آیا ممنوعیت کار اجباری برای کودکان در ایران ممکن است؟/ مصاحبه کودکان مقدمند با افسانه وحدت
افسانه وحدت: اجازه بدهید منهم به خوانندگان نشریه و شما سلام کنم و خسته نباشید بگویم. به نظر من اگر جهنمی را که جمهوری اسلامی برای کودکان بوجود آورده در شأن آنها نمیدانیم، اگر فکر میکنیم کودکانمان باید سرپناه مناسب داشته باشند، وقتی مریض میشوند درمان شوند، حقٔ بازی داشته باشند، حقٔ داشته باشند کودک باشند، اگر روسری اجباری نمیخواهیم، جدا سازی جنسیتی نمیخواهیم، اگر علم را به جای خرافات و جهل در مدارس میخواهیم، اگر نگرانیم از اینکه سقف مدرسه روی سر بچههایمان خراب شود،
اگر ما هم همان امکاناتی را برای کودکانمان میخواهیم که آقا زادهها و گردن کلفتهای حکومت اسلامی دارند، و بلاخره سؤال شما اگر کار کردن را در شأن کودکان نمیدانیم و نیمکت مدرسه را به جای خیابان گردی و کار در کارگاههای نمور قالی بافی میخواهیم،باید بتوانیم تغییر ایجاد کنیم، ممنوعیت کار کودک یکی از خواستههای مهم ماست و بایست هر چه زودتر چارهای برایش پیدا کرد. هر روز که کار کودک و وجودش در خیابانهای پر از خطر و کارگاههای نمور قالی بافی ادامه پیداکند، تعداد بیشتری آسیب میبینند، سلامتیشان را از دست میدهند، از آموزش محروم میشوند و آیندهشان نابود میشود.
موضوع ساده است. در طی حکومت اسلامی در ایران، کودکان هر ساله از امکانات کمتری برخوردار شده اند بطوری که میلیون میلیون به بازار کار کشانده شده اند. میلیونها کودک دوران کودکی نداشته اند. برای آیت اللهها و سران این رژیم کودک برای استفاده آنها آفریده شده. استفاده جنسی از کودک برایشان قانونی است. جرمی مرتکب شد اعدام الترناتیو راحتی است. کودک در این نظام از جمله در مدارس تخریبی بایستی درس بخواند یا در آقل گوسفند.
حکومت اسلامی امکانات رفاهی را از مردم سلب کرده است. بیش از نصف جمعیت زیر خط فقر هستند. دار و ندار مردم را غصب کرده اند. کارگر بایستی چندر غاز حقوقش را هم از حلقوم این حکومت بیرون بکشد. جوانش باید کلیه بفروشد، بچه اش بی آینده باشد، ترک تحصیل کند، به تن فروشی کشیده شود که این آقایان میلیارد میلیارد بدزدند و در بانکهای خارج ذخیره کنند. کارد به استخوان مردم رسیده است. جگر گوشههایشان را مجبورند به کار و دارند که بتوانند زنده بمانند. امروز در قرن ۲۱ در ایران برای میلیونها مردم مساله زندگی تهیه بخور و نمیر است. حکومتی که رفاه مردم را به صفر رسانده است، حرمتی و ارزشی برای کودک قائل نیست، کار کودک هر روزه باز تولید میشود،و تعداد بیشتری هر ساله به صف کودکان کار افزوده میشود. اما این مردم هستند که بایستی طلبکار باشند. حقٔ کودکانشان را از این حکومت بخواهند. حقٔ رفاه، حقٔ برخورداری از آموزش رایگان با استاندارد بالا، حقٔ یک زندگی شرافتمند و با حرمت. جرایم زیادی علیه کودکان و علیه بشریت بر شانههای این حکومت سنگینی میکند. رفتار حکومت اسلامی با کودکان دقیقأ ماهیت ضدّ انسانی و ضدّ کودک آن را نشان میدهد.
