خانه > محمد جعفری > با و بدون استقلال کردستان «حنای شما رنگی ندارد»!

با و بدون استقلال کردستان «حنای شما رنگی ندارد»!

مارس 30, 2012

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، شبکه الجزیره چهارشنبه ۲۱مارس آقای مسعود بارزانی رئیس منطقه کردستان عراق تأکید کرد که در آینده "مژده" جدایی منطقه کردستان عراق را اعلام خواهد کرد. بارزانی در سخنانی خطاب به ملت کرد به مناسبت عید نوروز گفت: «عده اندکی درحال کشاندن عراق به سوی دیکتاتوری هستند. عراق گرفتار یک بحران جدی است و ادامه این وضع از نظر ما پذیرفتنی نیست. وی افزود: "افراد بسیاری در تماس با ما درخواست کردند تا امروز مژده بزرگی را به ملت کردستان اعلام کنیم، به همین دلیل به شما اطمینان می دهم که این روز خواهد آمد؛ ولی این امر باید در زمان مناسبی صورت بگیرد. اطمینان داشته باشید که این مژده قطعا صورت خواهد گرفت".

باگذشت چند روز از انتشار این پیام، هنوز آن در مدیای رسمی انعکاس زیادی پیدا نکرده است. چرا این پیام را مثبت ارزیابی نکرد، مگر ما با شروط خود خواهان استقلال کردستان نشدیم؟ چرا نباید مساله را اینطور طرح کرد که استقلال کردستان بالاخره گره ای از پیچیدگی و معضل کنونی مردم منطقه کم خواهد کرد و مبارزه کارگر با بورژوازی را شفاف و رو در رو، مستقیم و سر راست تر می کند؟

 این تبیین در صورتی درست است که در همه حالات ماهیت حکام کنونی کردستان و اقدامات آنها را روشن کرده باشیم. یعنی مردم متوجه باشند که هر اقدام هیئت حاکمه کردستان از جمله اعلام استقلال در خدمت منافع کدام طبقه است.

از دروازه مساله استقلال کردستان به سرزمینی وارد می شویم که در آن پرسوناژها و مسائل بسیار مهم تاریخی، سیاسی و طبقاتی وجود دارند.  بررسی، تجزیه و تحلیل و شفاف سازی آنها برای جامعه و بخصوص طبقه کارگر کردستان بسیار ضروری هستند.  ریشه یابی مسائلی مانند مناسبات تولید و باز تولید در کردستان چه فرقی با سایر مناطق عراق و جهان دارد؟ مساله کرد چیست؟ راه حل اصولی پاسخ به مساله کرد کدام است و تنظیم رابطه احزاب کارگری- کمونیستی با حکومت بورژوایی کردستان باید بر چه اساسی باشد؟ در پرتوی ریشه یابی و پاسخ به این مسائل است که پی خواهیم برد استقلال در کدام توازن قوا و توسط کدام نیرو میتواند گره ای از پیچیدگی مردم باز کند. ماهیت حکومت کردی با حکومت های دیگر چیست؟ اگر آنها روزی استقلال کردستان را اعلام کنند، باید مرا از گفتن این تناقضات منع نماید؟

با بررسی مساله کرد و استقلال کردستان پاسخ به این اجنده ها نیز وارد دستور می شوند. ما فی نفسه علیه استقلال کردستان نیستم و بستگی دارد کدام جریان پشت آن هست و از نظر سیاسی استقلال کردستان به چه اهدافی خدمت خواهد کرد. من خیلی مختصر ماهیت این پیام بارزانی را می شکافم:

فکر می کنم ما نباید از جدائی که آزادی سیاسی٬ جدائی دین از دولت و حق تشکل کارگر تامین کند دفاع کنیم. حمایت ما ازاستقلال و جدائی اصول پایه ما نیست، تاکتیک ما است. مشروط است. تاکتیک حمایت ما از استقلال کردستان تا زمانی موقعیت طبقه کارگر در مبارزه با بورژوازی را بهتر و مستحکم کند مجاز است؛ در غیر این صورت نیست. تا چپ جامعه تقویت کند و آگاهی جامعه را از خطر عرق ملی و قومپرستی در قرن ٢١ را بالا ببرد و گامی جامعه را به سوی تحقق انترناسیونال پرولتری نزدیک کند مجاز است؛ درغیر این صورت نیست. باید مبرهن باشد طبقه کارگر و کمونیستها در آن جدائی به موقعیتی بهتری در مبارزاتشان با طبقه سرمایه دار و احزاب سیاسی او دست خواهند یافت. حمایت از جدائی که موقعیت احزاب بورژوایی را تثبیت کند اشتباه است.

