خانه > توفیق محمدی > نگاهی به گسترش اماکن اسلامی در سوئد

نگاهی به گسترش اماکن اسلامی در سوئد

آگوست 8, 2011

peiam@hotmail.com

در شهر گوتنبرگ ( RömosseSkolan)انتقاد شدید اداره نظارت بر مدارس از یک مدرسه اسلامی

بنابه قوانین بین المللی، کودکان حق دارند از امکانات آموزشی، بهداشتی، و تفریحی برخوردار باشند. و شاد و تندرست و راحت زندگی کنند. بنا به همین قوانین، کار کودکان ممنوع است. اینها اما قوانینی هستند که تنها بر روی کاغذ ثبت شده اند و کمترین تضمین اجرائی و عملی بر آنها، در نظام سودبری سرمایه، حاکم نیست. در اماکن مذهبی و مدارس اسلامی پسوند «اسلامی» ظاهرا از برکات زیادی برای دایرکنندگان این مکانها برخوردار بوده است.

در این مکانها به این بچه ها انبوهی خرافه مذهبی؛ درس عبودیت و بندگی به خورد آنها داده مشود؛ در مدارس اسلامی نیامده که با روسری و آموزش رسم و رسوم دینی بنیادهای اعتماد به نفس؛ احترام و خوشبینی و انسانیت در ذهن دختر بچه ها لگد مال شده است. در اماکن مذهبی و مدارس اسلامی جرائم نسبت به کودکان رسما و علنا لاپوشانی میشود و مجرمان با عدم مجازات روبرو میگردند. چهارچوبی که حتی اگر تخطی صورت نگیرد؛ باز هم برای جان و روح کودکان مضر و سمی است. راستی چند تا از این مدارس و نهادها با دبدبه و کبکبه اینجا و آنجا در حال کارند؟  تقاضای احداث مدرسه دیگری از همین قماش کی مورد تصویب قرار خواهد گرفت؟لی لی به لالای اسلام سیاسی و دستجات اسلامی گذاشتن توسط مراجع دولتی سوئد؛ دادن امکانات برای احداث مسجد و مناره و منبر؛ علم کردن رهبران مذهبی برای دستجات مختلف پناهنده و نظایر اینها لیست بلند بالایی را تشکیل میدهد. ولی در این میان ایجاد مدارس دینی اسلامی و صدور اجازه نامه رسمی برای آنهای دیگر باید سنگ تمام به حساب بیایید.

 بنیانگذاران و چرخانندگان دکانهای مختلف؛ از جمله اسلام؛ همگی کودک را زمین بکری میدانند که با اتکاء به زور و فریب و آتوریته والدین میتوان از آنها پیروان تازه نفس و مفت و مجانی دست و پا کرد. دولت سوئد هم بر مبنای حکم « مسلمان زاده مسلمان گردد» خرقه دلالی بر تن کرده؛ باد به این بیرق می اندازد. بنا به منطق آنها هر جا که تکیه و مسجد و حسینه ای بر پا شده؛ چرا مدرسه ای هم برای بچه های آنها درست نشود؟!این وسط یک کلاشی و ریاکاری؛ و در قاموس انسانیت؛ یک جرم جنایی علیه بی پناهترین شهروندان این جامعه؛ یعنی کودکان؛ در جریان است. همه کودکان حتی با پایین ترین استانداردها هم به مدرسه و آموزش نیاز دارند. این حق بدیهی و مفروض است. اینها در این مدارس احترام جامعه به این حکم نفس مدنیت؛ نیاز بچه به آموزش و یادگیری؛ نفس احترام و اعتماد ذاتی کودک به معلم و مدرسه؛ همه اینها را به گرو میگیرند؛ به لجن میکشند و در پناه اینها بردگی و تسلیم و خرافه را در ذهن جستجو گر کودکان پر میکنند. اسم این اماکن و فعالیتها؛ اسم این چالۀ جهالت را« مدرسه» میگذارند و برایش جواز و مشروعیت اجتماعی فراهم میکنند! آیا واقعا فهمیدن این سخت است که در این محیطها و با آموزشهای مذهبی؛ درد از خود بیگانگی؛ حقارت؛ انزوا و ناامیدی به خورد بچه ها داده میشود؟این یک حکم بدیهی است که سرنوشت کودکان نباید تابعی از اراده و تشخیص و عقاید و طرز فکر والدینشان باشد. هیچ کس نمی تواند و حق ندارد کلون در را از پشت بیندازد، بچه را کتک بزند، او را تهدید کند و به اجرای مناسک مذهبی وادار کند. اما، محیط خانوادگی بجای خود، معرکۀ دائمی « تعلقات» فرهنگی و ملی پناهندگان بجای خود؛ چرا اجازه میدهید اولین تماس کودک با جامعه نگاهی به سرنوشت یک مدرسۀ هشت ساعت در روز تداوم همین تخریب و انهدام روحی و فکری باشد؟ چرا به این بساط مهر مدنیت و تایید اجتماعی میزنید؟فرض کنیم که جلو گرویدن بزرگسالانی را به دین و آیین مذهبی نمیتوان گرفت؛ جلوی سبز شدن شیخ پشم الدینها را اینجا و آنجا نمیتوان سد کرد. اما چرا با مدارس مذهبی حق و امکان و شجاعت زیر سئوال بردن این عقاید و باورهای پوچ را از کودکان سلب میکنید؟ چرا از دادن یک سیگنال بدیهی به کودکان دریغ میکنید که اگر زمانی بخواهند طور دیگری زندگی کنند جامعه از آنها حمایت خواهد کرد؟

