خانه > نادر خلیلی > دردفاع از سمینار چهارم زندانیان سیاسی در یوتوبوری سوید ٬ نکته ای که هرگزبیان نشد!

دردفاع از سمینار چهارم زندانیان سیاسی در یوتوبوری سوید ٬ نکته ای که هرگزبیان نشد!

اکتبر 2, 2011

پیش از هر چیز یک پرسش. آیا سمینار چهارم زندانیان سیاسی، نیاز به دفاع دارد؟ در جواب بایستی بگویم که آری. اتفاقاتی روی داده که جهت گیری آنها، دقیقا در مسیر تخریب سمینار بوده و هست.  برای من که در کمیته ی برگزاری بودم، کلیت ساختار سمینار ومبارزه ای که میکند، در درجه ای بسیار بالا، قرار داشته و دارد. اینست که نمی توانم نسبت به آنچه حول و حوش سمینار روی داده و می دهد، بی اعتنا باشم. به همین خاطر،  واژه ی«دفاع»را، در طرح موضوع، به کار می گیرم.

قبل از نوشتن مطلب، می بایستی یادآور شوم که آنچه می نویسم، با مسئولیت شخصی خودم، منتشر میکنم. البته اینرا هم اضافه کنم که قبلا در ای_میل گروهی رفقای کمیته ی برگزاری، اعلام کرده بودم که اگر  موضوع«رضا برومند»با همین سکوت ادامه داشته باشد، شخصا آنرا در سایت ها، منتشر کرده وکلیت آنرا بازتاب خواهم داد. این است که هنوزنامه ای رسمی از سوی کمیته ی برگزاری چهارم، رو به بیرون، منتشر نشده است. در صورتیکه انتشار آنرا از روز اول هم، ضروری می دانستم، چرا که کسانی در هر حال، سمینار را زیر ضرب گرفتند. وانتشار این موضوع وواقعیت رفته بر سمینار وهمچنین انتشار گزارش مالی، می توانست بهترین پاسخ برای یاوه گویان باشد. اما متاسفانه هنوز هم گزارش مالی_ نامه ی رسمی در مورد رضا برومند وهمچنین ارزیابی کمیته ی ارزیابی که می بایستی از سوی همه ی اعضاء کمیته وبه صورت جمعی، نوشته شود، منتشر نشده است. وهمه می دانند که کار سوسیالیستی، کار گروهی وجمعی است نه فردی وتک روی. هرچند گاهی انسان وادار می شود تاروبه بیرون، فریاد بر آورد که«واقعیت» اینگونه بوده است. این به هیچوجه، ضایع کردن مفهوم سوسیالیستی و مبارزاتی نیست بلکه و ای بسا،  که زنگ بیداری باشد برای بسیارانی که خود را به خواب زده اند. بیداری ایشان اما به نظرم، خیلی هم سخت نیست.

باوصف اینکه چندین نوشتار و مقاله در خصوص، این سمینار وتوسط رفقادرگوشه گوشه های دنیا، به نگارش درآمده ودر رسانه های گروهی بازتاب یافته است اما هنوز هم ارزیابی دقیق وکاملی که بیانگر تحلیل وبررسی آثار ارایه شده ومجموع سمینار، نه از سوی شرکت کننده گان، منتقدین، فعالین سیاسی چپ کمونیستی ویا خود کمیته ی برگزاری ویا گفتگوهای زندان، صورت نگرفته است. اما می توان یکایک این نوشتارها را به مانند حلقه هایی در نظر گرفت که در مجموع، بازتاب وتصویرکلی؛ سمینار چهارم بوده است. در نوشتار پیش رو، به موضوعی اشاره می شود که متاسفانه، توسط یاران و رفقا، تابه حال مسکوت گذاشته شده واز نظر من این مسکوت گذاشتن موضوع، دقیقا بر خلاف اهداف سمینار چهارم بوده است. در واقع نمی دانم عدم طرح آن،  به مردم وفعالین سیاسی و رو به بیرون، دقیقا از چه چشمه ای آب می نوشد؟ اما آنچه در این نوشته می آید، صمیمانه در دفاع از سمینار چهارم وزندانیان سیاسی وخصوصا، کشتار دهه ی شصت، توسط حکومت اسلامی ایران می باشد. امید که بتوان به این امر مهم، ادای دین شایسته و بایسته، صورت گیرد.