 

اتفاقا این اقدام بارزانی مثل هر اقدام سیاسی دیگر آنان برای مخدوش کردن صف طبقاتی کارگر است تا همه مردم جامعه از کارگر و بورژوا را در کسیه ای بنام مردم کردسان کرد.  جدایی که توسط بارزانی صورت بگیرد ناسیونایسم را رشد می دهد نه چپ و کمونیسم.  بالانس بین کارگر و بورژوا را به نفع کارگر تغییر نمی دهد. از زاخو تا بصره همه متوجه هستند این جدائی نه جهت از بین بردن نزاع ملی؛ بلکه وسیله نهادینه و ابدی کردن آن است. مگر وقتی ما شعار جدایی طرح کردیم احزاب بورژوائی از آن حمایت کردند؟ بهرجهت، بارزانی تا چه حد در تحقق این پیام قاطع و پیگیر است با مولفه های زیادی مانند شرایط بین المللی و منافع بورژوازی بستگی دارد. در نتیجه پایه اصول و موازین ما با احزاب سیاسی بورژوایی سر جای خود است و استقلا و جدایی نمی تواند مرا مغشوش کند.

ناسیونالیست ها حتما از این سیاست خورده می گیرند و خواهند گفت: "بالاخره مردم بر میگردند و میگویند٬ شما بهانه میگیرید٬ شما که تا دیروز میگفتید کردستان باید جدا شود چرا اکنون از این پیام خرسند نیستید"؟ ما بهانه نمیگیریم٬ شما قومپرست هستند. باید این را شفاف به جامعه گفت. در ضمن ما نه گفتیم کردستان نباید جدا شود، گفتیم جدایی توسط بارزانی بالانس بین کارگر و بورژوا را به نفع کارگر تغییر نمی دهد. و گر نه یک کشور به لیست ١٧٣ کشور جهان اضافه شدن مثل استقلال "دارفور" از سودان و "تیمور شرقی" از اندونزی می ماند که اکنون کسی نمی داند استقلال آنها چه دست آوردی برای طرفین داشت.

 

بارزانی و تمام احزاب ناسیونالیست کرد نیم قرن است روزی مردم کردستان را با ساز "مفاوذه" و اتحاد با همقطاران حکومتی خود و روزی با ساز استقلال کردستان می رقصانند. در هر دو پرده این نمایش تراژدی، این طبقه کارگر است که قربانی این مراسم جنگ و صلح آنها می شود.  در هر دو حالت، این ساز گوشخراش بارزانی و تمام احزاب ناسیونالیست برای کارگران یک پیام دارد: با و بدون استقلال شما باید کار کنید و استثمار شوید و برده بورژوازی باشید! جواب ما کارگران کردستان هم به این پیام این است: شما آقایان بارزانی و تمام احزاب بورژوازی با و بدون اعلام استقلال کردستان همان دشمنان طبقاتی ما هستید. ٢٢سال است شما در حاکمیت هستید که نه خبری از بیمه بیکاری برای کارگران بی کار هست، نه جدایی دین از دولت، نه
زادی زن، نه آزادی فعالیت بی قید و شرط سیاسی و…. اگر این ٢٢ سال در حاکمیت نبودند، شاید "مژده" استقلال باعث توهم بیشتری می بود، ولی حنای شما رنگش باخته است.

اگر در ماهیت ناسیونالیسم آزادی طبقه کارگر وجود داشت، این بیست و دو سال بارقه های آن نمایان می شد. بنای آزادی را باید بر پایه مادی آن ساخت. حکومت کردی، دولت خودی، قوم و ملت در جامعه طبقاتی اهرم و ابزار خود طبقه حاکم هستند و انتظار آزادی و برابری در پیشگاه آنها عکس تمام حقیقت تاریخ مبارزه طبقاتی در جهان است. این ٢٢ سال کسی جلوی احزاب حاکم در کردستان عراق نگرفته بود تا دستمزد برابر، برابری کامل زن و مرد، جدایی دین از دولت و لغو مجازات اعدام، آزادی فعالیت بی قید و شرط سیاسی را اعلام و اجرا کنند. دیگر "صدام نمی گذارد" بهانه نیست، خود اینها و جنبشی که به آن تعلق دارند خود فاسد و ضد کارگری و ضد جنبش آزادیخواهانه طبقه کارگر در منطقه و در سطح جهان است. مبارزات مردم کردستان ( در سلمانیه و شهرهای دیگر در ١٩ ماه فوریه٢٠١١) به مدت شش ماه عملا اثبات این حقیقت بود. اگر استقلال کویت از عراق ماهیت شیخ کویت در ضدیت با زن و کارگر را تغییر داد، استقلال کردستان هم ماهیت بارزانی و تمام احزاب ناسیونالیست را تغییر خواهد داد.

