خانه > گودرز حسنوند > چپ شیعه و حرکت تاریخی و ضد ارتجاعی لخت شدن زنان مبارز

چپ شیعه و حرکت تاریخی و ضد ارتجاعی لخت شدن زنان مبارز

آوریل 6, 2012

این روزها در محافل و مطبوعات چپ و غیر چپ چه در داخل و چه خارج از ایران بحث ها و اظهار نظرات زیادی بر له یا علیه این حرکت شجاعانه و انقلاب این زنان در گرفته.  بخشی از این نظرات مخالف از طرف کسانی عنوان شده که خود را چپ می دانند و حتی به خود شاید مدال یک فمنیست چپ هم بیاوزند. واقعا فقط تاسف آور  هست و بس.

 

من قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم این را بگویم که بخشی از  این نوشته  خلاصه ای از مقاله ایست که چندین سال پیش تحت عنوان "چپ شیعه" نوشته  شده

.

 اشاره ای کوتاه و کلی به زمینه تاریخی و فرهنگی حاکم بر چپ ایران

 

اکثریت قالب نیروهای سیاسی ایرانی چه چپ و چه ملی گرا و یا راست متاثر از ساختار سیاسی و فرهنگی حاکم بر ایران بخصوص مذهب و شیعگری بوده اند و هستند. مشخصات عمده این شیعه گری حاکم بر چپ ایران را می توان به اشکال زیر دید:

 

1. این چپ شیعه از نظر سیاسی و فرهنگی شدیداً متاثراز شیعه گری و روحیات و فرهنگ شیعگری می باشد. همیشه با این تئوری که نباید به مذهب تودها کاری داشته باشیم و مسئله اساسی فقط نبرد طبقاتی می باشد از کار سیاسی فرهنگی و نقد مذهب شانه خالی می کرد و همچنان می کند. برای این جماعت که دیدی غیر ماتریالیستی از جامعه و ساختار های اجتماعی دارد کافیست که در تئوری با  چند تا نقل قول از مارکس و انگلس و لنین و مائو جامعه را بر مبنای این تئوری ها توضیح دهی و نه برعکس.

2. عقب بودن از تود ها ویژگی دیگری از این جماعت ایده آلیست می باشد و هر گاه هم که متوجه این عقب ماندگی خود شود با خشم و عصبانیت به سبک رهبر خود "امام حسین" رفتار می کند و می خواهد با" 70" نفر به جنگ" 70000" نفر برود و با فرهنگ شهادت و شهید پروری "حسینی"  جان باخته گان خود را" شهید "نامیده و سعی در مظلوم نمایی به سبک شیعیان دارد و بدین طریق که شاید حمایت عقب مانده ترین بخش توده ها را جلب کند.

 مبارزه چریکی دهه های گذشته (علی رغم احترامی که برای رفقای جسور و جانباخته فدایی و بخش م.ل. مجاهدین … دارم)  مصداق بارز این امر و گفته های خسرو گلسرخی در دادگاه  بیداگاه رژیم جنایتکار پهلوی مبنی بر اینکه "او هم چون امام حسین رفتار کرده و الگویش امام حسین و یا علی بوده(نقل به معنی)" بیان سریع این چپ شیعه می باشد.

3. در حوضه زن و سکس و روابط دو جنس این چپ شیعه علی رغم تغییرات مثبتی که داشته هنوز شدیدا خود را از این فرهنگی مذهبی نگسسته .سکس و عریانی را همیشه از دید مذهبی امری تابو دانسته و اگر کسی مثل فروغ فرخزاد در اشعارش از سکس و همخوابگی حرفی زده  او را فاحشه دانسته(متاسفانه در دهه 50 این اتهام از طرف نیروهای چپ به فروغ زده می شد) در رفتار و کردارش ما ولی این تفکر عمیقا مذهبی را در زنان چپ شیعه  بهتر و عریانتر می بینیم.

 ازدواج بعنوان اولین شرط برای برقراری رابطه جنسی ، محکوم کردن داشتن دوست دختر یا پسر و یا همجنس بازی رانوعی بیماری دانستن… از ویژگی های بارز این تفکر هست.  لباس پوشیدن زنان چپ در دهه 50 و 60 خورشیدی  نمونه دیگریست :زمانی که زنان عادی ایرانی چه در ایران و چه در خارج از ایران به سبک بقیه زنان مدرن  دامن می پوشیدند زنان چپ ایرانی همچنان به سبک مذهبی /مائویستی خود در لباس پوشیدن وفادار مانده و هنوز بخشاً هم هستند. فرق یک زن مجاهد و یک زن به اصطلاح چپ در دهه 40 تا 60 خورشیدی فقط در یک روسری خلاصه می شد و بس.

