خانه > محمد امین کمانگر > هق هق گریه بچه ها و هلهلۀ جوانان فرمان انهدامِ این شرایط را میداد!

هق هق گریه بچه ها و هلهلۀ جوانان فرمان انهدامِ این شرایط را میداد!

دسامبر 4, 2011

هق هق گریه بچه ها و هلهلۀ جوانان فرمان انهدامِ این شرایط را میداد!99%

زنده باد آزادی، زنده باد برابری، زنده بادهمبستگی جهانی  انسانها، این شروع سخنرانی یکی از سخنرانان تظاهرات امروز فرانکفورت بود، که  بقول خودش پیامش را چنین به جهانیان می رساند.

از ساعت یازده و نیم  صبح امروز شنبه 3 دسامبر 2011 در شهر فرانکفورت تجمع و تظاهرات مردم این شهرعلیه شرایط غیر انسانی نظام سرمایه داری  شروع شد. اقشارِ مختلفِ مردم دسته دسته از چهار گوشه شهر در هوای سرد و بارانی امروز می آمدند تا به این فراخان جوابِ مثبت دهند. هوا جدا سرد و بارانی بود، اما واگنهای بچه ها در تظاهرات راه افتاد. همراه  با هق هقِ گریستنِ بچه ها  با پدر و مادرانی که ریاضت کشی این نظام آنها را در این صف ها قرار داده بود همراه وهم آهنگ با هلهلۀ جوانان فرمان انهدام این شرایط را می دادند. این آغازیست برای پایان دادن به این نظامِ ضد انسانی
.
امروز دراین تظاهرات جمعاٌ هفت نفر سخنرانی کردند که سعی بر آن دارم تا کلاٌ  به چند نکتۀ مهم سخنِ سخنران این تظاهرات  اشاره ای داشته باشم.  یکی از سخنرانان با اشاره به اوضاع امروز جهان، بیشتر روی مسائلی که باعث بوجود آوردن این جنبش جهانی شده است صحبت کرد، او گفت در جهان نیمی از انسانها حق و حقوق انسانی  خودشان را نمی شناسند تا برایش مبارزه کنند و آنجایی که انسانها می شناسند حتی به زور هم به آنها داده نمی شود. او عوض کردن شرایط امروز جهان  را در همبستگی جهانی مردم اعلام می کرد. یکی دیگر از سخنرانان: از فقر و فلاکت مردم سخن گفت و اینکه چرا و چگونه روز به روز مردم فقیر تر و کم توقع تر می شوند. او از گران شدنِ دارو و درمان صحبت کرد و گفت  که طب باید مجانی در اختیار مردم قرار گیرد اما در دنیا مداوماٌ داروخانه ها خالی و برعکس  از پول ما انبارهای تسلیحاتی و زرادخانه ها پر می شوند. یکی دیگر در سخنانش به رابطه ایران و انگلستان و  جنگ ایران و اسرائیل اشاره کرد و گفت وظیفه ما این است که نگذاریم که جنگی دیگر را به ما تحمیل کنند.
یکی دیگر به این اشاره کرد: هم اکنون در جهان فقر تنگ دستی، بیکاری، بیخانمانی، تنهایی، ترس، استرس، بی آیندگی، بی ارزشی انسان، حاکمیت می کند. در نتیجه این دنیا را باید بدور ریخت و دنیای دیگری را باید ساخت که بری از همه این مسائل باشد. در ضمن در روز چهار شنبه هفته  آینده  رأس ساعت 5 بعد از ظهرتظاهراتی را به عنوان جوانان بی مرز در پشتیبانی با بچه های پناهجویانی که هنوز در آلمان در شرایط نا مشخصی بسر می برند. در یکی از شهرهای نزدیک فرانکفورت به نام ویسبادن فراخان داده اند که خواستی عمیقا انسانی است.
        مجامع عمومی!
جنبش 99 در صدیها صف آرایی طبقه کارگر در مقابل نظام سرمایداری است، که علنا در شکل وسیع تر آن اما نه بصورت متشکل به خیابانها آمده است. اگر کسی در راه رهایی طبقه کارگر مبارزه می کند این جنبش جنبشِ طبقه کارگر است. اگر کسی برای رهایی زن و برابری  بین زن و مرد مبارزه می کند این جنبشِ برابری در بین انسانها است. اگر کسی برای نجات کودکان و علیه کودک آزاری مبارزه می کند، این جنبش انقلابی و انسانی کاملاٌ سرنوشت و آینده نسل جدید را در دستور دارد و برای متحول کردن آن مبارزه می کند.  بصورت دیگر جهان را سازمان میدهد و می خواهد  اقتصاد جهان به شیوه و شکل دیگر در خدمت تمام بشریت قرار گیرد . این جنبش جنبشی است چپ هر طیفی که در این جنبش قرار بگیرد نمی تواند شعارش جز شعار و خواستگاه طبقه کارگر و سوسیالیسم  چیزی دیگری باشد.
مباحثی که در مجامع عمومی آنها در دستور قرار می گیرد مباحثی است که، چگونه از این شرایط فلاکتبار بیرون رفت و چگونه جهانی دیگر و جهانی بهتری  را ساخت. در این مجامع،  دمکراسی لیبرالی غرب را نقد می کنند، احزاب چه در قدرت و چه در اپوزسیون دولتهای غربی را  عمیقا به نقد می کشند ، این مباحث چیزی جز خواست طبقۀ کارگر و سوسیالیسم نمی تواند باشد و هیچ معنایی جز انقلاب سوسیالیستی ندارد. 
این جنبش بنظر من جنبش رادیکالی است که تا کنون هیچ رفرمیستی نتوانسته رنگ خود را به آن بزند. در شهر فرانکفورت بسیار سعی کرده اند اما تا کنون پذیرفته نشده اند.چون بافت مسئولین و متحصنین اکثراٌ چپ هایی هستند که چارۀ این شرایط جهانی را در اصلاحات و رفرم نمی بینند. جنبشی است که بر پا دارندگانش با گوشت و استخوان مشکلات و نابسامانی ای که این نظام به آنها تحمیل کرده است را چشیده اند و راه برون رفت  این شرایط را در احزاب و  سندیکاهای رفرمیست نمی جویند. رگ  حساس نظام سرمایه داری را زیر تیغ قرار داده و با هیچ جنبش لیبرالی و رفرمیستی ای سر آشنایی ندارد. تا کنون این مسیر را پیموده اند، اما در آینده چه قدرتی و چه گرایشی بتواند مسیر دیگری را در پیش بگیرد راه باز است. مسلم است که بورژوازی لیبرال و رفرمیستها با امکاناتی که در دست دارند آرام نمی گیرند. روی این جنبش خم شده اند و مداوما در جنب و جوش هستند تا مسیر را عوض کنند و رنگ خود را به این جنبش بزنند. اینجا احزاب چپ و کمونیست هستند که باید فضا را در دست بگیرند و با شناخت درست از این نیرو واین جنبش آنرا به سر انجام خود بشناسند.
زنده باد انقلاب، زنده باد انسانیت.  محمدامین کمانگر شنبه 3 .دسامبر 2011