این موارد مستلزم مایه و همت زیادی از طرف جامعه نیست؛ اما متاسفانه تا آنجا که به سوئد مربوط میشود شاهدیم که هر چه آموزشهای مذهبی مسیحیت ذره ذره به نظام آموزشی راه باز میکند؛ از سوی دیگر با سرعتی به مراتب بیش تر فرجه برای اسلام هم بازتر شده است. در نگارش تاریخ اسلام در این گوشۀ اسکاندیناوی نباید انصاف را زیر پا گذاشت و سهم دولت و مسئولان اجتماعی در اشاعه و گسترش حتی بی آبروترین شعب این دین خدمتگزاریشان را در این راه نادیده گرفت. این بخشش و بلند نظری قرار است جایی به ثمر بنشیند که جمعیتی دیگر از اینکه در سوئد به دنیا آمده اند و « سوئدی» زندگی میکنند و از آنچه مملکتشان به آنها اعطا کرده هزار بار شکر گزار باشند و اگر میخواهند همین را هم که هست از دست ندهند؛ باید دو دستی به صلیب و پرچم و تاریخش بچسپند و برایش سینه بزنند. جواز قانونی برای مدارس مذهبی بیانگر این است که سکانداران این جامعه حاضرند در این راه تا کجا پیش بروند.

به وضعیت محصلان تمامی مدارس مذهبی؛ به آسیبهای روحی و جسمی عمیق و جبران ناپذیری که به این کودکان و از جمله کوچولوهای مدرس اسلامی شدیدا معترض و برای آنها نگران هستیم. برای خلاصی فرد از این سم مهلک و این ویروس که همچون ویروس ایدز عمل میکند، شجاعتی آگاهانه و اراده ای محکم و بینشی مدرن و انسانی لازم است تا با طرد آن، توازن روحی و روانی فرد دچار اختلال نگردد. برای خلاصی ریشه ای بشر از مذهب در مقیاس اجتماعی، اما باید اساسا به مبارزه طبقاتی کارگر علیه نظام سرمایه داری چشم دوخت.  به امید برچیدن بسا ط سرمایه داری و برقراری جامعه ای آزاد و انسانی که نه تنها مذهب با« منطق استقرائی» و صد البته استبدادی و استعماری اش، بلکه اصولا ایدولوژی اش و با هر نوع از منطقش بی موضوع و بی خاصیت گردند. در لینک ذیل نگاهی به سرنوشت یکی از این مدارس اسلامی در شهر گوتنبرگ که بنا به گزارش بازرسان دوایر مختلف وضعیت فیزیکی و فضای روحی چنان وخیم بود که اداره نظار
ت کل بر مدارس بطور جدی و شدیدا انتقاد کرده است. با همین چند ستون منتشره در جراید و مدیا میتوان پرسید: این مدرسه در تمام طول کارش با شرایط به شدت غیر مناسبش از دید ادارات مربوطه پنهان نبود؛ ولی چرا این همه این پا و آن پا؟ آیا در همه اماکن تحصیلی دیگر چندین سال معطل میکنید تا بوی گند کثافت، بیماری، معلمان فاقد صلاحیت، خشونت و اهانت همه جا را پر کند و بعد دست به اقدام بزنید؟ مسئولیت این وضعیت با کیست؟ بچه های بیگناه را در این شرایط در معرض مخاطره جسمی و روحی قرار داده اند. کی جوابگو است؟ گزارش بازرسان در شهر گوتنبرگ هنوز محدود و ناقض است. واقیتهای مهمی در این میان درز گرفته شده. در این گزارش نیامده که این بچه ها از کلاسهای شنا و موسیقی، از خوشی و از همبازی هایشان محروم بوده اند. باید وجدان ما را شدیدا بیازارد، باید جنایات و وحشیگریهای اسلامی و خرافه ها و سنتهای عقب مانده و کپکزده آنها را مانند آئینه در مقابلشان گرفت و گفت: چهره خود و اعتقادائت را این جا ببین. این افیون، امروز دیگر خیلی بیشتر از یک افیون لطمه میزند.

