خانه > سیروان پرتونوری > کومه له با پیوستن به حزب کمونیست ایران، قاطعیتش در مقابل بورژوازی،ناسیونالیسم و پوپولیسم صد برابر شد

کومه له با پیوستن به حزب کمونیست ایران، قاطعیتش در مقابل بورژوازی،ناسیونالیسم و پوپولیسم صد برابر شد

فوریه 9, 2012

به مناسبت 26 بهمن سالروز علنی شدن فعالیت کومه له
کومه له از سال ۱۳۴۸ فعالیت متشکل خود را با اعتقاد راسخ به کمونیسم و رهایی کارگران و همه ستمدیده گان جهان آغاز کرد، و در ۲۶ بهمن سال ۱۳۵۷ که همزمان بود با جانباختن رفیق "محمد حسین کریمی" از بنیان گذاران کومه له موجودیت علنی و آشکار خود را اعلام نمود.

کومه له از همان ابتدای علنی بودنش سریعا از یک سازمان مخفی و زیر زمینی به یک سازمان توده ای و اجتماعی تغییر یافت. کومه له ظرف شش ماه از بهمن ماه ۵۷ تا مرداد ۵۸ روز لشکر کشی رژیم اسلامی به کردستان، چنان مهر خود را بر اوضاع سیاسی و مبارزاتی جنبش انقلابی کردستان کوبید که اکنون نیز در خاطره ها زنده است، و روند اوضاع سیاسی در کردستان بدون دخالتگری سیاسی کومه له به یک واقعیت انکار ناپذیر تبدیل گشته است .
اعلام موجودیت علنی کومه له، اعلام یک قطب جدید رادیکال و کمونیستی در جامعه کردستان بود که تا آن موقع در تاریخ مبازاتیه مردم کردستان سابقه نداشت. سیاست های کومه له بازتاب اجتماعی منافع کارگران و ستمدیده گانی بود که در راه رهایی از مناسبات موجود قدم به جلو نهاده بودند.
امروز پس از چهل و سه سال از تشکیل این جریان سوسیالیستی و پس از سی و سه  سال از اعلام موجودیت آشکار و علنی،این جریان سوسیالیستی در میان کارگران و زحمتکشان کردستان و در میان همه انسانهای مبارز و آزادیخواهی که رهایی و برابری انسان هدف مشترکشان است از اعتبار و نفوذی گسترده برخوردار است.

کومه له نقش برجسته ای در حیات سیاسی و مبارزاتی جنبش انقلابی کردستان ایفا کرده است.کومه له کارگران و زحمتکشان کردستان را وسیعا به میدان مبارزه و فعالیت سیاسی کشاند و این امکان و مجال را فراهم آورد که سیاست و تحزب از چنگ و نفوذ سران جریانات ناسیونالیستی کرد،ملاها،شیخها و احزاب سنتی خارج گردد و کارگران و زحمتکشان کردستان به یک قطب نیرومند اجتماعی رادیکال در برابر این گرایشات تبدیل شوند.
کومه له در کردستان،جامعه را نه یک قدم،بلکه چندین قدم بزرگ به سوی رادیکالیسم انقلابی سوق داد.امروزه این یک واقعیت انکار ناپدیز است که بدون وجود کومه له، سیاست در کردستان،سیاستی راست و سیاستی سر اپا بورژوایی و ارتجاعی بود.
مبارزه با بقایای سنت های عشیره ای و فئودالی،کاهش نفوذ مذهب، ترویج و اشاعه دهنده فرهنگ پیشرو و سوسیالیستی در مورد زنان و به میدان آوردن نیروی اجتماعی زنان و تغییرات قابل توجه در این عرصه،ترویج و اشاعه  ایده شورا و حاکمیت شورایی،ممانعت کردن از بند و بست و سازش با دولت مرکزی،سازماندهی و شکل دادن نیروی مسلح نوین که پیوندهای جدایی ناپذیری با زندگی مردم ستمدیده به وجودآورد،رادیکال کردن سیاست در کردستان و بلاخره آشنا کردن طبقه کارگر کردستان که در چند دهه گذشته کاملا شکل گرفته به سوسیالیسم و ایده های سوسیالیستی و به وجود آوردن سمپاتی و علاقه عمومی کارگران به سوی سوسیالیسم و بالا بردن اعتبار و نفوذ کمونیسم در جامعه و حتی به درجات زیادی کسب هژمونی سیاسی و اجتماعی، همه و همه دستاوردهای با ارزشی هستند که کومه له با ابتکار عمل خود آن ها را در کردستان پراتیک کرد. این دستاوردها در طی سالهای گذشته نتیجه تلاش ،سخت کوشی،اعتقاد محکم به آرمان کارگران و زحمتکشان و پایبندی به کمونیسم و جدال و کشمکش با گرایشات اجتماعی جان سخت بوده و  اینک به طرز جدایی ناپذیری تاریخ کومه له را با تاریخ مبارزات وحق طلبی توده های کارگر و زحمتکش در سه دهه گذشته به هم گره زده و با ارزوهای اکثریت جامعه برای ساختن جامعه ای نوین عجین  گشته است.