این چرخ نامطلوب در چرخش است. وضعیت تغییری رو به بهبودی نخواهد داشت بر عکس سال دیگر کاسه مردم خالی تر میشود. بیکاری، بیخانمانی بیشتر خواهد شد. کودکان بیشتری به بازار کار کشیده خواهند شد، اعتیاد، فروش اعضای بدن، تن فروشی و انواع بیماریها چه فیزیکی و چه روحی از این هم بد تر خواهد شد. و کار کودک در این چرخش نامطلوب تعریف میشود. مساله این است. این وضع چطور تغییر خواهد کرد. مسلمأ کسی از آسمان نمیآید که اوضاع را درست کند. فقط خود مردم هستند که باید به پا خیزند. باید مجبورشان کرد. پول مردم و بچهها را از حلقومشان بیرون کشید. مجبورشان کرد پولهای دزدی را صرف رفاه و آموزش کودکانمان کنند. بایست پولهایی که به حلقوم آقا زادهها میرود را مطالبه کرد. ساکت باشیم دزدی ادامه پیدا خواهد کرد. سرکوب ادامه خواهد کرد. بیخانمانی و کار کودک ادامه خواهد کرد. باید دست به دست هم بدهیم. در خانه و مدرسه و محلّه جمع شویم با هم قرار بگذاریم، جلوی نهادهای دولتی و مدارس تجمع و اعتراض کنیم. علیه همه بی عدالتیها بایست جمعی اعتراض کرد. جمعهای کوچک به هم بپیوندند، اعتراض وسیع تر میشود. تا زمانی که ما مردم عادی متشکل نشویم و حقمان را طلب نکنیم، چیزی در این راستا تغییر نخواهد کرد. اگر در اروپا و دیگر کشورها امکان پذیر است در ایران هم عملی است.
نشریه کودکان مقدمند: کودکانی راهی خیابانها و محیط های کار میشوند را چگونه باید محافظت کرد؟
افسانه وحدت: کودکی که دوران خلاقیت و رشد خود را که دورانی بسیار با ارزش برای پرورش اوست را از دست میدهد، از تمامی پدیدههای لازم برای ساختن آیندهای شاد و مرفه محروم است، در شرایطی رشد میکند که استعدادهایش سرکوب میشود، روزمره تحقیر میشود مورد سؤ استفادههای مختلف قرار میگیرد، مسلما احتیاج به حفاظت و پشتیبانی دارد. در کشورهای پیشرفته دولت وظیفه حفاظت از کودکان را به عهده دارد. اگر خانواده ها به دلایلی از نگهداری از فرزندانشان عاجزند، دولت کودک را تحت سرپرستی خود قرار میدهد. ثروت ملت در قبضه دولت است. دولت موظف به
به تامین امکانات رفاهی، آموزشی و پرورشی برای همه کودکان بدون توجّه به مذهب، ملیت، رنگ پوست و وضعیت خانوادگی کودک است. متاسفانه حکومت اسلامی نه تنها رفاه و خوشبختی کودکان هرگز در برنامه ا ش نبوده، بلکه برعکس همه این امکانات را به حداقل و در موارد زیادی به صفر رسانده است. فقط بخش اول این معادله در ایران صحت دارد. دولت ثروت را در دست دارد ولی همه را اراذل و اوباش حکومتی و آیت اللههای از گور درآمده به جیب میزنند و یا صرف سرکوب و زندان و شکنجه میکنند. حفاظت از کودکان خیابانی و کودکان کارگر برای جمهوری اسلامی که خودش مسبب و تولید گر این کودکان است یعنی "جم آوری" آنها از سطح خیابانها و فرستادن آنها به بهزیستی که
مکان بسیار خطرناکی است برای این کودکان. خود لفظ جم آوری ماهیت کودک ستیزی این جانوران را نشان میدهد. تازه اینها کودکانی هستند که در خیابان کار میکنند و ظاهر شهرها را با لباسهای کهنه و بعضا صورت های نشسته به هم میزنند و بایستی "جمع آوری" شوند. کودکانی که در کارگاههای نمور به ساختن کفش، بافتن قالی و هزار و یک جور کار توانفرسا و خطرناک مشغولند، کودکانی که در کوره پز خانههای اجر پزی و غیره مشغولند، کودکانی که بیش از ۱۰ ساعت در روز به کار سخت خیاطی مشغولند، اصلا جزو وظایف حکومت اسلامی نیستند.