http://sverigesradio.se/sida/artikel.aspx?programid=2493&artikel=4630082
انتقاد شدید اداره نظارت بر مدارس از یک مدرسه اسلامی
  پخش شده . توجه! این خبر و گزارش روز چهارشنبه سوم ماه اوت از رادیوی سراسری فارسی زبان پژواک پخش شده.: kl 14:59, Persiska … فارسی
 Foto: Janerik
اداره نظارت بر مدارس (Skolverket) از رفتار خودسرانه و توهین آمیز نسبت به دانش آموزان مدرسه آزاد رُومسِس (Römosse skolan) بطور جدی و شدیدا انتقاد کرده است.  این مدرسه دارای گرایش اسلامی است و در گوتنبرگ قرار دارد. بدرفتاریهای نامبرده در طی دوره ای که ابدیریزاک  وابری (Abdirizak Waberi)، نماینده فعلی حزب مدرات در پارلمان، مدیر این مدرسه بود در جریان بوده است.Hans Larsson رئیس بخش نظارت بر مدارس در گوتنبرگ می گوید
پس از بررسی این مدرسه و مطالعه شکایت هایی که از آن شده است می توان گفت که به شاگردان این مدرسه توهین هایی بسیار جدی شده است.
به گفته اداره نظارت بر مدارس اقداماتی جهت بهتر شدن شرائط در این مدرسه صورت گرفته است اما این اقدامات کافی نیست. هنوزمواردی از اذیت و آزار شارگردان و همچنین گزارشهایی در مورد رفتار نامناسب برخی از آموزگاران وجود دارد. ارزشهای نادرست اجتماعی، خشونت فیزیکی آموزگاران نسبت به دانش آموزان، اذیت و آزار دخترها توسط پسرها و عدم واکنش آموزگاران دراین گونه مورد و همچنین اجباری بودن مراسم دعا در مسجد، از جمله مواردی است که اداره نظارت بر مدارس مورد انتقاد قرار داده است. در گزارش این اداره همچنین آمده است که قبولی صد در صد دانش آموزان پسر کلاس نهم در کلیه دروس در مقایسه با دختران دانش آموز که تنها ۷۵ درصد قبولی داشتند امری است که باید بررسی شود. اداره نظارت بر مدارس تصمیم گرفته است که نظارت خود در این زمینه را همچنان ادامه دهد. ابدیریزاک وابری درحال حاضر بخاطر نمایندگی حزب مدرات در پارلمان از شغل مدیریت مدرسه استعفا داده است. اما او در هییت رییسه این مدرسه و همچنین هییت رییسه انجمن مدارس اسلامی در سوئد باقی است. او همچنین درخواست تاسیس یک مدرسه آمادگی در شهر اِسکیلستونا (Eskilstuna) را کرده است.
نهم ماه اوت 2011

دسته‌ها:توفیق محمدی