خانه > رضا کمانگر > ملاحضات انتقادی بر مقدمه ترجمه دو نامه از لنین توسط رفیق کورش مدرسی

ملاحضات انتقادی بر مقدمه ترجمه دو نامه از لنین توسط رفیق کورش مدرسی

آگوست 27, 2011

مقدمه: رفیق کورش مدرسی مشغول تدارک "بحثی در مورد "کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری از ابتدا تا امروز" است. از آنجا که ملاحضاتی بر مقدمه ترجمه او بر دو نامه از لنین را دارم لازم دیدم این مطلب را قبل از بحث او  منتشر کنم شاید مورد توجه قرار گیرد.

 

بی ترید ترجمه آثار مارکسیستی، بخصوص اثری که موضوع کار و تلاش جنبش کارگری و کمونیستی باشد کاری بسیار با ارزش و جای تقدیر است.

ملاحضه انتقادی من در اصل بر متد ناظر بر مقدمه ترجمه دو نامه لنین توسط رفیق کورش مدررسی است، اما اجازه بدهید قبل از پرداختن به اصل مطلب نظرم را در مورد موضوع دو نامه از لنین هم بدهم و استنتاج عملی آن را در زمان فعلی مورد بررسی قرار بدهم که چه نتیجه ای برای حزب و جنبش ما در جامعه ایران دارد؟ در پایان قرار داخلی در مورد تسهیل عضویت کارگران در حزب کمونیست ایران که توسط منصور حکمت نوشته شده و بتصویب پلنوم پانزدهم کمیته مرکزی وقت رسیده است را ضمیمه مطلب میکنم. هدف من از ضمیمه کردن این قرار نشان دادن تفاوت نگرش ومتد منصور حکمت با متد کنونی رفیق کورش در مورد برخورد به تسهیل عضویت کارگران در حزب است.

 

در مورد دو نامه از لنین:

 

همانطور که رفیق کورش هم نوشته است لنین این دو نامه را در اواخر عمر خود نوشته است که حزب بلشویک قدرت سیاسی را در دست داشت یعنی در تاریخ  24 و 26 مارس 1922 نوشته است. همانطور که ملاحضه میکنی این نامه ها بعد از چهار سال و نیم از انقلاب اکتبر 1917 که حزب بلشویک قدرت سیاسی را در دست داشت نوشته شده است. ما امروز بعد از 90 سال وقتی این دو نامه را بررسی میکنیم چه استنتاجی میتواند برای ما داشته باشد؟ بخصوص این نامه ها در زمان حاکمیت حزب بلشویک است و ما طی سه دهه اخیر جز سرکوب خونین و فضائی امنیتی شانس دیگری نداشته ایم. بنظر من این نامه ها هم دارای جوانب مثبت و هم منفی است، هم ایدئولوژیک است و اما غیره علمی هم هستند. لنین میخواهد برای جلوگیری از هجوم ناسیونالیسم روس به حزب بلشویک پروسه آزمایش عضو گیری را طولانیتر کند. از یک طرف مثبت است چون احساس میکنی حزب بلشویک دارای یک سازمان منضبت حزبی میشود. اما ایدئولوژیک است چون فکر میکند طولانی شدن پروسه عضوگیری ناسیونالیسم را از جذب شدن به حزب منصرف میکند. اما غیره علمی است چون طولانی کردن پروسه عضو گیری نمیتواند تضمین کنند مصونیت حزب از ناسیونالیسم و یا گرایشات غیره مارکسیستی باشد. نفوذ ناسیونالیسم روس همانطور که بعدها هم روشن شد نه از طرف کارگران جدید و روستایی و نه از طرف کارگران صنعتی رخنه نکردند، بلکه نفوذ ناسیونالیسم روس از طرف رهبری حزب بلشویک بخصوص از طرف بخش قدیمی آن ابتدا بر حزب مسلط شد و استالین هم بعنوان حافظ و نماینده ناسیونالیسم روسی نقش بسزایی ایفا کرد و کلا بعد از مرگ لنین رهبری حزب را تصرف کردند. من فکر میکنم جنبش کمونیستی ایران نمیتواند این نامه ها را مبنای علمی و عملی سازمانیابی حزبی خود کند بخصوص موقعیت توازن قوای جنبش ما با قدرت سیاسی تفاوت محصوصی وجود دارد.