به این دلیل فعالیت اینجیوها و نهادهای دفاع از کودکان اهمیت زیادی دارد. اینجیوهای زیادی در ایران به امر دفاع از حقوق کودکان در سالهای اخیر تاسیس شده که فعالیتهای مستمری در این رابطه انجام داده اند و امر حفاظت از تعدادی از این کودکان را البته با امکانات کم به عهده داشته اند. این فعالیتها بیشتر به شکل خیریهای از پیش رفته. گاها جمع آوری کمکهای مالی و بخشیدن به خانوادههای این بچهها در دستورشان بوده. البته این کارها بسیار با ارزش است ولی علاج موقتی است. بایستی این تشکلها طوری سازمان داده شوند که به تغییرات اساسی در زندگی این کودکان منجر شود. بایستی فشار اعتراضات را زیاد کرد و به یک سری خواستهها دست یافت. فراموش نکنیم که در ایران امکانات مادی فراوانی وجود دارد که در قبضه حکومت است. اگر در تمامی محلات، اگر تمامی پدر و مادر ها، همه کسانی که از تهیه وعدهای غذا برای فرزندانشان عاجزند و مجبورند کودکانشان را راهی بازار ظالمانه کار کنند متشکل شوند و به وضع موجود اعتراض مستمر کنند و این دولت را مجبور کنند که وضعیت کودکان بایستی همین حالا تغییر کند، میتوان امیدوار بود که ممنوعیت کار اجباری برای کودکان در ایران هم ممکن است.
از نهاد کودکان مقدمند و ابزارهای آن برای ایجاد تشکل و ارتباط با دیگر تشکلها استفاده کنید. با تلویزیون و نشریه نهاد همکاری کنید. به ما بپیوندید تا با هم دنیای روشن تری برای کودکانمان بسازیم.
نشریه کودکان مقدمند: آیا ممنوعیت کار اجباری برای کودکان در ایران ممکن است؟
افسانه وحدت: اجازه بدهید منهم به خوانندگان نشریه و شما سلام کنم و خسته نباشید بگویم. به نظر من اگر جهنمی را که جمهوری اسلامی برای کودکان بوجود آورده در شأن آنها نمیدانیم، اگر فکر میکنیم کودکانمان باید سرپناه مناسب داشته باشند، وقتی مریض میشوند درمان شوند، حقٔ بازی داشته باشند، حقٔ داشته باشند کودک باشند، اگر روسری اجباری نمیخواهیم، جدا سازی جنسیتی نمیخواهیم، اگر علم را به جای خرافات و جهل در مدارس میخواهیم، اگر نگرانیم از اینکه سقف مدرسه روی سر بچههایمان خراب شود، اگر ما هم همان امکاناتی را برای کودکانمان میخواهیم که آقا زادهها و گردن کلفتهای حکومت اسلامی دارند، و بلاخره سؤال شما اگر کار کردن را در شأن کودکان نمیدانیم و نیمکت مدرسه را به جای خیابان گردی و کار در کارگاههای نمور قالی بافی میخواهیم،باید بتوانیم تغییر ایجاد کنیم، ممنوعیت کار کودک یکی از خواستههای مهم ماست و بایست هر چه زودتر چارهای برایش پیدا کرد. هر روز که کار کودک و وجودش در خیابانهای پر از خطر و کارگاههای نمور قالی بافی ادامه پیداکند، تعداد بیشتری آسیب میبینند، سلامتیشان را از دست میدهند، از آموزش محروم میشوند و آیندهشان نابود میشود.
