خانه > کورش اعتمادی > توجیه دفاع از رژیم؛ طرح توهم»حمله نظامی به ایران»

توجیه دفاع از رژیم؛ طرح توهم»حمله نظامی به ایران»

نوامبر 27, 2011

همینطور که میدانیم به سبب بحرانهای مالی و اقتصادی و رشد بی رویه بیکاری در آمریکا و اروپا، حضور و مداخله پرهزینه نظامی در خاورمیانه به امری ناممکن  برای غرب تبدیل شده است. طرح و گشودنِ یک جبهه جنگی جدید در خاورمیانه، سیلِ گرفتاری های بیشترِ اقتصادی و سیاسی را بسوی بازارهای اتحادیه اروپا و آمریکا روانه خواهند کرد. افکار عمومی کشورهای غربی در حال حاضر با توجه به مشکلاتِ سختِ اقتصادی، پذیرش گشوده شدنِ  جبهه جنگی جدید در خاورمیانه را ندارند. به همین منظور بعید بنظر میرسد که غربیان با توجه به مشکلات عدید داخلی  و بین المللی خود، طرح یک حمله نظامی گسترده علیه ایران را در دستورکار داشته باشند. در بوق و کرنا کردن  حمله نظامی به ایران بیشتر از جانب هواداران، گماشتگان و آورندگانِ جمهوری اسلامی در خارج از کشورمطرح میشود تا بدین بهانه با بسیج و سازماندهی مردم و بازگشایی ًجبهه های ضد جنگ ً بدفاع از رژیم  بشتابند.

کوروش اعتمادی
27 نوامبر 2011
koroush_etemadi@hotmail.com

…………….

بتدریج شاهد تأثیرگذاری روندِ تحریمهای اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا بر اقتصادِ به نفس افتادهِ ایران هستیم. بویژه آنکه آگاهی داریم، بخشهای کوچک و متوسطه اقتصادِ ایران که در مافیای اقتصادی دولت، سپاه پاسداران و بازار نفوذ و جای پایی ندارند، متحمل بیشترین آسیب های اقتصادی شده اند. در حال حاضر هیچیک از بانکهای خصوصی و یا دولتی آمریکا و اتحادیه اروپا، گشایشی جهت مبادلات ارزی برای شرکت های ایرانی که نیازمند به خرید کالا و مواد اولیه از بازار غرب هستند، باز نمیکنند. بسیاری از شرکت ها و بانکهای غربی حتی به درخواست های ایمیلی شرکت های ایرانی از داخل کشور پاسخی نمیدهند و اگر هم پاسخی میدهند، صریحا ً اعلام میدارند ؛ از فروش مستقیم محصولات خود و یا مبادله ارزی با آنها معذورهستند و در صورت ممکن شرکتهای ایرانی میتوانند محصولات مورد نیاز خود را از جایی و یا کشور ثالث دیگری که هنوز با ایران مراوده بازرگانی دارند، تهیه کنند. تازه اگر شرکتی هم موفّق شود در این بازارِ بسته، کالا و یا مواد اولیه مورد نیاز خود را بصورت واسطه ای وغیر مستقیم تهیه کند، میبایست ارز مورد نیاز خود را نه با نرخ دولتی بلکه با نرخی صرافی خریداری کند و سپس بصورت نقدی ونه بانکی، در اختیار فروشنده قرار دهد. امّا از سویی دیگر با افزایش بی رویه و نامتعارف ارزِ خارجی در بازارِ صرافی ایران، شرکتها و صنایع غیردولتی قادر به تأمین ارزِ مورد نیاز خود نمی باشند. چرا که میدانیم پیش از سال جاری قیمت یورو در بازارِ ارزِ آزاد 1350 تومان بوده و هم اکنون نرخ هر یورو به 1850 تومان افزایش یافته است که این خود سبب ورشکستگی هرچه سریعتر صنایع و تولیدات خرد و متعاقب آن موجب افزایش بیکاری، کمبود کالاهای مورد نیاز مردم، گرانی و پایین آمدن قدرت خرید مردمِ تنگدست شده است. امّا در همین راستا بخشِ مافیای اقتصادی ایران که شامل سپاه پاسداران و باند های اقتصادی دولتی و روحانیت حاکم میباشند، موفّق شده اند با در اختیار داشتن منابع ارزِ کشور و تسلط کامل بر بازارِ تجارت سیاه، انحصارِ کاملِ ورود و خروج کالای قاچاق در بازار ایران را تحت کنترل خود داشته باشند. شکی نیست با تداوم این روندِ نابهنجارِاقتصادی و تشدید تحریمها، آنچه که تا کنون تحت عنوان صنایع و تولیداتِ مستقل داخلی از گذشته باقی مانده بودند، بطور کامل ورشکست و منقرض شوند و بازار کالا و تجارت ایران یکسویه در انحصارمافیای اقتصادی سپاه پاسداران و دولت و باند روحانیت حاکم در آید. و در تلاطمات این بازار آشفته مشاهده میکنیم؛ هم پیمانان بین المللی جمهوری اسلامی، چین و روسیه، هم با کمک مافیای اقتصادی ایران تلاش میکنند از آخرین موجودی ثروت و پتانسیل های بازار ایران، سودهای سرشاری را نصیب خود کنند و سپاهیان ًرهبر ً هم از قبال این زد و بندهای بین المللی  هر روز بر اندوخته های حساب بانکی های پنهان خود در برون مرز بیافزایند. اگر امروز جمهوری اسلامی محروم از مبادله تجاری با غرب است ، یقینا ً بازرگانان و شرکتهای بزرگ چینی و روسی این خلاء را جبران کرده اند تا بدین صورت نیازهای مالی یک مافیای بهم پیوسته بین الملی برآورده شود. و نیز میدانیم علیرغم همهء ًاعتراضات ً جانبی که گاه گُداری دولتهای چین و روسیه به روندِ تحریمهای اقتصادی دولتهای غربی علیه جمهوری اسلامی از خود ابراز میدارند، ولی آنها بشدت به سبب همین شرایط نامتعادل اقتصادی موقعیت های خود در بازارهای ایران را تحکیم میبخشند. 

