خانه > شمس الدين امانتى > علم، زیبایی، روشنایی در حکومت اسلامی، یا در تقابل با آن؟

علم، زیبایی، روشنایی در حکومت اسلامی، یا در تقابل با آن؟

سپتامبر 9, 2011

شمس الدين امانتى : در حاشیه سخنان وزیر آموزش و پرورش -"حاجى بابايى"وزير آموزش و پرورش رژيم اسلامى همزمان با نزديک شدن سال تحصيلى جديد شب و روز چشم بسته غيب ميگويد!

 مدتى پيش به منظور شرعيت بخشيدن به طرح هاى من درآوردى و بى محتوا ى خود در ارگان مطبوعه اش با نوحه سرايى و با تمجيد از معجزات امام و ولايتش، در جلسه اى با شرکت معاونين پرورشى خود به کشف تئورى هاى جديدى در زمينه "ولايت، تأثير و ارتباط آن با رشد، عالم، زيبايى، روشنائى، تاريکى و . . ."نائل و در راستاى شرعيت بخشيدن به "فيوضات امامش"به وظيفه دينى خود دال بر"نزديک کردن قلب دانش آموزان به خدا"سخنرانى کرد.
هر چند نقد نظرات روزانه مسئولين و مأمورين رژيم اسلامى تکرارى است و کسی به اراجیف آنها گوش فرانمی دهد، اما چون طرح اين سخن پراکنى ها رو به جامعه و برای گمراه کردن افکار عمومی است، تيتر وار به گوشه هايى از تئورى بافى اين خيمه شب باز به نقل از"مركز اطلاع رسانى و روابط عمومى وزارت آموزش و پرورش"نگاهی خواهیم انداخت.
اين وزير رژيم اسلامى ميگويد"در مبانى دينى ما امام كسى است كه اگر وجود نداشته باشد هيچ گونه رشدى هم وجود نخواهد داشت. اگر ولايت نباشد عالم وجود نخواهد داشت. هيچ زيبايى بدون ولايت وجود ندارد. اگر كسى روشنايى ديد و آن ولايت نبود بداند كه سراب است زيرا روشنايى واقعى ناشى از ولايت است. هيچ انسانى نمى تواند از تاريكى به روشنايى برود مگر اينكه از طريق ولايت باشد. هیچ فردی وارد ماه رمضان نخواهد شد مگر آنکه دعوت شده باشد و . . ."
کسی که موقعیت شغلی جناب وزیر آموزش و پرورش  را نداند، تصور میکند که این سخنان از زبان روزە خوان یا آخوند مسجد یکی از روستاهای دور افتاده اى جاری میشود که در حال جمع آوری ذکات و دیگر گدايى های مذهبی است تا مردم را هرچه بیشتر تحریک به خالی کردن جیب هایشان کند.  هر چند همۀ وزرا و روسای حکومتی باید از صافی امنیتی ولایتمداری عبور کرده و ضد هر آنچه بويى از علم, دانش و انسانیت داشته باشند، در وجود آنان نیست، اما وزیر"آموزش و پرورش"بیش از اندازه در ولایتمداری غرق و ذوب شده است. والا چگونه عقل سليم قبول میکند که در ايران تحت حاکميت رژيم اسلامى رشد تابعى باشد از خامنه اى و ولايت مطلقه او؟ اگر اين چنين است، که نيست، پس رشد و پيشرفت علم و تکنولوژى در کشور ژاپن، چین، کشورهای اروپایی و دیگر ممالک پیشرفته جهان، بدون"ولایت"تابع کدام امام و ولی مطلقه هستند؟
وزير آموزش و پرورش براى امام و ولايت مطلقه او ارج و منزلت بيشترى از جايگاه خداى وهمی خود قائل است که البته شکر گذار خان یغمایی است که به برکت"ولی، و ولایت مطلقه"نسیب او شده است. هر چند مسئله تقدم و تأخر اين خرافات به"ولایت"و پیروان آن  مربوط است، اما طبق فرمولبندى اين وزير که ميگويد"اگر ولايت نباشد عالم وجود نخواهد داشت" به جز ایران که مردمش از دست ولی فقیه و ولایت الله به ستوه آمده اند و روز شمار مرگ آن را دارند، جهان بدون"ولایت"چگونه اداره میشوند؟ جهانی که به شهادت مردمان ساکن آن، بسیاری از کشورهای آن با جهنمی که حاصل"امام و ولایت"در ایران است هرگز قابل قیاس نمی باشند.