موضوع ساده است. در طی حکومت اسلامی در ایران، کودکان هر ساله از امکانات کمتری برخوردار شده اند بطوری که میلیون میلیون به بازار کار کشانده شده اند. میلیونها کودک دوران کودکی نداشته اند. برای آیت اللهها و سران این رژیم کودک برای استفاده آنها آفریده شده. استفاده جنسی از کودک برایشان قانونی است. جرمی مرتکب شد اعدام الترناتیو راحتی است. کودک در این نظام از جمله در مدارس تخریبی بایستی درس بخواند یا در آقل گوسفند.
حکومت اسلامی امکانات رفاهی را از مردم سلب کرده است. بیش از نصف جمعیت زیر خط فقر هستند. دار و ندار مردم را غصب کرده اند. کارگر بایستی چندر غاز حقوقش را هم از حلقوم این حکومت بیرون بکشد. جوانش باید کلیه بفروشد، بچه اش بی آینده باشد، ترک تحصیل کند، به تن فروشی کشیده شود که این آقایان میلیارد میلیارد بدزدند و در بانکهای خارج ذخیره کنند. کارد به استخوان مردم رسیده است. جگر گوشههایشان را مجبورند به کار و دارند که بتوانند زنده بمانند. امروز در قرن ۲۱ در ایران برای میلیونها مردم مساله زندگی تهیه بخور و نمیر است. حکومتی که رفاه مردم را به صفر رسانده است، حرمتی و ارزشی برای کودک قائل نیست، کار کودک هر روزه باز تولید میشود،و تعداد بیشتری هر ساله به صف کودکان کار افزوده میشود. اما این مردم هستند که بایستی طلبکار باشند. حقٔ کودکانشان را از این حکومت بخواهند. حقٔ رفاه، حقٔ برخورداری از آموزش رایگان با استاندارد بالا، حقٔ یک زندگی شرافتمند و با حرمت. جرایم زیادی علیه کودکان و علیه بشریت بر شانههای این حکومت سنگین
ی میکند. رفتار حکومت اسلامی با کودکان دقیقأ ماهیت ضدّ انسانی و ضدّ کودک آن را نشان میدهد.
این چرخ نامطلوب در چرخش است. وضعیت تغییری رو به بهبودی نخواهد داشت بر عکس سال دیگر کاسه مردم خالی تر میشود. بیکاری، بیخانمانی بیشتر خواهد شد. کودکان بیشتری به بازار کار کشیده خواهند شد، اعتیاد، فروش اعضای بدن، تن فروشی و انواع بیماریها چه فیزیکی و چه روحی از این هم بد تر خواهد شد. و کار کودک در این چرخش نامطلوب تعریف میشود. مساله این است. این وضع چطور تغییر خواهد کرد. مسلمأ کسی از آسمان نمیآید که اوضاع را درست کند. فقط خود مردم هستند که باید به پا خیزند. باید مجبورشان کرد. پول مردم و بچهها را از حلقومشان بیرون کشید. مجبورشان کرد پولهای دزدی را صرف رفاه و آموزش کودکانمان کنند. بایست پولهایی که به حلقوم آقا زادهها میرود را مطالبه کرد. ساکت باشیم دزدی ادامه پیدا خواهد کرد. سرکوب ادامه خواهد کرد. بیخانمانی و کار کودک ادامه خواهد کرد. باید دست به دست هم بدهیم. در خانه و مدرسه و محلّه جمع شویم با هم قرار بگذاریم، جلوی نهادهای دولتی و مدارس تجمع و اعتراض کنیم. علیه همه بی عدالتیها بایست جمعی اعتراض کرد. جمعهای کوچک به هم بپیوندند، اعتراض وسیع تر میشود. تا زمانی که ما مردم عادی متشکل نشویم و حقمان را طلب نکنیم، چیزی در این راستا تغییر نخواهد کرد. اگر در اروپا و دیگر کشورها امکان پذیر است در ایران هم عملی است.