ولی از سویی غربیان بخوبی آگاهند تشدید تحریمها، موقعیت مافیای اقتصادی ایران و هم پیمانان بین المللی شان را چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی تقویت خواهد کرد و شرایط معیشت مردمانِ تنگدست نسبت به گذشته سخت تر و سخت تر میشود. اگر چه سمت و سوی تحریمها متوّجه حساب بانکی ها و شرکت هایی میباشند که بطور سنتی در انحصارِ مافیای اقتصادی سپاه پاسداران و باندهای درون رژیم میباشند، ولی آسیب پذیری مردم عادی از این روند تحریمها انکار ناپذیر است. همهء گزارشات آماری کشورهای عضو اتحادیه اروپا و وزارت خزانه داری آمریکا حاکی از آن است که حساب بانکهایی که در طول همهء این سالها متعلق به فرماندهان سپاه پاسداران و یا وابستگان دولت و روحانیت فاسد حکومتی میباشند، هدف نخستین تحریمها هستند. بطور نمونه گزارش میشود؛ دولت سوئیس حساب بانکی 116 نفر از مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم را در این کشور مسدود کرده و از فروش هرنوع کالا که استفاده نظامی و یا الکترونیکی برای رژیم دارد، و یا نرم افزارهایی که در غنی سازی اورانیوم از آنها رژیم اسلامی بهره برداری خواهد کرد، ممانعت بعمل آورده است. از جمله افرادی که در این رابطه از حق دریافت روادید و سفر به کشور سوئیس محروم شده است، علی اکبر صالحی وزیر امورخارجه رژیم، فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی و همچنین رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران و دوتن از معاونین سابق اش میباشند. همچنین گزارش میشود دولت سوئیس دارائی های 250 شرکت و مسئولین آنها، از جمله سردار محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران را مسدود کرده است. همانگونه که اشاره داشتم اگر روند مسدود کردن حساب بانکی ها مُهرگانِ امنیتی، نظامی و سیاسی رژیم  به حساب و نام ملت ایران به امانت مسدود و ذخیره شوند اقدامی است منطقی و هوشیاران
ه که به روند رشد جنبش دمکراسیخواهی در منطقه کمک خواهد کرد.

