خانه > اسماعیل هوشیار > روایت استادان ایدئولوژیک وتوهمات سیاسی !

روایت استادان ایدئولوژیک وتوهمات سیاسی !

اکتبر 4, 2011

hoshyaresmaeil@yahoo.com
 
 
راستش 2 روایت هست . یکی را قبلا گفته بودم و باز هم کوتاه میگم .
 
طرف رفت طوطی بخره . وارد مغازه شد ولی قیمتها خیلی گران بود و وقتی هم سوال میکرد چرا اینقدر گران …؟ صاحب مغازه توضیح میداد که مثلا این طوطی برای این یک میلیون قیمتش است که دیوان حافظ را از حفظ میخواند ، آن یکی قرآن را تفسیرمیکند و این یکی علاوه بر تفسیر تشریح میکند والی آخر…..

 
تا اینکه برسرقیمت یکی از طوطی ها سرش سوت کشید و پرسید این چرا از همه گرانتر است درحالی که هیچ هنر و حتی حرکتی ندارد ؟ و صاحب مغازه گفت : فقط این یکی را نمیدانم . از روز اول هم هیچ حرکتی نداشت مثل مرده ها بود . فقط چون بقیه طوطی ها از روز اول او را استاد صدا میکردند قیمتش گرانترین است …!
 
حکایت دوم کمی متفاوت است ولی با مضمونی مشابه :

استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی

استاد: نخیر منظورم اینست که چكاره میشوی ؟
شاگرد: داماد

استاد: منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: زن ميگيرم

استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس ميارم

استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه!

حکایت خروس ایدئولوژیک رهبرعقیدتی ، فقط شکل و تاریخش فرق فوکوله . مضمونش همونه . مهم نیست روزنامه کویتی یا امریکایی یا فرانسوی و با چه قیمتی چه حرفی را انعکاس میدهد که رهبری مجاهدین را خوشش آید …خواننده و شنونده باید عاقل باشد . خمینی به صفت یک تفکر به صراحت معتقد است و اعلام هم میکند که "ملت " یک پدیده صغیر و نابالغی است که باید دستش بگرفت و زد توی سرش تا از راه راست منحرف نشود . این " ملت " از نظرتفکرات آسمانی هیچوقت بزرگ نمیشود !
 
همین حکایت در تفکر رهبری مجاهدین هم ریشه دارو اعتقادی است . ازعضو ارشد رهبری مجاهدین برای اولین بار درهمین خارج کشور شنیدم که گفت : این مردم چقدربی عرضه و نفهم هستند که رژیم را ساقط نمیکنند و……
 
آن موقع زیاد جدی نگرفتم و گذاشتم به حساب خستگی و نظر فردی اش . اما بعد و درقرارگاه اشرف از زبان شخص رهبرهم شنیدم که به صراحت گفت : اگر این مردم میفهمیدند که الان ماها اینجا نبودیم …! و بعدها در تشریحات درونی رهبر عقیدتی با صراحت اعلام کرد که جامعه مثل کودک صغیری است که باید دارو و آمپول را به زور بهش تپاند . چون خودش درک ندارد و این وظیفه طبیب ( منظورخودش بود ) است تا برای شفای کودک هرکاری را بکند !
 
خب ، البته این تب مسری ظاهرا فقط در محدوده تفکرات آسمانی جولان نمیدهد . ارتجاع هم که زمینی و آسمانی و زیر زمینی ندارد . همه خودشان را برتر و نوک پیکان تکامل میدانند . از نظر این همگان هم جامعه معمولا درک درستی ندارد و از نظر این همگان پس باید یک آقا و ریش سفیدی باشد و بزند و خلاصه به هرضرب و زوری ارشاد بکند و بماند در همان جاده جهل و خرافات گذشته…..
 
برای شخص من اعمال و رفتار و گفتار رهبری مجاهدین عجیب نیست چون تجربه خمینی و رجوی را با هم دارم  . قراگاه اشرف برش نازکی بود از همان جامعه ای….که خمینی آن را به سلاخی وانقیاد کشاند و تنظیم رابطه رهبر عقیدتی با همان جمع محدود نشان از فردایی خونبار میداد ! مهم نیست که چه رسانه ایی با چه مبلغی چه مهملاتی راجع به کدام موجود عتیقه ای مینویسد ؟  برای من این همه توهم قشر روشنفکر هم عجیب نیست چون میدانم که خیلی ها عادت کرده اند که در قسمت پر لیوان گیج بزنند . راستش برای من مدتهاست که دیگر هیچ چیز عجیب نیست . حتی این خوش خیالی مکرر واماندگان صحنه سیاسی که هنوز درکی ریشه ای از پدیده های ایدئولوژیک ندارند و این همه شباهت را نمیبینند و شاید هم ببینند و خلاصه انشاالله گربه است . داستان خانه نشینی فاطی از بی تنبانی هم …بماند برای بعد ! استاد….؟
 
نوشته بود برای رسیدن به دنیای آگاهی باید از خدا عبور کنی ! و من هم به ذهنم زد که باید از این توهم عبور کنید که رهبری مجاهدین هنوز در حال مبارزه است …..اعمال و رفتار 2 دهه اخیر رهبری مجاهدین هیچ ربطی به مبارزه ندارد . از این واقعیت عبور کنید تا به درک دقیق تر و عمیق تری برسید .
 
 
 
 
اسماعیل هوشیار
12 مهر.1390
چهارم اکتبر2011
 
 info.tipf.www

دسته‌ها:اسماعیل هوشیار