توضیح کوتاه اینکه کمیته ی برگزاری ویکایک رفقا درگفتگوهای زندان، تمامیت حکومت اسلامی ایران را، با تمامی جناح های آن، مردود دانسته اندودر دفاع اززندانیان سیاسی وکشتارهایی که در مجموع این سالها، توسط رژیم اسلامی ایران، صورت گرفته است، کلیت نظام حاکم بر ایران را به چالش گرفته ومی گیرند.
اینجا و آنجا، ودر محافل گوناگون، انتقادهای گوناگونی بر سمینار، گرفتند. مثلا گفته شد که: مجموع شعارها_ رنگ سرخ وزمینه ی پارچه ها در شعارها_ نما وروند سمینار چهارم، تنها وتنها برگرفته از اندیشه ی سوسیالیستی بوده است. در صورتیکه در آنهمه اعدام و کشتار، خصوصا در دهه ی شصت، از غیر سوسیالیست ها هم اعدام شده اند، ناسیونالیست ها هم بوده اند؛ این چگونه ممکن است که واقعیت موجود در تاریخ را انکار کرد؟
توضیح اینکه، مجموع این رفقا برای برگزاری سمینار چهارم، سوسیالیست  هستند. ایشان تنها وتنها برای رفقای جان باخته ی سوسیالیست و کمونیست، این سمینارها را برگزار نکرده اند، بلکه به عنوان فعالین سوسیالیست، در دفاع ازحقوق مجموع اعدامها وکشتارها _ مردود شمردن اعدام وکشتارو عملکرد حکومت اسلامی، دست به برگزاری این دست از اجلاس گرفته وهم و غم ایشان، لغو کامل اعدام ومحکوم کردن حکومتی است که در گذار دهه های مختلف، به خاطر«باور» این رفقا، در جهت عکس حکومت اسلامی ویا رژیم پیشین، اعدام شده اند. این به آن معنا نیست که کمیته ی برگزاری ویا رفقا در گفتگوهای زندان، تنها دافع جان باختگان سوسیالیست هستند. امید که با این توضیح، این انتقاد ومشکل بر سمینار، برطرف شده باشد.
اما هنوز آنچه در بالا رفت، موضوع اصلی این نوشتار نیست. اتفاقی در سمینار چهارم افتاد که نیاز به بررسی واعلام بیرونی در سایت ها دارد. ومسئله بر می گردد به، آوردن دسته ای گل از سوی، شخصی به اسم«رضا برومند» به سمیناروکمیته ی برگزاری!
متاسفانه رفقای مجری سمینار وهمه ی آنانکه از دیگر کشورها، به سمینار آمده بودند، نه این شخص را می شناختند_ که اصولا با بسیارانی دیگر نیز غریبه بودند. به قول معروف، به واسطه ی عدم شناخت شخص نام برده، نمی توانستند، تصمیم دقیق وروشنی بگیرند. متاسفانه این انتقاد جدی بر سمینار وارد است که، همآهنگی زلال وکاملی بین رفقای آلمان(در کمیته ی مادر، یعنی گفتگوهای زندان)واز سویی، رفقای کمیته ی اجرایی که خود در یوتوبوری زندگی می کنند، وجود نداشت. واگر مثلا شخصی از سوی حکومت اسلامی، می آمد ودسته گلی به سمینار هدیه میکرد، به خاطر عدم شناخت وبه خصوص عدم همآهنگی دقیق و لازم بین مجریان وکمیته ی برگزاری، احتمالا میکروفن را می توانست در دست بگیرد وروند سمینار را مخدوش نماید. عملکرد هدفمندوعمدی«رضا برومند» دقیقا چنین محتوایی را که در بالا رفت، در بر میگیرد.
در هر حال رضا برومند که عضو«جامعه ی حقوق بشر» در شهر یوتوبوری است ودارای تاریخ وپیشینه ای سبز _ پلیسی وهمکاری با حکومت اسلامی است، از ر