امّا از سویی دیگر بنظر میرسد، امید آمریکا و اتحادیه اروپا جهت مهارِ برنامه های هسته ای و یا غیگریهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه و جهان، همین دامنه گستردهِ تحریمهای اقتصادی باشد. امروز قدرت های بزرگ غربی امیدوارهستند شاید تحریمها موجب شود جمهوری اسلامی از مواضعِ سیاسی شرارت آمیز خود در جهان و منطقه دوری جوید تا روند اختلافات به شکل مسالمت آمیز حل و فصل گردد. روشن است آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا با توجه به بحران مالی فزاینده خود، توانِ بازگشایی جبهه جنگِ جدید در خاورمیانه را ندارند. همینطور میدانیم به سبب بحرانهای مالی و اقتصادی و رشد بی رویه بیکاری در آمریکا و اروپا، حضور و مداخله پرهزینه نظامی در خاورمیانه به امری ناممکن  برای غرب تبدیل شده است. طرح و گشودنِ یک جبهه جنگی جدید در خاورمیانه، سیلِ گرفتاری های بیشترِ اقتصادی و سیاسی را بسوی بازارهای اتحادیه اروپا و آمریکا روانه خواهند کرد. افکار عمومی کشورهای غربی در حال حاضر با توجه به مشکلاتِ سختِ اقتصادی، پذیرش گشوده شدنِ  جبهه جنگی جدید در خاورمیانه را ندارند. به همین منظور بعید بنظر میرسد که غربیان با توجه به مشکلات عدید داخلی  و بین المللی خود، طرح یک حمله نظامی گسترده علیه ایران را در دستورکار داشته باشند. در بوق و کرنا کردن  حمله نظامی به ایران بیشتر از جانب هواداران، گماشتگان و آورندگانِ جمهوری اسلامی در خارج از کشورمطرح میشود تا بدین بهانه با بسیج و سازماندهی مردم و بازگشایی ًجبهه های ضد جنگ ً بدفاع از رژیم  بشتابند. ولی بنظر میرسد برخی از کشورها که موجودیت خود از سوی جمهوری اسلامی را در خطر میبینند، به سبب بی اثر ماندنِ احتمالی همهء طرحهای تنبهی غرب علیه جمهوری اسلامی در اندیشه اجرای عملیاتِ  نابودی مراکز نظامی و یا قرارگاههای امنیتی و موشکی جمهوری اسلامی باشند، تا بدین شکل توانمندیهای نظامی جمهوری اسلامی در صورت حمله این کشور به همسایگان ایران به حداقل ممکن کاهش یابد.

بحران در خاورمیانه به بالاترین نقطه اوج خود رسیده است، بویژه آنکه میدانیم در مرکزِ این بحران رژیمی ایفاء گر نقش محوری است که بمدّت 33 سال کشور و مردم ایران را به گروگان گرفته است.  بی تردید وجود چنین شرایط سخت و مخاطره آمیز در منطقه و پیرامون مرزهای کشور، وظایف  و مسئولیت های هر یک از ما  که خود را متعلق به جامعه  کنشگران سیاسی ایران میدانیم، صد چندان میکند. پرسش اساسی این است در این برهه زمانی حساس که سران جمهوری اسلامی سرنوشت و حیات کشور و مردم را به سُخره و بازی گرفته اند، وظیفه اصلی ما چیست؟ اگر غربیان روزی ناچارشوند آنهم بطور جدی به این اندیشه افتند، برای رفع تهدیدهای نظامی جمهوری اسلامی، جبهه جنگی گسترده  در منطقه بگشایند، برنامه و وظیفه امروز ما بعنوان چالشگرانِ مخالفِ نظام مذهبی حاکم بر ایران چیست؟ و آیا تاکنون لحظه ای اندیشیده اید که روزی همین تحریمهای اقتصادی غرب ممکن است شیرازهِ اقتصاد در کشور را در هم ریزند و جمهوری اسلامی خودبخود از درون فروپاشد؟ در آنزمان بعنوان بخشی از کنشگران سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی، چه تدبیری اندیشیده اید ؟ آیا تا کنون لحظه ای به این واقعیت فکر کرده ایم که بعنوان بخشی از کنشگران سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، تنها وظیفه ما برای مقابله با این حاکمیت مذهبی فقط برآوردنِ داد و فغان از بیدادگریهای رژیم نیست، بلکه  مهمتر از هرچیز سامان بخشیدن به مبارزات گسترده تر مردم، تدوین طرح اضمحلال رژیم و قبول مسئولیت اداره کشور پس از فروپاشی جمهوری اسلامی است. به تاریخ همهء جنبشهای رهائبخش در جهان نگاهی بیاندازید که  بی تردید نقش روشنفکران و کنشگران سیاسی در به ثمر رسیدن پیکار مردم و غلبه بر ظلم و بیدادگریهای حکومتها از مبرمترین وظایف آنها بوده است. یقینا ً همهء پرسش من بویژه متّوجه آن دسته از کنشگران سیاسی است که این روزها به دروغ و به بهانه حمایت  از رژیم اسلامی، چوب اتهام خود را در آسمان به چرخش در آورنده اند که گویی عده ای ًچلبی ً وار در ترغیب غرب جهت ًحمله نظامی به ایران ً تلاش میکنند. خوب اگر بپذیریم این همهء فرضیات توهم آمیز شما درست و واقعی است و غربِ بری از همهء مشکلات مالی و اقتصادی متقاعد شده است به ایران حمله نظامی کند، شما چه طرح و برنامه برای خنثی کردن این توطئه بین المللی دارید؟ بیاید اینبار بدرستی و صادقانه با مردم سخن بگوید که دفاع شما از ایرانِ امروز با وجود همین حاکمیت اسلامی که بانی جنگ و نیستی در ایران و خاورمیانه میباشد چگونه خواهد بود، اگر آمریکا و هم پیمانان غربی اش به ایران حمله نظامی بکند؟   

دسته‌ها:کورش اعتمادی