 

در مورد مقدمه بر دو نامه لنین از رفیق کورش:

 

رفیق کورش در مقایسه ای از پپولیسم قدیم با پپولیسم جدید از کمونیسم بورژوای قدیم با جدید آن به ظاهر به نتیجه ای درست رسیده اند که این جنبش های بورژوای به حضور طبقه کارگر نیازی ندارند وقتی به قدرت رسیدن کارگر خودش میاد.

او بستر اصلی امروزی کمونیسم بورژوای را حزب کمونیست کارگری و بعضا تمام احزاب چپ موجود با دنباله غیره پرولتری میداند.

رفیق کورش مینویسد:

"طنز تلخی است که پرچم دار اصلی این کمونیسم ارتجاعی بیش از هر جا و فرموله تر از هر جا از دل حزب کمونیست کارگری ایران، که هدف اولیه و غائیش خلع ید جنبش روشنغکران ناراضی "چپ شده" از کمونیسم و تبدیل کمونیسم به پرچم اعتراض طبقه کارگر بود، بیرون آمد. و البته امروز از هزار سوارخ دیگر نیز به بیرون "می تراود" و چون اسید دیوار نازک احزاب غیر پرولتری را مانند آبکش سوراخ سوارخ میکند"

 

 سئوال این است، آیا معزل و گرهگاه اصلی عدم اعتماد طبقه کارگر به احزاب و جریانات چپ تنها این است که آنها طبقه کارگر را فراموش کرده اند و منزلگاه طبقاتیشان به بورژوا تغیر داده اند؟ و یا آنها نمیخواهند طبقه کارگر را سازمان و دخالت دهند؟ چرا بعد حدقل 50 سال از استقرار سرمایه داری در جامعه ایران هنوز حزب مطلوب کمونیستی کارگری در ایران در دل طبقه کارگر بوجود نیامده است؟ اصلا چرا جنبشهای ارتجاعی مانند اسلام سیاسی، ملی مذهبی و همین جریان سبز به وسیله نیروی انسانی که جمع میکنند مورد توجه قرار میگیرند؟ چرا نوبت به جریانات چپ از هر نوعش حتی از غیره پرولترش گرفته تا پرولتری آن شب تاریکیشان تلوع نمیکند و تاکنون نتوانسته اند خشتی روی خشت دیگر بگزارند؟

 

عدم تحزب طبقه کارگر ناشی از چیست؟

 

یکی از بیماری های چپ در ایران متدولوژی آن در برخورد به اختلاف نظر سیاسی است. پایگاه طبقا
تی چپ ایران وابسته به منافع طبقات اجتماعی جامعه نیست، بستر این متدولوژی مربوط به تنها یک جریان نیست، این متدولوژی نسل حداقل سه دهه چپ ایران است. برای نمونه کارگری که خشتی را روی دیگری بگذارد نمیتواند آن را خراب کند اما چپ ایرانی بعد از سه دهه قربانی و جان فشانی اگر اختلاف نظر پیداکند زمین و زمان را بهم میریزد و دوباره به لاک محفل بازی فرقه ای خود فرو میرود، فکر میکند او ناجی جامعه و طبقه کارگر است و اگر اختلاف نظر را تحمل کند کشتیش غرق میشود و دنیا به آخر میرسد. طی سه دهه اخیر راحل چپ غیره اجتماعی تنها انشعاب بوده است. وقتی انشعابشان با موفقیت انجام گرفت، میگویند ما دوباره از اول شروع میکنیم اما به اعتبار گذشته کار میکنیم. کسی نیست سئوال کند اگر گذشته دارای اعتبار است که هست چرا انشعاب کردی؟ جالب آنکه بعد از انشعاب هم طی یک قرار کوتا صاحب تمام مصوبات تا زمان انشعاب میشوند. پس چپ ایرانی اختلافی بر سر مصوباتش هم نداشته است.