کسی با فشار سرنیزه شما را وادار به استثمار کارگران نکرده، شما مثل هر حکومت سرمایه داری با زور سرنیزه دارید کارگران را استثمارمی کنید. کسی با فشار او را وادار به لگدمال کردن حقوق زن و کوتاه نکردن دست مذهب و مردسالاری بر سر آنها نکرده، خود این احزاب و این جنبش، احزاب و جنبش استثمارگران هستند. این احزاب با کمک مذهب و مردسالاری هر روز حقوق کامل زن، جسم و روان وی را لگدمال میکنند. مردم اینها را با حکومت سابق مقایسه می کنند که در زمینه های مانند " قانون احوال مدنی" از حکومت قبلی عقمب مانده تر هستند.

در زمینه سرکوبی آزادی های سیاسی مردم کردستان اینها امروز جای صدام را گرفته اند. برای نمونه سردشت عثمان در ماه مه ٢٠١٠ در شهر اربیل ربوده و در موصل اعدام کردند. چون چند مقاله افشاگری در مورد فساد مالی خانواده بارزانی فاش کرده بود. ژورنالیست "سوران مامه حه مه" در ٢٠٠٨ در شهر کرکوک با "جرمی" مشابه با "جرم" دانشجوی انقلابی سردشت عثمان ترور کردند. ترور سوران مامه حه مه در ٢٠٠٨ در شهر کرکوک و دانشجوی انقلابی سردشت عثمان پیام آور این بود که هر کسی به خانواده بارزانی (قاتل سلیمان معینی و ده ها پیشمرگ کومه له و دمکرات در زمان انقلاب١٣٥٧ ایران) و صاحب کارتلهای نفتی و به حکام کردستان انتقاد کند، به فساد مالی- سیاسی انتقاد کند چنان سرنوشتی در انتظارخواهد داشت. این است نتیجه حاکمیت سرمایه داری کردی! اینها جای حکومتهای پیشین عراق را گرفتند و تمام ارزشهای سرمایه داری و ضد ارزشهای طبقه کارگر را با چنگ و دندان حفاظت می کنند. صف کارگران طالب کار دور میدان "مزگه وته گوره" سلیمانی هیچ فرقی با زمان حکومتهای پیشین عراق نکرده است. از زمانی حکومت بورژوا- ناسیونالیست کرد به حاکمیت رسیده اند، نرخ جرم، جنایت و استثمار شدید کارگران بیشتر از قدیم هم شده است. هر روز آمار کشته شدن زنان، آتس زدن و خود کشی کردن بالا می رود. تمام شواهد بیانگر این واقعیت هستند اینها عین یک سیستم حکومت مرتجع با جامعه و با طبقه کارگر و با احزاب و اشخاص مخالف سیاسی خود رفتار می کنند و تعداد زیادی از مخالفان سیاسی و روزنامه نگار را ترور کردند. ما پیشتر آینها را بمانند جریانهایی اپوزیسیون مدعی حقوق "ملت" کرد افشا کردیم و گفتیم اگر بقدرت برسند چه بلایی بر سر کارگر کرد خواهند آورد. ما از روی ماهیت آنها همچنین آینده ای برای حاکمیتشان پیش بینی کرده بودیم. امروز دیگر احتیاج به توضیخ اثباتی جهت ماهیت سرمایه داری آنها نیست. زندگی مردم فقیر و کارگر گویا و شفاف، ماهیت دولت کردی را توضیح می دهد. مردم برای آزادی واقعی و برابری اقتصادی راهی جز کنارگذاشتن اینها ندارند.

ماهیت جریانات بورژوا- ناسیونالیست همین است که در اعتراضات یک سال گذشه کردستان عراق خود را نشان داد. حکومت بورژوازی کرد عین هر حکومت دیگری سینه کارگرانی که کار، نان و آزادی می خواهند با گلوله پاسخ داد. آنها که برای "خودی" نشان دادن حکومت بورژوازی کرد روزانه پنج بار نماز " بمباران شیمیایی حلبجه" و  "پاکسازی انفال" می خواندند، امروز خود قاتل رژوان ها، سورکیوها، طاهرها، سردشت عثمان ها، سوران مامه حه مه ها و…هستند. آن مبارزان را بجرم انتقاد از خانواده بارزانی و صاحب کارتلهای نفتی و حکام کردستان؛ به بجرم انتقاد از فساد مالی و سیاسی و طالب کار، نان و آزادی به گلوله می بندند.