وی عمد وبا هدفی خاص، آن دسته گل را به محل سمینار آورده وقبلا بادونفر از رفقا به نامهای« عالم و رفعت»که از رفقای کمیته ی برگزاری هستند، صحبت کرده بود وگفته بود که: من این گل را به طور خصوصی برای شادی صدر آورده ام! رفیق عالم به او گفته بود: شما می توانید گل را به صورت شخصی به ایشان بدهید( با این مفهوم و معنا که سمینار ورفقای ما را، با موضوع خود، قاتی نکنید وگلتان را به طور شخصی به هرکسی که می خواهید بدهید.  از اینرو، رضا برومند موفق شده بود که بدون هیچ مشکل جدی، از فیلتر رفقا گذشته و وارد محوطه ی سمینار و سخنرانی بشود. انسانهای فرصت طلب، خصوصا آنانکه دستی با رژیم اسلامی ایران داشته ودارند، اصولا چنین موقعیت هایی را با جان و دل خریداری کرده وبزرگترین ضربه ها رابه روند مبارزه می زنند. هدیه ی کسی که با پلیس بورژوازی همکاری داشته ودر جلوی چشم بسیارانی در یک آکسیون بر علیه حکومت اسلامی، به دفتر سفیر حکومت اسلامی، رفته است وازرفقای تضاهرات کننده، گزارش داده است؛  قاعدتا بهترین بهانه خواهد بود برای آنانکه، برگزاری سمینار زندانیان سیاسی، به مانند خاری در چشم خود، تلقی کرده اند وبا همین بهانه، سمینار چهارم را، مورد مواخذه، قرار می دهند. البته رفیق مینو میرانی، مسئول ارتباط اینتر نتی وهدایت کننده ی اتاق «چهارمین سمینار زندانیان سیاسی در پالتاک» که درسالن، حضور داشت، گل رضا برومند را، با خشم وروحیه ای انقلابی و سوسیالیستی، بر سینه ی رضا برومند کوبیدوفریاد زد: اینجا، جای شما نیست واز او خواست، تا محیط سمینار را ترک نماید. وهمآنگونه نیز شد. هرچند، از سوی تعدادی افراد معدود،(خصوصا دستیار یکی از فیلم برداران به نام مهرداد،  به رفیق مینو برخورد شد که: نمی بایستی اینگونه با رضا برومند، برخورد کنید! 
اعتراض این رفیق صمیمی وریز بین(مینو)، به باور من، دفاع جانانه ای از سمینار وزندانیان سیاسی بود. این برخورد، برخوردی جدی، مبنی بر شعار محوری سمینار چهارم یعنی« نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم» بود. واینگونه، توانست، چهره ی واقعی سمینار وبرگزار کننده گان را، طبق باور سوسیالیستی_ مبارزاتی وانقلابی، به اثبات برساند. لازم به یاد آوری است که رفیق مینو به خاطر کنترل اتاق پالتاک، حضور شخص رضا برومند را، ندیده بود_ کار از کار گذشته ورضا برومند، روی سن رفته وبه خاطر عدم آشنایی مجریان برنامه، رفقا« مژده ارسی و میلا مسافر»، گل را به کمیته ی برگزاری،(یعنی سمینار) هدیه کرد.  روی سن، رضا برومند، از رفیق امیر جواهری لنگرودی خواست تا به نمایندگی از کمیته ی برگزاری ، گل را دریافت کند!  اما او خود به روی سن نرفت و رفیق فرخ قهرمانی را به روی سن هل داد. واینگونه بود که رفیق فرخ قهرمانی، با کار ناخواسته ای مواجه شد ودر روی سن، گل را از رضا برومند گرفته وبا او روبوسی کرد.
خوشبختانه، مینو میرانی، با دریافتی سوسیالیستی وباوری عمیق به دفاع از زندانیان سیاسی و روند سمینار، گل را ازسطل در آورده ومحکم، بر سینه ی رضابرومند کوبید. همین حرکت، باعث برداشته شدن، نقاب راست ها_ سبزها ودست اندرکاران حکومتی بود که به هیچکدام از رفقای جانباخته ی ما، کوچکترین ترحمی نکرد. از آزار و شکنجه ی آنها وما، لذت می برد وهمه می دانند که شعار اصلی بازجوها در زندانهای حکومت اسلامی ایران  این بود که« دشمن مرده، بهتر از دشمن زنده است». سمینار و رفقای برگزاری ودیگر رفقا در گفتگوهای زندان و یا شرکت کننده گان در سمینار، چگونه می توانستند، حضور شخص یا اشخاصی اپورتونیست مثل رضا برومند را،  آنهم با پیشینه ای حقوق بشری_ سبز وهمکاری با رژیم ایران، را تاب آورد؟