نشریه کودکان مقدمند: کودکانی راهی خیابانها و محیط های کار میشوند را چگونه باید محافظت کرد؟
افسانه وحدت: کودکی که دوران خلاقیت و رشد خود را که دورانی بسیار با ارزش برای پرورش اوست را از دست میدهد، از تمامی پدیدههای لازم برای ساختن آیندهای شاد و مرفه محروم است، در شرایطی رشد میکند که استعدادهایش سرکوب میشود، روزمره تحقیر میشود مورد سؤ استفادههای مختلف قرار میگیرد، مسلما احتیاج به حفاظت و پشتیبانی دارد. در کشورهای پیشرفته دولت وظیفه حفاظت از کودکان را به عهده دارد. اگر خانواده ها به دلایلی از نگهداری از فرزندانشان عاجزند، دولت کودک را تحت سرپرستی خود قرار میدهد. ثروت ملت در قبضه دولت است. دولت موظف به
به تامین امکانات رفاهی، آموزشی و پرورشی برای همه کودکان بدون توجّه به مذهب، ملیت، رنگ پوست و وضعیت خانوادگی کودک است. متاسفانه حکومت اسلامی نه تنها رفاه و خوشبختی کودکان هرگز در برنامه ا ش نبوده، بلکه برعکس همه این امکانات را به حداقل و در موارد زیادی به صفر رسانده است. فقط بخش اول این معادله در ایران صحت دارد. دولت ثروت را در دست دارد ولی همه را اراذل و اوباش حکومتی و آیت اللههای از گور درآمده به جیب میزنند و یا صرف سرکوب و زندان و شکنجه میکنند. حفاظت از کودکان خیابانی و کودکان کارگر برای جمهوری اسلامی که خودش مسبب و تولید گر این کودکان است یعنی "جم آوری" آنها از سطح خیابانها و فرستادن آنها به بهزیستی که مکان بسیار خطرناکی است برای این کودکان. خود لفظ جم آوری ماهیت کودک ستیزی این جانوران را نشان میدهد. تازه اینها کودکانی هستند که در خیابان کار میکنند و ظاهر شهرها را با لباسهای کهنه و بعضا صورت های نشسته به هم میزنند و بایستی "جمع آوری" شوند. کودکانی که در کارگاههای نمور به ساختن کفش، بافتن قالی و هزار و یک جور کار توانفرسا و خطرناک مشغولند، کودکانی که در کوره پز خانههای اجر پزی و غیره مشغولند، کودکانی که بیش از ۱۰ ساعت در روز به کار سخت خیاطی مشغولند، اصلا جزو وظایف حکومت اسلامی نیستند.
به این دلیل فعالیت اینجیوها و نهادهای دفاع از کودکان اهمیت زیادی دارد. اینجیوهای زیادی در ایران به امر دفاع از حقوق کودکان در سالهای اخیر تاسیس شده که فعالیتهای مستمری در این رابطه انجام داده اند و امر حفاظت از تعدادی از این کودکان را البته با امکانات کم به عهده داشته اند. این فعالیتها بیشتر به شکل خیریهای از پیش رفته. گاها جمع آوری کمکهای مالی و بخشیدن به خانوادههای این بچهها در دستورشان بوده. البته این کارها بسیار با ارزش است ولی علاج موقتی است. بایستی این تشکلها طوری سازمان داده شوند که به تغییرات اساسی در زندگی این کودکان منجر شود. بایستی فشار اعتراضات را زیاد کرد و به یک سری خواستهها دست یافت. فراموش نکنیم که در ایران امکانات مادی فراوانی وجود دارد که در قبضه حکومت است. اگر در تمامی محلات، اگر تمامی پدر و مادر ها، همه کسانی که از تهیه وعدهای غذا برای فرزندانشان عاجزند و مجبورند کودکانشان را راهی بازار ظالمانه کار کنند متشکل شوند و به وضع موجود اعتراض مستمر کنند و این دولت را مجبور کنند که وضعیت کودکان بایستی همین حالا تغییر کند، میتوان امیدوار بود که ممنوعیت کار اجباری برای کودکان در ایران هم ممکن است.
از نهاد کودکان مقدمند و ابزارهای آن برای ایجاد تشکل و ارتباط با دیگر تشکلها استفاده کنید. با تلویزیون و نشریه نهاد همکاری کنید. به ما بپیوندید تا با هم دنیای روشن تری برای کودکانمان بسازیم.