خانه > فرهاد شعبانی > چرا مردم ایران شبکه های ماهواره ائی را بر صدا و سیما ترجیح می دهند؟

چرا مردم ایران شبکه های ماهواره ائی را بر صدا و سیما ترجیح می دهند؟

ژانویه 23, 2012

جنگ جمهوری اسلامی و کماندوهایش با آنتن های ماهواره ائی همچنان ادامه دارد. هر روز محلاتی از یک شهر و یا روستائی در یک منطقه، محاصره و کماندوهای ضد ماهواره با شعار الله اکبر و اجرای عملیات "راپل" از پشت بامها، حریم شخصی مردم را مورد تعرض قرار می دهند، و بجان آنتن های ماهواره ائی آنها می افتند. رژیم درمانده و مستاصل جمهوری اسلامی به تعرض میدانی رضایت نداده، و اخیرا" کارگزارانش در مجلس با تصویب لایحه ای  مجازات دارنده گان آنتن های ماهواره ائی را  6 ماه تا 2  سال زندان و جزای نقدی 10 برابر ارزش آنتن و 74 ضربه شلاق تعیین کرده اند.

تمام این اقدامات و تعیین جرم هم نه تنها هراسی به دل مردم راه نداده، بلکه راههای مقابله با تعرض رژیم در این قلمرو را نیز تجربه کرده، و به اشکال گوناگون دست به مقاومت و مبارزه می زنند. پنهان کردن آنتن ها قبل از تعرض کماندوهای ضد ماهواره، جایگزینی آنتن ها با مدلهای جدید قابل استتار، و در نهایت مقاومت دسته جمعی در مقابل یورش کماندوهای ضد ماهواره به حریم خصوصی شان، جلوه های مبارزه ائی است که بتدریج دارد توده ائی می شود. مقاومت مردم روستای "نی" از توابع مریوان که مجروح شدن چند تن ماموران رژیم را به دنبال داشت. فراری دادن مامورین جمع آوری آنتن ها در محله "کله کجار" شهر سنندج، مقاومت مردم شهرستان سروستان تنها نمونه هائی از مقاومت مردمی در مقابل جمع آوری آنتن هاست.    

سئوال اینجاست، چرا رژیم با صرف این همه هزینه و قبول رسوائی محروم نگاه داشتن مردم از گردش آزاد اطلاعات، همچنان بر تداوم این سیاست که شکست آن محتوم است، پافشاری می کند؟ واقعیت این است که کانالهای رادیو، تلویزیونی و مطبوعات جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ارتجاعی شان نمی خواهند و نمی توانند پاسخگوی نیاز بیننده و شنوندگان خود باشند. بعداز 33 سال حاکمیت این رژیم، شکاف مابین مردم و رسانه های جمعی نظام عمیقتر و عمیقتر شده است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی پاسخگوی خواستها و نیازهای اقشار مختلف اجتماعی در ایران نیست. مردم ایران نه تنها بینننده کانالهای تلویزیونی رژیم نیستند و سالهاست به برنامه شبکه های ماهواره ائی روی آورده اند، آندسته از مردمی که بهر دلیلی مجبور به تماشای کانالهای صدا و سیما هستند، برنامه های این کانالها را عامل افزایش افسردگی و اختلالات روانی خود و فرزندانشان ارزیابی می کنند. شاهد این ادعا مطلبی است که روز جمعه 30 دی ماه در سایت "تابناک" متعلق به محسن رضائی تحت عنوان حال تلویزیون خوب نیست، افسردگی گرفته منتشر شده بود. این مطلب روز بعد به زیر عنوان پربحث ترین عناوین منتقل شد و تا لحظه نوشتن این یادداشت، 81 نفر از مراجعین به این سایت در باره آن اظهار نظر کرده اند.