یکی از رویدادهای مهمی که در تاریخ کومه له روی داده است،تشکیل حزب کمونیست ایران و نقش اجتماعی کومه له در این روند بوده است.حزب کمونیست ایران در شرایط دشوار و در مقطع  زمانی خاصی به وجود آمد.در آن زمان حاکمیت سیاه رژیم اسلامی سایه اش را بر زندگی و گذران  توده های مردم گسترانیده و وحشیانه ترین سیستم حکومتی در ایران را برقرار کرده بود.انقلاب سال ۵۷ در ایران با به میدان آمدن وسیع طبقه کارگر همراه بود و در عین حال بحران فکری و سیاسی عمیقی را در میان نیروهایی دامن زد که به نام چپ شناخته می شدند.
انقلاب سال ۵۷ در واقع ضرورت وجود یک حزب کمونیستی،حزبی که ریشه اش در زندگی و مبارزه طبقه کارگر باشد را بیش از هر زمان دیگری نشان داد.بخشی از احزاب های چپ در آن مقطع،علیرغم تعلق خاطرشان به کمونیسم و به طبقه کارگر،هنوز نتوانسته بودند خودشان را از بحران فکری برهانند.بحرانی که جنبش چپ به آن دچار شده بود ویژه ایران و چپ ایران نبود،بلکه بحران فکری و اجتماعی یک جنبش جهانی بود که دهها سال به نام چپ و به نام کمونیسم و به نام سوسیالیسم شناخته می شد. این بحران،سوسیالیسم بورژوایی به سر کردگی شوروی بودکه در ایران هم خود را نشان میداد و برای دهها سال حاکمیت این جنبش بر روی سازمان ها و احزاب چپ آشکار بود.
حزب کمونیست ایران در دل چنین شرایطی تشکیل شد.حزب کمونیست ایران که بخش عمده آن را کومه له تشکیل می داد،عهد کرد که بر منافع طبقاتی کارگران محکم و استوار به پیش برود،حزب کمونیست ایران با این اعتقاد تشکیل شدکه استقلال طبقاتی کارگران را در بطن رویدادهای سیاسی و اجتماعی حفظ کند و طبقه کارگر را به سوی راهی بکشاند که آنرا به مدعی نیرومند قدرت سیاسی در ایران تبدیل کند.
حزب کمونیست ایران پیمان بست که راه و منافع کارگران را گم نکند و دردل تحولات اجتماعی بتواند و باید منافع طبقاتی طبقه کارگر را حراست کند.حزب کمونیست ایران تلاش کرده است یک قطب سوسیالیستی کارگری درایران بوجودآورد.بنابه این دلایل حزب کمونیست ایران دستاورد با ارزش طبقه کارگر ایران و دستاوردی است که کومه له و کل جنبش کمونیستی ایران آن را به دست آورده است و باید آن را حفظ و رشد داد.
علیرغم اینکه تعدادی از رهبران این حزب به تعهدات فوق پایبند نماندند و تعدادی از کادرها و اعضا حزب را نیز با خود از این اهداف گسستند،اما پایه های اصلی و اساسی حزب کمونیست ایران که به آن اشاره کردم کماکان خدشه ناپذیر به قوت خود باقی است و تا نیل به رهایی آن را به پیش خواهیم برد.
