     
28.7.2011