در بخشی از این مطلب چنین آمده است :

"حال خراب تلویزیون و سریال های تلخش این روزها به اوج رسیده، شما در کجای جهان دیده‌اید که یک رسانه به صورت رگباری چهار الی پنج سریال غم‌زده را که دست هرچه فیلم هندی است از پشت بسته‌اند، به روی آنتن ببرد؟
یا حال تلویزیون خراب است یا حال مدیرانش، وگرنه مخاطب بینوا چه گناهی کرده که وقتی خسته و کوفته از کار روزانه و سردرگمی از قیمت تورم و تام و جری بازی نرخ ارز و طلا به خانه برمی‌گردد، تلویزیون را که روشن می‌کند، تازه باید بنشیند و یک دل سیر برای سریال‌ها هم گریه کند؟ آخر افسردگی تلویزیون به یکی دو تا سریال هم بر نمی‌گردد و از جمله آنها می‌توان به تا ثریا، شیدایی، در پناه تو، پنجره، آینه، دلنوازان و … اشاره کرد که الی ماشاءالله تصدق سر همین گیرنده‌های دیجیتال – که صبح تا شب در همین رسانه ملی تبلیغ می‌شوند- می‌توان پای روضه هایشان اشک ریخت"

بی مناسبت نخواهد بود اگر اظهارنظر چند نفر از خوانندگان این مطلب را هم مورد اشاره قرار بدهیم، تا دربیابیم که برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی چرا مورد تنفر توده های مردم ایران هستند.

v       حال تلویزیون کی خوب بوده که حالا نیست خودش که افسرده است هیچ مردمم افسرده کرده. ناشناس

v       آنوقت میگن چرا ماهواره نگاه میکنید. خدا وکیلی مسئولین خودشون اصلا تلویزیون نگاه میکنن؟ ناشناس

v       گناه ما که ماهواره نداریم و مجبوریم تلویزیون ببینیم چیه ؟؟؟ ناشناس

v       با سلام

ما که خیلی وقته با تلویزیون خداحافظی کردیم ولی دلم به حال بچه ها میسوزه که حتی یه کارتون بدردبخور را هم نمیتونند ببینند فقط سریال پشت سریال نود قسمت بدبختی فلاکت استرس درد فریاد دعوا فحش و انواع جرایم، بعد توی یک قسمت آخر همه چی میشه گل و بلبل، خداوند عاقبت همه مون را به خیر کنه! احمد.

v       من یکی که خودمو راحت کردم. چند سالی می شه اصلا فلیم ها و سریال های تلویزیونو نمی بینم. این اینترنت داغون رو به تلویزیون افسرده ترجیح می دهم. ناشناس

v       نشد صدا و سیما توی این سال های اخیر یک فیلم بسازه که توش مرگ مغزی و کما و سکته و سرطان و کلا بیمارستان، نباشه.  امیر

v       افسردگی رو ولش خداکنه دست از سر این روحا بردارن و گرنه آخر خفتمون میکنن. ناشناس

v       شکست، در به دری، بیچارگی، بیماریهای ناجور، قبرستان، مرده شوری، مرگ و میر، کفن و دفن، خیانت، معتاد، بی پولی، و… چرا تلویزیون ایران فقط این چیزهاست؟؟ این نشات گرفته از متن جامعه است یا …  رضا

v       راستی آخرین باری که از فیلم و سریالهای تلویزیون یه چیزی یاد گرفتین کی بود ؟ ناشناس

در پاسخ به آخرین اظهار نظر این مجموعه که بیانگر نظرات مردم ایران در باره صدا و سیمای جمهوری اسلامی است، با اطمینان
اطر می گویم که کانالهای تلویزیونی جمهوری اسلامی قادر به عرضه برنامه های تلویزیونی که دارای بار آموزشی باشد، نیستند. تلویزیونی که ساعاتی طولانی از پخش برنامه هایش را به اشاعه جهل و خرافه، عزاداری و قمه کشیدن بر صورت کودکان بی گناه و  بازسازی صحنه های صحرای کربلا، روزه مداحان و عربده کشی حاجی بخشی در خیابانها و احمد رادان و نعره گوش خراش فرماندهان سپاه پاسداران اختصاص می دهد، و آنجائی که به مسائل اجتماعی روز می پردازد، انعکاس خام واقعیاتی که حاصل 33 سال حاکمیت این رژیم است را به تصویر می کشد؛ و هیچ راه برون رفتی را نشان نمی دهد، چه نکات آموزنده ائی برای مردم ایران در بر دارد. بی دلیل نیست مردم ایران با قبول هزینه های بالا از حق داشتن آنتن ماهواره ائی دفاع می کنند.