امروزه که تعدادی از رهبران و بنیان گذاران کومه له که این صفوف را ترک گرده اند و خط سیاسی و باورهای خودرا تغییر داده اند، به شیوه اراده گرایانه جدایی های خود از کومه له را به حزب کمونیست ایران ربط می دهند و تشکیل حزب کمونیست ایران و فعالیت در این چهارچوب را یکی از عوامل اساسی اختلافات و انشعابات درون تشکیلات کومه له می دانند. اما این اشخاص بنابه منافع و ماهیت امروزی شان این را فراموش کرده اند که همان کومه له ای که بند نافش با آرمان کمونیزم و انقلاب اکتبر و آرمانها و پراتیک کاک فواد و دکتر جعفر ها بسته شده بود،با پیوستن به حزب کمونیست ایران،تعالی یافت،شفاف تر شد،ارادتش به طبقه کارگر فزونی گرفت و قاطعیتش در مقابل بورژوازی و ناسیونالیسم صد برابر شد و توهمات پوپولیستی آن زدوده شد.

 
حزب کمونیست ایران،کومه له را در همه زمینه ها تقویت کرد و آرمان خواهی آن را صلابت بخشیدو بر خلاف این نوع دیدگاهها،هم سرنوشتی کارگران و زحمتکشمان کردستان که در مبارزات پیگیر و رادیکال کومه له تجلی یافته است،از طریق حزب کمونیست ایران با سایر کارگران و زحمتکشان ایران تبلور یافته و خصلت سراسری پیدا کرده است.
بنا بر این نمی توان گسست از حزب کمونیست ایران را به بهانه اینکه فعالیت در (محدوده کردستان)حتی اگر این فعالیت کارگری و کمونیستی باشد که به تصور من با چرخش سیاسی جریانات انشعابی از کومه له و حزب کمونیست ایران صدق نمی کند را ارتقا دهیم،اقدامی چپ و رادیکال به حساب آورد.
امروزه  سران جریانات انشعابی از کومه له و حزب کمونیست ایران، با راه انداختن کمپین تبلیغاتی بر علیه حزب کمونیست ایران و تحریف تاریخچه مبارزاتی کومه له در رسانه ها و سخنرانی هایشان به شیوه اراده گرایانه و بنابه موقعیت سیاسی و فکری فعلی شان،نمی توانند تاریخ زیادتر از سه دهه مبارزه و فعالیت این تشکیلات را لکه دار کنند و با استفاده از نام کومه له بر خود حقایق این جدایی ها را پنهان کنند و تاریخ کومه له را بر مبنای ایده ها و تفکرات امروزی شان تحریف کنند.
سیاستهای راست گرایانه و غیر سوسیالیستی جریانات انشعابی از کومه له و انشعابات پی در پی درون آن هاو عملکرد های غیر کومه له ای آنها، امروز بیش از هر زمان دیگری این را اثبات می کند که هر آنچه بوئی از چرخش به چپ و رادیکال در آن به مشام برسد در این جدایی ها حس نمی شود.
امروز در شرایطی سالگرد علنی بودن کومه له را گرامی میداریم که یک بحران اقتصادی و سیاسی عمیق،سرنوشت سیاسی تمام ایران را فراگرفته است. مسئله سرنگونی این رژیم،مساله قدرت سیاسی در ایران بیش از هر مقطع دیگری مطرح می باشد.زندگی کارگران و مردم ستمدیده هر روز به فقیری و محرومیت عمیق تر دچار گردیده است.اکثریت خانواده ها در ایران زیر خط فقر زندگی میکنند،بیکاری در ایران به حد بالای خود رسیده است،سرکوب و خفقان و اعدام و شکنجه و زندان در جامعه شدت یافته است و امروز بیش از هر زمان دیگری زندگی در جامعه ایران دشوار و غیر قابل تحمل شده است.
در چنین شرایطی،در حالیکه رژیم اسلامی با بحران و نارضایتی توده های مردم روبروست،در حالیکه رژیم در یک انزوای شدید قرار گرفته است،جنب و جوش و مبارزات نیروهای اجتماعی در ایران شدیدتر از گذشته در جریان است. بورژوازی بعنوان یک طبقه با نمایندگان سیاسی مختلفی که دارد در تلاش است که سرنگونی رژیم اسلامی با کمترین ضرر و زیان برای دم و دستگاههای حکومت سرمایه داری در ایران خاتمه یابد و در تلاش هستند که مبارزات توده های مردم به جان آمده را به بیراهه بکشانند و آن را از محتوای رادیکال بودنش تهی کنند. اما برای طبقه کارگر و مردم زحمتکش که در سالهای گذشته وسیعتر به میدان آمده اند مسئله نمی تواند به این صورت باشد.