لازم به یاد آوری است که رفیق فرخ قهرمانی در جلسه ی روز یکشنبه، بعد از اتمام سمینار، در حضور همه ی رفقا ی کمیته ی برگزاری، از عملکرد خود انتقاد کرد. من نمی خواهم از واقعیت نشسته بر پیشانی این ماجرا وترفند رژیم اسلامی، در تخریب سمینار، دنبال توجیه باشم واصولا، توجیه در کار من نمی گنجد اما می خواهم صمیمانه نوشته و بگویم که: رفیق فرخ قهرمانی، دارای خصوصیاتی بسیار انسانی واحساسی است. من بارها و بارها در خلال آن سه روز برگزاری سمینار، شاهد اشکهای او بودم. بارها دیدم که با وجود آنهمه فشار کار فیزیکی _عملی وفکری که بر روی دوشش بود، با تک تک رفقا، نهایت همکاری را انجام می داد. این رفیق خود، زیر بد ترین شکنجه ها و آزارهای شکنجه گران در زندانهای حکومت اسلامی بوده وبا یاد آوری نام هر رفیق وزنده شدن هر خاطره ی کوچکی، اشک دیده هایش سرازیر می شد. البته تنها او نبود وبسیارانی دیگر نیزدر شرایط خاصی، با دیدن فیلمها از رفیق بصیر نصیبی ویا هر نکته ای در سخنرانی ها، اشکشان، سرازیر می شد.
نوشتم اشکشان سرازیر می شد اما واقعیت آن سه روز، تنها اینگونه نبود. وسمیناریا شرکت کننده گان، در پایان کار روزانه ی سمینار، در سالن اصلی به خواندن سرود وآهنگ های شاد نیز می پرداختند ورقص زیبای کردی_لری_آذری وشمالی، که توسط مجموع یاران اجرا می شد، نمونه هایی هستند که در مجموع پیام رسان این مطلبند که، نه برگزار کننده ها و نه شرکت کننده گان در سمینار چهارم، هیچکدام، با وجود ضربه های روحی وفیزیکی که زیر شکنجه، به آن دچار شده اند، هرگز شکست رانپذیرفته، وهمچنان با روحیه ای قوی، حاکی از یک درون و باور سوسیالیستی و انقلابی، به رقص و پایکوبی، می پردازند. اینرا نوشتم تا مسئولین نظام فاشیستی ایران، بدانند که ما بازماندگان زندانیان سیا
سی و کشتار دهه ی شصت، هنوز زنده ایم، هنوز به مبارزه باور داریم ودر مبارزه، تنها برای یارانمان، اشک نریخته ودچار افسردگی نیستیم؛ بلکه با روحیه ای قوی و انقلابی، ناشی از باور سوسیالیستی، مبارزه را شادمانه به پیش می بریم.