اما نباید فراموش کرد که کانالهای تلویزیونی جمهوری اسلامی منعکس کننده بخشی از واقعیات جامعه اند. واقعیاتی که بانیان آن سران این رژیم اند. علت افسردگی مزمن و افزایش موج اختلالات روانی، فقر و خودکشی، اعتیاد و تن فروشیِ بخشی از مردم ایران را باید در حاکمیت این رژیم جستجو کرد. اگر کارگزاران رژیم و بنام متفکران اطاق فکر سایت تابناک در نظر دارند با تابلو کردن صدا و سیما انگشت های اتهام را از کل حاکمیت دور نگاه دارند، و بدین ترتیب در اذهان عمومی ایجاد انحراف کنند، راه بیهوده ائی را می پیمایند. مردم ایران سالهاست که عامل تمام مصیب هایشان را شناخته اند. به این اعتبار آیا کانالهای جمهوری اسلامی با وجود چنین سیاست گذارانی قادر به تهیه برنامه های شاد و امید بخش و جذاب، برنامه هائی که حشونت زا و تشدید کننده فشارهای روانی نباشد، خواهند بود؟ آیا برنامه ها و سریالهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی پاسخگوی دغدغه های امروز نسل جوان در ایران خواهند بود؟ آیا گزارشگران این کانالها مجاز به پخش یک گزارش پژوهشی که علل این همه ناهنجاریهای اجتماعی را کشف و افشاء کند، خواهند بود ؟ پاسخ بطور قطع منفی است. ماهیت ضد ارزشها و فرهنگ مدرن و امروزی سران جمهوری اسلامی بعنوان سیاست گذاران صدا و سمیا مانع از تهیه و تولید برنامه هائی است که نیازهای مادی و معنوی مردم ایران علل العموم، و نسل جوان بطور ویژه تر را پاسخ دهد. اطمینان دارم، اگر کماندوهای جمهوری اسلامی موفق به نابود کردن تمام آنتن های ماهواره ائی در ایران شوند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی باز قادر به جلب توجه و جذب اعتماد مردم ایران به برنامه هایش نخواهد بود. مردم ایران ارزشهای مادی و معنوی خود را نه در برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی، بلکه در برنامه های شبکه های ماهواره ائی جستجو می کنند. کارگر و زحمتکش ایرانی ، زن ستمکش و جوانان محروم از دستاوردهای علمی و فرهنگی این عصر، نیازهای خبری، ادبی، هنری و روحی خود را در ماورای مرزهای ایران جستجو می کنند. برای یافتن پاسخ این نیازها و بهر درجه ای که گستره کمی رسانه های جمعی خارج از کشور گسترش یابد، صدا و سیمای جمهوری اسلامی نه تنها کم بیننده تر، بلکه به دلیل پخش مشتی خرافه و کهنه پرستی منفورتر از گذشته خواهد شد و از شمار ببینندگانشان کاسته می شود. این یکی از دلائل حمله رژیم به ماهواره ها ست. این تنها صدا و سیما نیست که اعتماد بینندگانش را از دست داده، این جمهوری اسلامی است که مشروعیتش زیر سئوال رفته است . در این صورت برای داشتن یک  صدا و سیمای مردمی با برنامه های شاد و دلپذیر و آموزنده باید دست به ریشه برد. ریشه تمام این مصیبت ها در وجود رژیم اسلامی حاکم بر ایران است و باید این رژیم و تمام نهادهای اشاعه دهنده جهل و خرافات، فقر و محرومیت، افسردگی و مرگش را برهم ریخت و به زیر کشید.

اگر مظفرالدین شاه قاجار و سلفش با پیدایش تلگراف و مورس رفتند، اگر رژیم سلطنتی با توده ای شدن رادیو و تلویزیون و تلفن رفت، شکی نیست که جمهوری اسلامی با گسترش اینترنت و بلاگ نویسی، شبکه های ماهواره ائی و یوتوب و تویترخواهد رفت. این جبر تاریخ است. مردم مبارز و خستگی ناپذیر ایران این راند را هم خواهند برد.    

دسته‌ها:فرهاد شعبانی