4. این چپ شیعه علی رغم های و هوی ضد سرمایه داریش  ضد سرمایه داری نیست بلکه به مفهوم شیعه ای آن و همان چیزی که آخوند های شیعه نامش را "امپریالیزم" می نامند ضد" امپریالیست" هستند البته به مفهومی که خمینی رهبر شیعیان منظورش هست: یعنی ضد "فرهنگ غربی" بودن با تمام "مظاهرش" اعم از بی حجابی همجنس گرایی لخت بودن هماغوشی بدون ازدواج…

5. این چپ شیعه ناسیونالیست و یا حداکثر اینترناسیونالیست هست و نه آنتی نا سیونالست.  خواهان جدایی و تکه تکه شدن کارگران در کشورهای مستقل و به اصطلاح خواهان ملیت های متفاوت و مستقل  می باشد. انترناسیونالیست ها خواهان جدایی ناسیونال یا ملل مختلف می باشند و این جدایی را درسرود انترناسیونال "… انترناسیونال  هست نجات انسانها" در مراسم شان  می خوانند که  امروزه یک شعارملی گراو غیر انقلابی می باشد.و بی دلیل هم نیست که دم از خود مختاری و تعیین سرنوشت و … می زندو در هر کجای این کره خاکی  هم زندگی کند شرکت فعالی در زندگی و مبارزه طبقه کارگر آن جامعه ندارد بلکه ایران و آنچه در ایران می گذرد تمام وسعت فکریش را تشکیل می دهد و همه نظریاتش و تحلیل هایش فقط از این زاویه دید می باشد و اصلا معنی شعار " کارگران جهان متحد شوید" را آنها هیچگاه درک نکرده. امروزه یک جریان مارکسیستی و چپ فقط می تواند و باید  آنتی ناسیونال باشد. تفکر "جنبشهای آزادی بخش مترقی" فقط یک افسانه گمراه کننده ای بیش نیست.

 

جریان لخت شدن گلشیفته و زنان انقلابی               

 

 در بالا توضیح دادم که چپ شیعه همیشه از توده ها عقب تر بوده و همیشه تود ه ها در مبارزه شخصی و سیاسی شان یک قدم جلوتربوده اند. این مبارزه فردی اجتماعی و سیاسی توده ها همیشه لزوما با پرچم سرخ و شعارهای مارکسیستی نبوده ولی در عمل عمل و کار توده ها چه بصورت فردی یا چه بصورت دست جمعی در اکثر موارد تاریخی مثبت و مترقی و بالنده بوده و برآورد کننده خواسته ها و نیاز های تاریخشان بوده ولی متاسفانه چپ شیعه به جای همکاری وحمایت از این کار فردی یا اجتماعی تودها برخا با دلایل مذهبی به نفی و انتقاد از این اعمال برخواسته.

گلشیفته
راهانی با اینکه نه چپ بوده و نه با گروه چپ یا سیاسی کار می کرده با عمل خود که لخت شدن برای یک کار هنری بوده تاثیری بسیار گسترده در مبارزات زنان در ایران و جهان گذاشته و اثر آن هزاران بار از صدها اعلامیه و تحلیل گروه های سیاسی و فمینیستی بیشتر بوده. چیزی که شاید خود گلشیفته هم به این تاثیر اگاهی نداشته. گلشیفته بعنوان یک بازیگر شناخته شده و موفق در ایران هر حرکتش تاثیری ملیونی بر هزاران دختر جوان در ایران  داشته و دارد. او سنبل نسل زنان جوان و مبارزیست که تن به قوانین ارتجاعی و سنت های ارتجاع حاکم نداده است.

حرکت رفقا و زنانی که از حزب کمونیست کارگری در لخت شدنشان کردند را باید از همین زاویه دید. این اولین بار هست که زنانی چپ و شناخته شده مثل مریم نمازی که شهرت جهانی دارد آگاهانه تابو شکنی کردند و از شیعگری و فرهنگ ضد زنش فاصله گرفتند و با این اکسیون و عمل خود بحث و گفتگوهای زیادی را نه فقط در سطح جهانی  بلکه در داخل ایران و خاورمیانه  ایجاد کردند. کاری کردند کارستان.

من اکثر مقالاتی که از طرف مخالفین  مثل مقاله آذر ماجدی و یا مقاله  ای از سایت "رهایی زن" را مطالعه کردم. استدلال این منتقدین یا مثل آذر ماجدی بیشتر شبیه به یک تصفیه حساب شخصی و حزبی داشت تا یک استدلال منطقی پرقدرت ویا فورا این قضییه به صنعت سکس و پورنوگرافی  و سوء استفاده بورژوازی از زن و بدنش به عنوان یک کالا ربط داده و با آن مقایسه کرده.