تا قبل از به قدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست کرد این توهم وجود داشت که دولت کردی دولت همه اکراد است. بیست و دو سال است تضادهای زندگی پوچ بودن این تصور را اثبات می کند. اکنون صف طبقه کارگر با همان منطقی و زبانی رو بروی  حاکمان کردستان و احزاب کردی هستند که طبقه کارگر هر کشور سرمایه داری دیگر با حکومتها رو برویند. حکومت کردی به ستم ملی در کردستان عراق پایان داد، اما ستم ملی پایان ستم کشی طبقاتی مردم کردستان نیست. اعتراضات یک سال گذشه کردستان عراق مناسبات بین مردم و حکومت کردستان
ا برای همیشه وارد فازی دیگری کرد.  مژده استقلال توسط بارزانی آب رفته در جوب را بر نمیگرداند. ناسیونالیستها به بهانه ستم ملی ماهیت طبقاتی خود را پنهان می کنند و وجود ستم ملی را دست مایه مشروعیت خود می کنند، اکنون خود مثل هر حکومت سرمایه داری در مقابل مردم کردستان قرار دارند.

ناسیونالیسم یکی از ارکان ایدئولوژی بورژوایی است

هنگامی از دیدگاه کمونیستی به جوامع طبقاتی سرمایه داری نگاه می کنیم، کمترین پدیده ای وجود دارد که مهر تضاد منافع طبقاتی کارگر و بورژوا را برخود نداشته باشد.  یکی از اساسی ترین شفاف سازی تعمیم دادن و روشن کردن فعالیت کارگری بیان این حقیقت است که تا زمانی که جامعه طبقاتی است، دولت ابزار سرکوب یک طبقه علیه طبقه دیگر است. چنانچه اصل را بر این حقیقت بگذاریم که دولت ابزار سرکوب یک طبقه علیه طبقه دیگر است، مشکل نخواهد بود درک شود که استقلال کردستان توسط احزاب بورژوایی یک سره سوزن تغییری در این حقیقت نمیدهد. ملت واحد خیالی و پوچ است و هیچ کسی نمی تواند یک خصوصیات  مشترک و ویژه (یک ملت) از نظر علمی کشف کند. اما با این همه، مساله تا به قلمرو زیربنای مسائل سیاسی جامعه مربوط باشد، اساسی ترین وظیفه نهادهای بورژوازی مهندسی افکار عمومی در پنهان کردن این حقیقت یعنی پنهان کردن ماهیت دولت و تضاد طبقاتی کارگر و بورژوا در لفافه منافع عموم یا ملت است. ملت یکی از ابزارهای مبارزه سیاسی طبقه سرمایه دار بر ضد طبقه کارگر و عامل تحمیق و گمراه کردن طبقه کارگر در هر کشوری است. مبانی هویت ملت ساختگی جنبش ملت سازی ناسیونالیسم در جامعه سرمایه داری؛ لذا از نظر کاربردی ضد طبقه کارگر و از نظرعلمی بی پایه، خیالی و پوچ است. ملت، وطن، مرز و پرچم ملی چند رکن پایه ای مبانی ایدئولوژی و هویت طبقه بورژوا در خدمت سازمان دادن تولید و بازتولید جامعه نابرابرطبقاتی در یک جغرافیایی معیین ( در این مورد کردستان) براساس منافع وی به اسم منافع ملت است. بنابر این؛ کمونیستها اصولا مخالف تقسیم انسان بر اساس دسته بندی های ملی، نژادی مذهبی، جنسی، و تمام هویت تراشی های کذایی و تمام ارکان بورژوایی هستند.

ناسیونالیسم یکی از ارکان ایدئولوژی بورژوایی، بخشی از مکتب جهانی نظام سرمایه داری و بنابراین، یکی از اجنده های محوری سیاست دنیای معاصر است. این جنبش در نقطه مقابل انترناسیونالیسم بین المللی طبقه کارگر و جنبش کمونیستی قرار دارد. ناسیونالیسم آفرینده و خالق ملت است.  کارگران بدون نقد مداوم، همه جانبه و بی تخفیف این مکتب در کلیه سطوح و تمام اشکال متنوع آن، چه در سطح یک کشور و چه در مقیاس بین المللی؛ قادر به متحد کردن صفوف خود و جنبش کمونیستی و پیشروی به سوی جامعه بی طبقه و فارغ از استثمار نخواهند بود. مکتب ناسیونالیسم چنان انتگره فرهنگ، حقوق، فلسفه، هنر، مکاتب فکری و سیاست نظام جهانی سرمایه داری شده است که قابل تصور نیست مناسبات سرمایه داری را حفظ کرد و ناسیونالیسم را از بین برد یا بالعکس. البته ممکن است اشکال، شدت و حدت آن اینجا و آنجا تغییر کند، ولی از نظر مضمونی ماهیت آن تغییر نکرده و تا مرگ سرمایه داری  به حیات خود ادامه داده وهمه جانبه از بین نخواهد رفت.