شاید لازم باشد با یادآوری آنچه در بالا رفت، روبه برگزار کننده های سمینار پنجم ورفقا در گفتگوهای زندان به عنوان پیشنهاد گفت:
می بایستی نهایت دقت و ریز بینی را درسمینار پنجم به کار بگیرید. خیلی ها هستند که عرصه ی مبارزه ی سوسیالیستی را عمدتا مخدوش می کنند. راست ها_ حقوق بشری ها_سبزها واطلاح طلبان( که امروزه نقاب وچهره هایشان برای هر فعال سیاسی آشکار است)در کمین نشسته اند. خود نظام سرمایه داری واسلامی ایران، بیشترین نیرو را در اختیار گرفته تا عرصه های مبارزه را، به مانند چشمه ای، گل آلود کند_ مخدوش بودن مبارزه، یعنی قوت گرفتن نظام سرمایه داری ایران و جانیانی که هنوز هم در زندانهای ایران، مشغول شکنجه ی رفقایمان هستند. از همه ی شما تمنا داریم که، دقت کنید_ بیشتر و بیشتر دقت کنید. احتمال اینکه امثال رضا برومند ها، به سمینار پنجم حمله بکنند، خیلی زیاد است. می بایستی بین مجریان، از گفتگوهای زندان( کمیته ی مشهور به مادر) و رفقای برگزار کننده ی محلی در، شهری که سمینار برگزار می شود، همآهنگی و شناخت در حتی کوچکترین موردها و احتمالات؛ در منتهای درجه باشد. هیچکسی نمی بایستی بدون همآهنگی کامل یک کمیته ی مخصوص که توانایی شناخت آدمها وشخصیت ها را دارد، به روی سن برود!! میکروفن سمینار می بایستی فقط و فقط در اختیار رفقایی باشد که حقیقتا برای دفاع از زندانیان سیاسی ودر جهت مردود شمردن پدیده ی «اعدام» ومبارزه با حکومت اسلامی وسیستم سرمایه داری، به محل برگزاری سمینار می آیند. یعنی همآهنگی دقیق وزلالی، مابین همگی رفقا، ضرورت کامل را دارد. بدبختانه وچنانچه در بالا توضیح داده شد، حتی می توان با هدیه دادن یک دسته گل، چهره ی یک جریان قوی مثل سمینار چهارم را، تخریب ویا به بازی گرفت.
این است که نوشتم: تمنا می کنم هر چه بیشتر دقت کنید.
اینهمه نوشته شد تا جدای افشای هرچه بیشتر رضا برومند ها وسازمان ایشان، موسوم به«جامعه ی حقوق بشر» ودفاع از سمینار چهارم، مطلبی دیگر به اختصار بیاید وآن به قرار زیر است:
متاسفانه از سوی دوستانی که نام کمونیست و سوسیالیست را بر خود می گذارند، حضور امثال رضا برومند ها، در سمینار چهارم، به مانند گرزی است بر پیکر زندانی سیاسی که در نهایت تاسف« غریب» افتاده است! چرا غریب؟
زیرا که هنوز هم هستند هزارانی در داخل خود ایران وهمچنین در بیرون از مرزهای ایران، که اصلا خبر ندارند که در ایران، حقیقتا، زندانی سیاسی و زندانهایی با آنهمه شکنجه و آزار و اعدام، وجود دارند_ ایشان یعنی حکومت سرمایه داری اسلامی، نهایت تلاشش را در غربت و غریب بودن و فراموش کردن پدیده های زندان و زندان سیاسی وشکنجه در ایران، به کار گرفته است. سمینار چهارم دقیقا تلاش کردتا این مهم، فراموش نشود_ کشتار دهه ی شصت فراموش نشود وبرای همین سعی کرده است تا، آنهمه واقعیات رفته بر زندانی سیاسی را، مستند نماید ودر اینکار ودر حد بالایی موفق بود ه است.
این است که بایکوت ویاراست دانستن سمینار چهارم، در خور، صداقت رفقا نیست. خود شعارهایی که در سمینار چهارم، از هر نقطه ای به چشم می خورد، شاهد روند جدی مبارزاتی سمینار چهارم بود. شعارهای« سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران»_ « برقراربادسوسیالیسم»_«نه فراموش می کنیم ونه می بخشیم» شعارهای دقیق و روشن سمینار چهارم بود وما در جلسات بسیاری با همه ی رفقا و در خلال چندین ماه، این پروسه را در چگونگی شعارها، وروند سمینار در یوتوبوری، به پیش بردیم. از بین بردن دست آورد های سمینار چهارم زندانیان سیاسی، کارصادقانه ای نیست.

برقرار باد سوسیالیسم
سرنگون باد نظام سرمایه داری

دسته‌ها:نادر خلیلی