من امروز بعد از 20 سال فکر میکنم انشعاب 91 از حزب کمونیست ایران کمکی به سازمانیابی طبقه کارگر در ایران نکرده، آن انشعاب به اعتماد رهبران کارگری به چپ و کمونیسم ضربه زد. این بمعنای عدم وجود گرایشات غیره مارکسیستی در آن حزب نیست، حزب کمونیست امروز هم محل جولانگاه گرایشات متفاوت اجتماعی است، اما می شد تحمل کرد و میشود بوسیله آگاهی مارکسیستی منافع طبقه کارگر را نمایندگی کرد می شد نشان داد ایجاد قطب چپ مارکسیست امکانپذیر است. تشکیل حزب کمونیست کارگری هم نتواست به ظرف مناسب طبقه کارگر تبدیل شود و انشعاب بعدی از حزب کمونیست کارگری هم تراژدی بعدی بود که بنظر من چپ را به لبه پرتگاه سقوط برد و باعث بی اعتمادی جامعه و طبقه کارگر ایران نسبت به جریانات چپ شد.

عدم اعتماد طبقه کارگر به چپ در ایران از این مریضی چپ ناشی میشود.

 

در مورد تاکید رفیق کورش بر سرمایه داری ایران:

 

رفیق کورش مدرسی در دوره اخیر تاکیداتی برجسته بر سرمایه داری بودن ایران و جمهوری اسلامی رابعنوان حافظ نظام سرمایه داری نام میبرد. البته رفیق کورش طی سه دهه اخیر همواره ایران را سرمایه داری و جمهوری اسلامی را حافظ آن دانسته و طقریبا طیف چپ متمایل به کمونیسم با آن اختلافی نداشته است. اما نگرانی من از رقیق کردن بحث سرمایه داری ایران و غیره گذر از بحث پایه ای تری است که قبلا توسط منصور حکمت طی سه دهه اخیر انجام گرفته است. لیست بلند بالای از آثار منصور حکمت در اثبات سرمایه داری ایران و جمهوری اسلامی بعنوان حافظ نظام سرمایه داری موجود است بدلیل طولانی بودن آن از اسم آوردن خوداری میکنم و خواننده را به سایت منصور حکمت رجوع میدهم، بی توجهی به آن جهتی دیگر مورد نظر است که رفیق کورش باید این ابهامات را روشنتر کند.

 

26 اوت 2011 – 4 شهریور 1390

 

قرار داخلى درمورد تسهيل
عضويت کارگران در حزب کمونيست ايران

قرار پيشنهادى کميته تشکيلات شهرها به پلنوم پانزدهم کميته مرکزى
(
ارديبهشت ١٣٦٨)

با توجه به:

١- مباحثات سمينار اول کميته تشکيلات شهرها (ک.ش) در باره عضويت کارگران در حزب کمونيست ايران،
4
٢- نياز مبرم حزب به جذب کارگران و تغيير ترکيب اعضاء حزب به نفع کارگرى شدن هر چه بيشتر بافت حزب،
5
٣- ضرورت تسهيل عضويت کارگران در حزب کمونيست،
6
٤- وجود طيف وسيعى از کارگران مبارز در درون و پيرامون شبکه‌هاى حزبى در شهرهاى ايران که هم اکنون برطبق رهنمودهاى حزب فعاليت ميکنند و خود را متعلق به حزب کمونيست ايران ميدانند،
7
٥- دشوارى‌هائى که برداشت‌هاى سنتى از عضويت و نيز شکل فعاليت تشکيلاتى ما در شهرها بر سر راه عضويت کارگران قرار ميدهد،

8
و نيز نظر به اينکه:

١- در شرايط موجود بخشى از اعضاء واقعى حزب در ميان کارگران عملا از عضويت در حزب و تاثير گذارى بر سياستهاى آن محروم شده‌اند،
10
٢- اعلام و ابلاغ عضويت رسمى کارگران به آنها در موارد زيادى ميتواند متضمن خطرات زائد امنيتى براى آنها و مايه محافظه کارى آنها در مبارزات جارى کارگرى گردد،

