خانه > توفیق محمدی > مهاجرت، پناهندگی یک برسی کوتاه

مهاجرت، پناهندگی یک برسی کوتاه

سپتامبر 18, 2011

توفیق محمدی : از همان آغاز پدید آمدن انسان، مهاجرت یکی از راههای گسترش امکانات حیات او بوده است. نه تنها انسان، بلکه حیوانات و پرندگان از راه مهاجرت امکانات زیستی خود را گسترش داده اند.


مقدمه
مهاجرت، پناهندگی: یک پدیده جهانی تاریخی

از همان آغاز پدید آمدن انسان، مهاجرت یکی از راههای گسترش امکانات حیات او بوده است. نه تنها انسان، بلکه حیوانات و پرندگان از راه مهاجرت امکانات زیستی خود را گسترش داده اند. ردپای مهاجرتهای پیش از تاریخ مکتوب، از پخش شدن انسان در پهنه جهان قابل مشاهده است. پس از کتابت هم تاریخ مکتوب مملو از مهاجرتهای کوتاه و بلندی است که خصلت مشترک همگی را میتوان در این واقعیت یافت که به خاطر گسترش امکانات مادی و عینی معیشت صورت گرفته است. به عبارت بهتر، مهاجرت همواره علت اقتصادی داشته است. کشور گشائی ها و جنگهای سهمگین در سراسر تاریخ و جغرافیای جهان، اسناد خونین این واقعیتند.
حامیان وضع موجود با دیوارهای چین به مقابله با این پدیده برخاستند. اما نیازهای نامحدود بشر همواره راهها و شیوه های جدیدی برای جستجوی مناطق دیگر برای حیات پیش پا نهاده است. اما مهاجرت خود به خود خصلت مترقی نداشته است، بلکه از آغاز طبقاتی شدن جامعه، خود یک عرصه مبارزه طبقات بوده است. چنگیز خان مغول به خاطر گسترش چراگاه اسبان مغول، یا اسلام به خاطر امنیت تجارت شام و یمن، جنگها و مهاجرتهائی را به راه انداختند که به نوبه خود امکانات حیات و معیشت پیشرفته تر ملیونها انسان را در مناطق وسیعی به ویرانی و عقب گرد کشاند.

مهاجرت، پناهندگی در عصر حاضر
مهاجرت و پناهندگی در این عصر تاریخ حرکت سرمایه بوده است. به دنبال خانه خرابهای کارگران و روستائیان فقیر، که معلول استثمار شدید و جریان انباشت اولیه سرمایه دار اروپا بود از طرفی، و جاذبه رویائی که سرمایه در مورد آمریکا به خاطر گشایش عرصه های جدید استثمار در برابرشان قرار داده بود از طرف دیگر، مهاجرتهای ملیونی به آمریکا صورت گرفت. مهاجرت از روستا به شهر در سراسر دنیا از این لحاظ خصلت نما است. سرمایه و تولید بزرگ؛ دهقانان و تولید کنندگان کوچک را خانه خراب میکند و آنان را به مثابه لشکر ذخیره کار حول مناطق شهری و قطبهای صنعتی و تجاری خود گرد میاورد. مهاجرتهای منطقه ای و قاره ئی هم در هیچ عصری این چنین گسترده و عظیم و سریع نبوده است. نیاز سرمایه به نیروی کار، مهاجرتهای ملیونی مکرری را از مناطق عقب مانده به پیشرفته موجب شده  است. این مهاجرتها بر حسب درجه تسلط  سرمایه بر آنها ، مصیبت بار و تراژیک و یا دراماتیک  بوده است از مهاجرت و پناهندگی اجباری ( در واقع آدم دزدی سیستماتیک) اهالی سواحل آمریکا که برای بردگی به آمریکا منتقل شدند گرفته، تا مهاجرت ملیونی ترکها به آلمان و یا دیگر آسیایها و آفریقائی ها به اروپا و آمریکا پس از جنگ دوم جهانی که از خاطرات زنده نسل کنونی است. نیاز سرمایه فقط منحصر به تامین نیروی کار نبوده است. نیاز سرمایه به جنگ و دیگر سیاستهای تامین کننده منافع سرمایه نیز، موجب موجهای عظیم مهاجرت و پناهندگی گردیده است. حضور سه تا چهار ملیون افغانستانی در ایران، و در همین حدود ایرانیان در خارج از ایران گرچه مسقیما برای پاسخگوئی به نیاز اقتصادی سرمایه هم نبوده باشد، اما از امواج عظیم مهاجرت به حکم منافع سرمایه به شمار میاید.