در چند سال گذشته جنبش کارگری به عنوان یک جنبش ضد حکومت سرمایه داری اسلامی بیش از گذشته خود را مطرح ساخته است.اکنون جنبش کارگری و اعتراضات طبقه کارگر و اعتصابات کارگری در سراسر ایران بعنوان یکی از شاخص های اصلی اوضاع سیاسی به شمار می آید.
از سوی دیگر مبارزات روزانه جنبش دانشجویی و جنبش زنان و دیگر جنبش های اجتماعی بر علیه سیستم موجود شتاب بیشتری پیدا کرده است و از این اعتراضات می توان به خوبی دریافت که مبارزات این جنبش ها هر روز چهره رادیکال تر و خودجوش تری به خود گرفته است و در این اعتراضات کل سیستم موجود بدون هیچ توهمی به جناح های مختلف رژیم مورد هدف قرار گرفته است.
از سوی دیگر حضور نیرومند طبقه کارگر در هر تعادل سیاسی آتی بستگی به فعالیت نقشه مند و مبارزه کارگران انقلابی و کمونیستها در ایران دارد و باید هر کارگر پیشرو و هر کدام از رهبران جنبش کارگری به این حقیقت به خوبی آگاه باشند و در تلاش باشند که این اعتراضات را سمت و سو دهند و رهبری سیاسی آن را با حضور خود و مبارزات روزانه خود ثبت کنند.
کومه له،در شرایط کنونی تلاش برای سازمان دادن و هدایت اعتراضات طبقاتی طبقه کارگر و تبدیل شدن به بخشی از اعتراض کارگری را جزو مهمترین وظایف خود می داند و در این راه می کوشد تا طبقه کارگر را از دام افکار ملی گرائی و ناسیونالیستی و مذهبی و
لیبرالی و اخلاقیات عقب مانده نسبت به مسئله زنان در جامعه رها سازد.
اما تلاش برای اینکه کومه له به بخشی از جنبش کارگری تبدیل شود به دور از مسائل واقعی موجود نمی تواند به پیش رود. از این رو شرکت در مبارزات انقلابی برای حل معضلات اجتماعی که هر کدام به نوعی زندگی و مبارزات طبقه کارگر را تحت تاثیر قرار می دهند را وظیفه خودمان می دانیم و در این مبارزات همیشه منافع آنی و آتی کارگران و ستمدیده گان را در نظر می گیریم .
کومه له مبارزه برای رفع ستم ملی،مبارزه برای تامین حقوق اجتماعی زنان،مبارزه برای تامین آزادی های دمکراتیک را که هر کدام بر زندگی و مبارزه کارگران تاثیر می گذارند جزو وظایف خود می داند و در جهت رفع این ستمگری ها همه امکانات خود را در مبارزه به کار می گیرد.
در رابطه با جنبش توده ای و همگانی موجود علیه رژیم اسلامی و در مورد جنبش های دمکراتیک همچون مسئله زنان ،ازادی های سیاسی،رفاه اجتماعی ،جوانان و غیره…. یکی از خصوصیات ویژه کومه له و حزب کمونیست ایران در چند سال گذشته، دخالتگری فعال سیاسی در مسائل اجتماعی و به پیشواز آنان رفتن بوده است. کومه له و حزب کمونیست ایران نه فقط خود را بدون سهم و نا مسئول در مقابل معضلات اجتماعی نمی داند،بلکه تلاش می کند رهبری این جنبش ها را در دست بگیرد و اجازه ندهد که احزاب بورژوایی و لیبرال آن ها را به سرمایه سیاسی خود تبدیل کنند،ما صریحا اعلام میداریم که این مسائل در دنیای امروز فقط و فقط با حضور فعال و مستقل طبقه کارگر در صحنه مبارزه سیاسی حل خواهد شد.
پیشروی در راه اهدافی که بیان کردم به یک حزب متحد کارگری،متعهد و با اصول نیازمند است به حزبی نیازمند است که عملکردهایی انقلابی مثال اعتصاب عمومی 16مراد و 23 اردیبهشت ماه را از خود نشان داده باشد و توانسته باشد به شیوه ای واقعی و بدون تلفات توده های مردم را به مبارزه عیله رژیم فرا خوانده باشد.و من خوشبین هستم که کومه له و حزب کمونیست ایران از چنین ظرفیتی برخوردار است تا بتواند محکم تر از همیشه در این راه قدم بردارد.در صورت چنین اتحادی،برپایی یک جامعه برابر و آزاد و سوسیالیستی قطعی است.