استدلال "صنعت سکس" و سوء استفاده بورژوازی از زنان برهنه برای کسب سود هیچ ربطی به این کار و اکسیون ندارد. علاوه بر این  آذر ماجدی این زنان تابوشکن  را متهم به اکسیونیسم می کند و تلاش دارد به هر دری در بزند تا این کار را محکوم کند ولی صحبت از اثر گسترده داخلی و بین المللی این کار نمی کند.صحبت از تابوشکنی با بعد بین المللی اش نمی کند. تاثیر آنرا در خاورمیانه نمی بیند…

یا مقاله سایت " رهایی زن" از این زاویه به رد این اقدام جسورانه و انقلابی می رسد که " این کار یک نا هنجاری هست و…. انسان ها باید همیشه یک چیزی تنشان باشد…" که چیزی نیست بجز همان فرهنگ شیعگری و تابو دانستن اندام لخت زن یا مرد.

  

در تاریخ حرکت ها و اعمالی فردی وجود داشتند که اثری بی نظیر در مبارزه توده ها و بخصوص زنان بر علیه فرهنگ مذهبی حاکم داشته اند. وقتی که صد سال پیش طاهره قرت العین بدون روسری در خیابان ظاهر شد بقول هما ناطق و برخی مورخان دیگر مردم فکر کردند که زمان به پایان رسیده و بخشا سر به کوه و بیابان زدند. پس با متدی که آذر ماجدی به نقد نشسته باید کار طاهره را هم محکوم کنیم که چرا تابو شکنی کرد و به اکسیونیسم غلطیده.

شاید با مثالی دیگر و حرکتی مشابه بتوان چنین حرکت های تاریخی را در اروپا دهه 60 را بیان و تاثیر جهانی و مثبت آنرا دید.

در دهه 60 میلادی با رشد فزاینده و سریع سرمایه داری  بورژوازی خانه های مسکونی در شهر ها را تبدیل به شرکت های سود آور می کردند و بدین شکل مردم و دانشجویان  را از حومه مرکزی شهر ها به اطراف و جاهای دوردست کوچ می دادند و این مسئله همراه با چیزهای دیگر از جمله محکوم کردن و پایان جنگ ویتنام ..  از خواسته های جنبش دهه 60 میلادی اروپا شد.

 

دانشجویان و کارگران خانه های خالی در مراکز شهرهای بزرگی مثل فرانکفورت و برلین را به اشغال خود در میاوردند و به شکل دست جمعی و یا کمونی زندگی می کردند. اولین کمون که معروف به کمون شماره 1 برلین بود در شهر برلین ایجاد شد و چندین پسر و دختر در آنجا زنگی مشترک و کمونی خود را داشنتند و یک روز یک عکس دست جمعی لخت از خود را در  روزنامه  های روز آلمان منتشر کردند که انعکاس آن در جهان هنوز که هنوز هست ادامه دارد و هر سال مطبوعات آلمان به مناسبت سالگرد جنبش دانشجویی از این عمل یاد می کنند.

 

هدف ساکنین کمون شماره 1 برلین اعتراض به فرهنگ مذهبی حاکم در جامعه در مورد لباس پوشیدن بود. البته یکی دیگر از خواسته ها هم  لغو قانون سقط جنین بود که بی ارتباط با این لخت شدن هم نبود و شعار "این تن من هست و فقط من باید در این مورد تصمیم بگیرم".

آری در همان تاریخ هم بورژوازی صنعت سکس و فیلم های پورنوگرافی خودش را داشت ولی کار"کموناردهای برلینی"بعنوان بخشی از جنبش دانشجویی-کارگری که حتی در فرانسه منجر به سقوط دولت دوگل شد کجا و بوژوازی و اهدافش در صنعت سکس کجا؟؟؟؟!!!

 

چپ شیعه تا موقعی که مبارزه علیه مذهب را بعنوان بخش جداناپذیر مبارزه طبقاتی نبیند و در این حوضه وارد نبردی سهمگین نشود قادر نخواهد در مورد سکس و لخت شدن زنان نظری  علمی ومنطقی ودرست ارائه دهد.

من نوشته را با جمله اخیر گلشیفته که در جواب یکی از هنرمندان درگاه خلافت شیعه بیان کرده به پایان می رسانم بدون اینکه بخواهم منتقدین چپ و یا فمنیست حرکت لخت شدن زنان را با این هنرمند درگاه خلیفه مقایسه کرده باشم.

 

سلام آقای فرج الله سلحشور:

من گناه کردم ,

مردم بدن برهنه من را دیدند ولی هنوز دوستم دارند ,

تو که حضرت ایوب هم شدی ولی همه ازت متنفرند

میدانی چرا؟

چون من چیزی برای پنهان کردن ندارم

اما تو زیر
وستت یک شهر ریا پنهان کرده ای

گلشیفته فراهانی

دسته‌ها:گودرز حسنوند