ماهیت جریانات بورژوا- ناسیونالیست همین است که در اعتراضات سال جاری کردستان عراق خود را نشان داد. قدرت اینها را گمراه و فاسد نکرده، اینها در اپوزیسیون هم که بودند مرتجع و فاسد بوده و هستند. هر روز آمار کشته شدن زنان، آتس زدن و خود کشی کردن آنها بالا می رود. زندگی کارگر و مردم محروم در سایه حکومت آنها گویا و شفاف، ماهیت دولت کردی را توضیح می دهد. مردم برای آزادی واقعی و برابری اقتصادی راهی جز کنارگذاشتن اینها ندارند. فرق نمیکند چه در ایران و چه در عراق این است نتیجه حاکمیت سرمایه داری کردی!

 

این مساله چه درسی برای احزاب اردوگاه نشین اپوزیسیون ایرانی دارد؟

بخش به قدرت نرسیده آنها امروز وضعیتی دیگری دارند که احتیاج به توضیح بیشتری دارد ولی اینجا فرصت آن نیست. اگر احزاب بورژوازی کرد هم روزی در کردستان ایران به قدرت برسند، داستان همین است. درسی که باید از کل این تجارب گرفته شود این است: مردم آزادیخواه، کارگران و کمونیستها باید اجازه ندهند تجربه کردستان عراق در ایران تکرار شود و ناسیونالیست هایی اپوزیسیون ایرانی به قدرت برسند. اگر روزی احزاب دمکرات و اقمار آنها در ایران به قدرت برسند، عین حزب دمکرات عراق همان بلایی بر سر مردم خواهد آورد. این داستان، داستان تمامی جریانات ناسیونالیست کرد ایرانی نیز هست؛ با این تفاوت که برادران و خواهران آنها در آن سوی مرز درحاکمیت هستند و جریانات ناسیونالیست کرد ایرانی هنوز در اپوزیسیون. درست است شرایط جریانات ناسیونالیسیت کردستان عراق تغییر کرده و بلحاظی با ناسیونالیستهای کرد ایران متفاوت هستند و باید بمثابه جریانات ناسیونالیست در اپوزیسیون به آن احزاب نگاه کرد. لحن انتقاد، نحوه برخورد به احزاب اپوزیسیون ممکن است بلحاظی با ناسیونالیست حاکم متفاوت باشد، ولی جوهر انتقاد ما با بستر آنها یکی است و فرق نمی کند.  مطلقا نباید سره سوزنی به خاطر در ا
پوزیسیون بودن آنان، عمق نقد کمونیستی را تخفیف داد. برادران و خواهران اینها امتحان خود را به مردم کردستان طی این ٢٢ سال پس دادند.

موضع احزاب اردوگاه نشین اپوزیسیون ایرانی در قبال حکومت بورژوا- ناسیونالیست و کشتار مردم کردستان توسط برادران خود تماشایی بوده و هست! آنها یا از حکومت فاسد کردستان بی شرمانه حمایت می کنند؛ یا زیر منگنه جو و فضای عمومی انتقاد کلی و آبکی کردند که نمی توان اسم لیبرالیسم به آن گذاشت. حمایتشان از حکومت فاسد کردستان روشن، ولی دفاعشان از مردم بسیار متزلزل غیر مستقیم، کند و تفسیر بردار است. طبقه کارگر کردستان موضع احزاب اردوگاه نشین اپوزیسیون ایرانی را طی این مدت بعنوان سازش با بورژوا- ناسیونالیست های حاکم در ارشیو تاریخ ثبت خواهد کرد.

اعتراضات سال گذشته مردم کردستان عراق ضربه مهلکی به کل آرمان ناسیونالیسم کرد در حاکمیت زد؛ اما مردم زیادی به ناسیونالیسم اپوزیسیون هنوز متوهم هستند و راه طولانی تا به بی اعتبارکردن آن در همه ابعاد زندگی در پیش داریم.

 

دسته‌ها:محمد جعفری