از نظر اين وزير"روشنايى"مترادف است با"ولايت"؟ اما معلوم نیست کدام"روشنايى"؟ سياه چالهاى زندان اوين يا قصابخانه کهريزک و دهها محل مخفی دیگر؟ اين گماشته ولایت، در ادامه به"زيبايى"آنهم از نوع ولايت مطلقه اشاره دارد! اين گفته را براى ثبت در تاريخ بايستى با آب طلا صيقل داد و در چادری سياه پيچاند و در ويترين هاى موزه شخصى خامنه اى در جوار کلکسيون عصاهاى منقوش به طلا و پيپ هاى زمردش نگهداری کرد.
از منظر اين وزير، آخرين وظيفه محوله به امام و ولايت مطلقه او"عبور امت اهل تشيع از تاريکى به روشنايى است"! البته عکس اين فرمول بندى صادق است(از روشنايى به تاريکى). اين عبور"صدور انقلاب اسلامى"توسط خمينى از مسير جاده قم به کربلا  و قدس بود،که تأثيرات مخرب و فاجعه بار آن على رغم سر کشيدن جام زهر توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی بعد از ٣ دهه، هنوز بر جسم و روح مردم ستمديده ايران و عراق و منطقه سنگينى ميکند.
آقای وزير، در پایان صحبتهایش پا را فراتر از وظيفه محوله خود گذاشته و براى روزه داران در سال آينده نیز خط و نشان کشيده و میگوید"بدون دعوت قبلى هيچ فردى نميتواند وارد ماه رمضان شود." از قرار معلوم افتتاحيه و اختتاميه ماه رمضان سال آينده ربطى به"روئيت هلال ماه"و فتواى امامش ندارد، بلکه صدور کارت دعوت و اجازه ورود به اين ماه از اختيارات تازه وزير آموزش و پرورش رژيم اسلامى است؟!
اساسآ اين ادعا ها ى واهى و پوچ چه ربطى به سفره خالى ميليونها انسان گرسنه در کشور آخوندزده ایران دارد که مسبب اصلى  تمام بلایا و مصائب اقتصادی و معضلات و مفاسد اجتماعی خود رژيم اسلامى و مجريان اين تفکر ارتجاعى هستند؟ براى اين گرسنگان چه فرقى ميکند که بود و نبود"عالم"دست خدا باشد يا خامنه اى و شرکايش؟ مگر غیر از این است که اکثریت مردم ایران براى سیر کردن یک وعده شکم خود و فرزندانشان در لابلاى زباله هاى کوچه و خيابانها، در جستجوى لقمه نانى از پس مانده هاى سفره رنگين آخوندهای مفت خور و فرماندهان سپاه و بسیچ و قاتلین وزارت اطلاعات رژيم اسلامى، دوازده ماه سال، را روزه هستند؟
در ادامه، به بخش دیگری از سخنان ارتجاعى جناب وزیر مورد بحث در زمينه ولايت به منظور تطهير و مشروعيت بخشيدن به"فيوضات امامش"در عرصه عمل، که بيشترجنبه فکاهى دارد اشاره کوتاهى خواهيم کرد.
نامبرده در اين گردهم
ايى مى گويد"وظيفه داريم قلب دانش آموزان را به خدا نزديك كنيم. به ١٢ ميليون دانش آموز و ٩٠٠ هزار معلم مديون خواهم بود. به همين منظور ما به دنبال اين هستيم كه مدارس فعلى كشور را در آينده به ٣٠ هزار مجتمع آموزشى و پرورشى تبديل کنيم، براى اداره اين مجتمع ٦٠ هزار معلم  ورزش،٦٠هزار مشاور، ٩٠هزار مربى پرورشى، ٢٠هزار مربى بهداشت،٦٠ هزار مهندسIT  در مدارس داشته باشيم."