11
کميته مرکزى حزب کمونيست ايران تصويب ميکند که:
12
١- طى بيانيه‌اى که توسط صداى حزب کمونيست ايران و نشريه کمونيست منتشر خواهد شد حزب رسما اعلام دارد که رفقاى کارگرى را که در شهرهاى ايران در کنار حزب کمونيست ايران و طبق رهنمودهاى آن فعاليت ميکنند، مستقل از ابلاغ و يا عدم ابلاغ عضويت رسمى به آنها در گذشته و يا در آينده، جزو اعضاى خود ميداند و نسبت به آنها و حقوق آنها به عنوان اعضاء حزب متعهد است. نظرات و آراء اين رفقا در کليه تصميم‌گيرى‌ها و اجلاس‌هاى رسمى حزبى
نمايندگان اعضاء و تشکيلاتها ملحوظ خواهد شد. سابقه فعاليت اين رفقا با حزب در هرنوع سازماندهى کميته‌هاى تشکيلاتى در آينده بعنوان سابقه عضويت رسمى اين رفقا در حزب کمونيست ايران بحساب خواهد آمد. ابلاغ رسمى عضويت منوط به بررسى عواقب امنيتى اين ابلاغ براى رفيق مورد نظر خواهد بود.
13
٢- همين موضوع بعنوان بخشى از تبليغات روتين حزب متناوبا تکرار خواهد شد.
14
٣- ک.ش موظف است ليست هرچه جامعترى از رفقائى که به اين ترتيب در صفوف اعضاء رسمى حزب قرار ميگيرند تهيه و به کميته اجرائى حزب (عالى‌ترين مرجع حزبى در هر مقطع) ارائه نمايد. اين ليست از نظر حزب به مثابه ليست اعضاء رسمى حزب در شهرها تلقى ميشود.
15
٤- پيش شرط قرار دادن هر رفيق در اين ليست عبارت است از:

– اطلاع حزب از تعهد و تعلق عمومى رفيق به حزب کمونيست ايران.
16
– اطلاع حزب از فعاليت رفيق طبق سياستهاى حزب، اعم از فعاليت در درون حوزه‌ها و شبکه‌هاى حزبى و يا فعاليت مستقل و انفرادى او. با توجه به اوضاع شاق معيشتى و فشار پليسى که بر طبقه کارگر ايران تحميل شده است، شدت و حجم فعاليت رفقا ملاک اصلى نخواهد بود.
18
– اين قرار تنها شامل رفقاى کارگر، اعم از شاغل و بيکار، ميگردد.

19
٥- ک.ش موظف است در هر مورد با توجه به مجموعه ملاحظات فوق به تشخيص خود عضويت اين رفقا را به آنها اعلام نمايد.
٦- طرحهاى ترويجى و آموزشى مختلفى، که عمدتا کارگران عضو حزب را مد نظر داشته باشند، بايد براى بالا بردن سطح دانش سياسى و عملى اعضاء حزب به مورد اجرا در آيد.
٧- آموزش کافى براى آشنا کردن اعضاء حزب با موازين امنيتى و روشهاى حفظ خود، بايد از طريق ارگانهاى مختلف حزبى به کارگران دوستدار حزب داده شود. بويژه بايد تضمين شود که تلقى حزب از اين رفقا به عنوان اعضاء حزب آنان را با هيچ مخاطره امنيتى روبرو نميسازد و در آرامش خاطر و اعتماد به نفس آنها در مواجهه با پليس سياسى و در درون اعتراضات کارگرى و نيز در آزادى عمل آنها بعنوان رهبران کارگرى خللى وارد نخواهد کرد.
٨- ک.ش موظف است که در جهت تحکيم ارتباط متقابل با اين رفقا حداکثر تلاش ممکن را بنمايد و بويژه کميته مرکزى حزب کمونيست را از نظرات اين رفقا درباره جوانب مختلف مبارزه کارگرى و فعاليتهاى حزب کمونيست مطلع سازد.
٩- سرپرستى پيشبرد اين قرار با ک.ش است. ک.ش در مورد نحوه تحقق مفاد اين قرار به پلنوم کميته مرکزى حزب و کميته اجرائى (عاليترين ارگان نشسته ک.م در فاصله بين دو پلنوم) پاسخگوست.
جلد هفتم مجموعه آثار، صفحات ١٠٥ تا ١٠٨

بر گرفته از سایت منصور حکمت

دسته‌ها:رضا کمانگر