جواب سرمایه به مساله مهاجرت
جواب سرمایه و نظام سرمایه داری به این پدیده مانند جواب آن به هر پدیده دیگری البته از منافع سرمایه پیروی میکند. در عرصه کشوری به صورتهای: تحقیر روستا و تقدیس شهر: نه تنها برای دورانهای رونق و جلب روستائیان به شهرها، بلکه همچنین به منظور جدا نگهداشتن و تداوم کینه و تفرقه میان کارگر روستائی و شهری و …………. باد زدن سنتها و عقب ماندگیها: نه تنها برای دورانهای رکود و دور نگه داشتن روستائیان از شهرها، بلکه همچنین به منظور عقب مانده تر نگه داشتن کارگر روستائی و تامین لشکر ذخیره نااگاه و اعتصاب شکن، وغیره .. و هرگز قبول نکردن برابری انسانها و شرکت برابر آنان در تولید و بهره برداری، و .. و در عرصه منطقه ائی و قاره ئی به صورتهای: ناسیونالیسم کشورهای متروپل: به مثابه یک راسیسم مشروع و حتی تقدیس شده و ضمانت همیشه زنده نگهداشتن این راسیسم و نژادپرستی، …. ناسیونالیسم کشورهای عقب مانده: اساسا در خدمت کنترل و سرکوب نیروی کار ارزان و البته به منظور برخورداری از دیگر برکات ناسیونالیسم، و شوونیسم: که ضمن کارکرد روتین خود، دیوارهای کینه و جدائی بین کارگران  جغرافیاهای مختلف را بلندتر میکند و به نوبه خود امر مهاجرت را دشوارتر ، و… راسیسم  و نژادپرستی: که یکی از عریان ترین تظاهرهای کنکرت بینش سرمایه در مورد انسان است و با به آتش کشیدن آدمها و خانهایشان اصرار دارد کوره های آدم سوزی و قتل و ترور و رعب و وحشت فاشیستی را به خدمت تفرقه بین کارگران جغرافیاهای مختلف و از جمله مصیبت بار کردن مهاجرت و پناهندگی در آورد، و … انتگراسیو: هم یکی از اشکال جوابهای بورژوازی به مسله مهاجرت وپناهندگی است. مهربانترین جناحهای بورژوازی در کشورهای متروپل ضمن حفظ همه اما و اگرها و تکرار مکرر دعای «عن من یحیب» برای روز مبادا تبلیغ صریح تر جداسازی انسانها، پذیرفتن مهاجرین سر براه را که توانسته باشند خود را ضمن حفظ ناسیونالیسم خودی، با جامعه مهاجر پذیر منطبق نمایند انتگراسیون بیشتر از جناح « چپ» بورژوازی هستند. در جامعه ای مانند کشور سوئد که سنتا سوسیال دمکراسی رایج است ، انتگراسیون حتی از طرف احزاب راست و بلوک راست هم تبلیغ م
شود.  مبلغان انتگراسیون، کپک زده ترین سنتها و جداسازی « فرهنگها» را زینت بخش مهربانیهای خود میکنند.

پاسخ مناسب مسله ، کدام طبقه اجتماعی؟

در عصر امپریالیسم و سلطه بلامنازع سرمایه بر جهان، هیچ یک از مسا ئل جامعه جز نابرابری و استثمار و جنایات پاسخ دیگری از هیچ جناح سرمایه نمیگیرد. پاسخ مناسب مساله نزد جنبش کارگری سوسیالیستی و بر زمینه انترناسیونالیسم، حقوق انسان جهان شمول است، برابری و رفاه رهائی از استثمار قابل برسی است. پاسخ سوسیالیستی مساله: در یک جامعه حقیقتا انسانی، آدمها برای انتخاب محل سکونت خود مشکلی به نام ملیت و پاسپورت و غیره نخواهند داشت. آدمهای آمده از جغرافیاهای مختلف، ارزش و حقوق مختلفی نخواهند داشت. خرافات انواع ناسیونالیسم، انسانها را متفاوت لحقوق نخواهد کرد، چرا که اساسا استثماری نیست تا به نابرابر شمردن انسان نیازی باشد.
ااما البته احتجاجات بورژوازی توانسته است کم و بیش در این روند اخلال کند. باد زدن انواع ناسیونالیسم ، به علاوه انواع مرز و پاسپورت و پلیس و چماق، منهای جنگ سرد و رقابت با شوروی که پس از فروپاشی آن حق پناهندگی دارد کم کم به یک تعارف توخالی تبدیل میشود، به علاوه بحران جاری اقتصادی، موجب شده تا توسط زور و خرافات و یا هر دو، جداسازی ها و نابرابر شمردن ها و نفرت ها و ستیزهای به شدت بیهوده ( بیهوده از نظر جنبش کارگری سوسیالیستی )، جریان جذب و هم رنگ شدن توده های مهاجر با جامعه مهاجر پذیر را کند و یا حتی متوقف نمایند. دخالت آگاهانه جنبش کارگری سوسیالیستی میتواند این روند را برطرف کند. این دخالت به نظر من باید در جهت آگاهانه کردن و کم مشقت کردن روند تاریخی جذب باشد. همچنین با توجه به این که این پروسه یک عرصه مبارزه طبقاتی است، جذب و جلب توده های مهاجر و پناهنده به فرهنگ بالنده و مدرن و مترقی و برابری طلبی کارگری، الویت این عرصه است. ایرادی که از این موضوع ظاهرا سوسیالیستی گرفته میشود، این است که جذب شدن در یک جامعه سرمایه داری مطلوبیتی ندارد. اما به نظر من هر گونه تن دادن به ماندن در حاشیه جامعه، تحت عنوان انتگراسیون، تن دادن به جدائی بخشهای مختلف طبقه کارگر است و در تناقض با پرنسیب کارگران جهان متحد شوید و اتحاد کارگران قرار میگیرد.

19 ماه سپتامبر 2011

دسته‌ها:توفیق محمدی