فقر و گرسنگى ناشى از نظام سرمايه دارى جمهورى اسلامى در شرايط کنونى بر معيشت اکثريت قاطع مردم ستمديده ایران نیازی به گفتن و ارائه آمار و ارقام ندارد. از سوی دیگر  فشار روحى ناشى از اعمال ديکتاتورى رژيم اسلامى بر مخالفين سياسى و مردم معترض که به جز اقلیت محدودی کل جامعه ایران را شامل میشود و اعتراض روزانه آنها نشان از دورى و نفرتى دارد که دانش آموزان انقلابى و معلمان مبارز آنها که قرار است توسط اين وزير"قلبشان به خدا نزديک شود"در پيشاپش صفوف معترضين به کلیت رژيم ارتجاعى_مذهبی و قوانين واپسگراى اسلامى آن، در دو سال گذشته را شاهد و ناظر بوديم. از کانالهای اطلاع رسانی و شبکه های تلویزیونی دیدیم که قلب مردم ایران چگونه با پاره کردن عکس رهبران ولایت، خمينى و خامنه اى در يک قدمى نيروهاى تا دندان مسلح رژيم اسلامى به هیجان آمده بود و آنها را زير پا له و به آتش می کشيدند. بی شک خزعبلات وزیر"محترم"ضد آموزش و پرورش، برای کسانیکه آن را شنیده اند چیزی جز ایجاد نفرت و بیزاری به همراه نخواهد آورد .
وزير آموزش و پرورش و رژيم آدمکش او، نه تنها باید جوابگوی ١٢ ميليون دانش آموز و ٩٠٠ هزار معلم باشند، بلکه باید جوابگوی خانواده هاى دانش آموزان و معلمين انقلابى و مبارزى باشند که در ملأ عام به دليل رعايت نکردن حجاب اجبارى و دیگر شئونات اسلامی، به شلاق کاری و یا به دستور مسقیم خمينى و خامنه اى در طول ٣٢ سال گذشته بارها  در خيابانها و در زندانهاى رژيم اسلامى، توسط جلادان آنان، به رگبار مسلسل بسته شدند و جان شیرین هزاران انسان مبارز و انقلابی را گرفتند.
وضعيت نا به سامان اقتصادى و زندگى فلاکتبار مردم زحمتکش، افزايش روز افزون بيکارى، نرخ روز افزون تورم، آمار صعودى خود کشى بين جوانان، افزایش روزانه اعتياد، فحشا و شرعيت بخشيدن به فروش عضوى از بدن براى امرار معاش و.. جايگاهى براى توهمات"رابطه نزديک قلب ها به خدا"و بنده گان آن که افراد "ولایتمداری" از قبیل وزیر آموزش و پرورش و دیگر مزدوران حکومت اسلامی باشند، از همان روزهاى اول سر کار آمدن این حکومت جانی و آدمکش  نزد مردم مبارز و آزاديخواه ایران خريدارى نداشته و نخواهد داشت.
محتواى مصاحبه اين وزير مزدور رژيم اسلامى با توجه به تفکر ارتجاعيش فاقد اعتبار و ارزش علمى و انسانی است. اما آنچه که بيشتر از همه جاى تأسف و تأمل دارد وضعيت اسفبار جامعه اى است که پايه و فلسفه وجودى رژيم حاکم آن بر ايدئولوژى ارتجاعی_ مذهبی استوار است که تا مدتها  بعد از سرنگونیش نیز اثرات مخرب و زيانبار آن بر جسم و روح اکثريت توده هاى کارگر و زحمتکش جامعه، مخصوصآ جوانان و زنان سنگينى خواهد کرد.
 تنها راه نجات مردم ستمديده از شر اين توهمات، مبارزه متشکل و سازمانیافته، همگام و دوشادوش طبقه کارگر آگاه و رزمنده با شرکت و پشتيبانى زحمتکشان براى سرنگونى رژيم جمهورى اسلامى است. آنگاه و در ایران بدون حکومت اسلامی و  بر ویرانه های این حکومت مذهبی، امکان تدریس علم و فن آوری در مدارس و دانشگاهها و دیگر نهادهای آموزشی ممکن خواهد شد و در چنین شرایطی است که علم جای خرافه را خواهد گرفت  و در قلب ها به جای کینه، عشق، محبت، احترام و رابطه انسانی خواهد روئید.
١٨ شهريور ١٣٩٠